نقد و بررسی فیلم Brawl In Cell Block 99 (شورش در سلول ۹۹)
فیلم «شورش در سلول ۹۹» (Brawl in Cell Block 99) به دلایل خوبی در فستیوال ونیس پخش میشود. من این فیلم را در نیمه
شبی در سینمایی اروپای با تماشاچیهای تاکسیدو پوش و کفشهای پاشنه بلند دیدم، و همین برای من، به ستارهها و خود فیلم
ارزش زیادی میداد. همه تماشاچیها فیلم، وینسوان و اینکه یک فیلم چقدر میتواند تاریکتر از این بشود؟
«شورش در سلول ۹۹» فیلمی ۲ ساعت و ۱۲ دقیقهای است، اما از طرفی فیلمی کمیاب است که از عناصر فیلمهای دهه ۷۰ استفاده کرده و خود را بر این اساس بنا کرده است. داستانگویی این فیلم به کاملاً صادقانه و بیپرده است.
داستان فیلم از زمان رکورد اقتصادی شروع میشود. بردلی، که کم شباهتی به هیولاها ندارد، سعی دارد راه درست بودن را پیش بگیرد. او که درحال ترک الکل است، با شغلی که در فروشگاه اتوموبیل به دست آورده سعی دارد دوباره روابط خودش با همسرش را بهبود ببخشد. اما وقتی دست رد به سینهاش میخورد، دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد. بنابراین به نزد رئیس سابق خود، گیل، که یک دلال مواد مُخدر است بر می گردد و مشغول جابهجایی جعبههای او میشود. بردلی و لاورن رابطه خود را بهتر میکنند و لاورن حامله میشود. بردلی با پولی که حالا در میآورد خانه بهتری میخرد و به آنجا نقل مکان میکند. اما روزی گیل از او میخواهد که با گروهی از قاچاقچیهای مکزیکی همکاری کند، و از همان ابتدای کار بردلی میداند که این افراد چقدر غیرقابل اعتماد هستند.
مدت زمان زیادی است که وینسوان به عنوان بازیگر نقشهای عصبی شناخته شده است، ولی در فیلم «شورش در سلول ۹۹» (Brawl in Cell Block 99) او شخصیتی آرام، شکیبا، گیج و آماده برای هر موقعیتی را دارد، که من فکر میکنم کله کچل او باعث سر عقل آمدنش شده باشد. من نمیدانم در ۱۰ سال گذشته چه بلایی سر موهای وان آمده است، اما صادقانه، به نظر او بیشتر از قبل به ظاهر خود اهمیت میدهد. و به نظر در «شورش» او اضطراب خود را کنار گذاشته و میگوید «این من هستم، در خامترین شکل، باهاش کنار بیا.»
بازی وان شباهت زیادی به بازی سبک پایین و کثیف جان تراولتا و بروس ویلیس در «داستان عامهپسند» (Pulp Fiction)، بازی میکی رورک در «کشتیگیر» (The Wrestler) و متیو مکناتی در «مایک جادویی» دارد. این بازیگرها در طول فیلم جذب یک سیستم شدند و آنقدر در این جریان قرار گرفتند که تبدیل به سایهای از خود شدند که از خود راضی بود، و این موضعیت برایشان تا زمانی طول کشید که بگویند «دیگر کافی است!»
وان این تغییر شخصیت را از مجموعهتلوزیونی «کاراگاهواقعی» (True Detective) شروع کرد، که انصافاً بازی خوبی بود. و بعد این تغییر شخصیت را با نقش سرگرد آموزشی در فیلم «سهتیغ اَرّهای» (Hacksaw Ridge) ادامه داد. اما در اینجا، او به چیزی کاملاً جدید رسید. تصویر جدیدی از یک مفهوم ساده. او در نقش بردلی، شبیه بچهای با چشمهای غمگین و عصبانی است، و با یک ارتباط مستقیم احساسی به بیننده متصل میشود، او بعد از فیلم «هوس بازان» (Swingers) چنین چیزی از خود نشان نداده بود.
فیلمسازان زیادی تحت تاثیر فیلم «دزد» «مایکل مان» قرار گرفتهاند، اما شاید «زهلر» اولین کسی باشد که نماها را به همین روش، اما با مدیوم شات های طولانی و لنز باز و بدون کات، فیلمبرداری کرده باشد. «شورش در سلول ۹۹» (Brawl in Cell Block 99) فیلم جنایی نسبتا تاریکی است که هرکس نداند، فکر میکند این فیلم ساخته «کوبریک» است. «زهلر» همواره شخصیت های خود را تحت نظر دارد و به نوعی جاسوسی آنها را میکند. وقتی مواد مخدر توسط پلیس پراکنده میشود و «بردلی» پنج سال زندانی میشود، ذرهای فیلم مصنوعی جلوه میکند (چون ما باید باور کنیم که آنقدر قوی است که خود را عذاب داده که رئسای خودش را عذاب بدهد). اما بیننده با این مسئله کنار میآید، چون «زهلر» ذهن ما را مشغول دو راهی های «بردلی» میکند. و وقتی او وارد زندان میشود، فیلم شروع به پرواز میکند. نوچه که نقشش را «ادوو کِر» بیاحساس و غیرعادی بازی میکند (او در فیلم «کوچک کردن» (Downsizing) نیز ایفای نقش کرده است- این دیو مودب در سن ۷۲ سالگی حسابی روی دور است)، پشت پلکسی گلاس با «بردلی» حرف میزند و به او میگوید که به قاچاقچیهای مکزیکی میلیون ها دلار بدهکار است و میتواند با کشتن چند نفر در سلول ۹۹ «رد لیف» بدهکاریاش را صاف کند. زندانی با نهایت امنیت. با این حالت، «بردلی» باید آنقدر دعوا درست کند که بالاخره به آنجا انتقالش دهند. اگر این کار را نکند، با تهدید وحشتناک «کِر» باید روبرو شود. ما نظیر این قضیه را هیچگاه در فیلمی مثل «بیمصرفها» (Expendables) نمیبینیم، اما همین زیاده خواهی «بردلی»، فیلم را در نهایت قتل و جنایت فرو میبرد.
شخصیتی که «وان» آن را بازی میکند، بیرحم است. اولین خشونت او شکستن دست نگهبان است، آن هم به شکلی که دیگر نمیشود آن را دست نامید. او بالاخره به «رد لیف» میرسد و سریعا میفهمد که آنجا طبقه طبقه است. سرپرست محل که «دان جانسون» سیگار به دست نقشش را ایفا میکند، بخش را با رفتار تشویق و تنبیه اداره میکند. اما او کم کم از سلول «بردلی» متنفر میشود.او تا جایی که ممکن است، بردباری میکند. فیلم به تدریج ما را به زندگی ترسناک زندانی علاقهمند میکند، البته میتوان این را به حساب این گذاشت که «وان» نقش «بردلی» را بازی میکند: او قوی و قدبلند مثل شخصیت «فرانسیس» در «شکارچی ذهن» (Manhunter) و سریع و بیرحم مثل شخصیت «میکی ناکس» در «قاتلین بالفطره» (Natural Born Killers) است. او چشم از حدقه درمیآورد (چیزی که قبلا دیدهایم)، اما سر و صورت را هم مثل لیمو له میکند (چیزی که قبلا ندیدهایم). تنها دلیل اینکارش، این است که او زیادی اهمیت میدهد.
باید گفت، اینکه فیلم «شورش در سلول ۹۹» (Brawl in Cell Block 99) یک فیلم هنری است، یکی از برترین کنایههای دنیای سرگرمی است. در دهه هفتاد، فیلمی مثل این فیلم، در گیشه بسیار فروش میکرد، اما ارزش سینمایی زیادی نمیداشت، اما رفته رفته این روند، معکوس شد و اینگونه بود که فیلم، فیلمی خانگی میشد. امروزه، شاید این فیلم فروش خوبی در نسخه خانگی داشته باشد، اما با تاثیر خوب «وینس وان» که با جرات این فیلم را انتخاب و دوباره خودش را احیا کرد، شاید این فیلم شانسی در جوایز داشته باشد. حرف احمقانه است؟ شاید! اما شاید اگر این فیلم را جدی بگیریم، این آرزو دست یافتنی باشد.