عملیات «گل نسرین» چگونه شکست خورد؟

عملیات «گل نسرین» چگونه شکست خورد؟Reviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on May 19Rating:

نصر نوشت: چند هفته پیش در گزارشی از ناکامی امنیتی بزرگ آمریکا در خاک سوریه نوشتم اما چیزی از این عملیات امنیتی نگفتم اما بعد خبرهایی از چند منبع در این خصوص منتشر شد و حتی بسیاری زمانی که موافقت امریکا با ماموریت کوفی عنان را مشاهده کردند، می‌دانستند که این موافقت نه از روی لطف و کرم آمریکاست بلکه نتیجه یک شکست است یا یک برنامه‌ریزی جدید کاری علیه سوریه. سوال مهم این است که جزئیات این ناکامی آمریکا چیست؟ آیا نام این عملیات امنیتی گل نسرین بود؟

خیلی‌ از سوری‌ها از شایستگی و پاکی هیئت ناظران عرب به ریاست سرلشگر محمد مصطفی الدابی [در دسامبر گذشته] غافلگیر شدند. گزارش این هیئت  از اوضاع سوریه کاملا واقعی و بی‌اندازه بی‌طرفانه بود. اما این هیئت [بدون اینکه خود بداند] پوششی برای کار دیگر بود. به هنگام حضور گروه الدابی در سوریه، یک خلأ امنیتی بزرگ در نقاط مختلف سوریه ایجاد شد چرا که ارتش ایست‌های بازرسی را برداشت، عناصر امنیتی را عقب کشید و ارتش از مناطق حساس فاصله گرفت. این خلأ ایجاد شده سبب شد کانون‌ها و گروهک‌های تکفیری پراکنده و دوباره خود را بازسازی کنند و برای عملیات امنیتی بزرگ‌تری آماده شوند. این عملیات چیزی نبود جز عملیات تجزیه سوریه اما پس از آنکه شکست خورد و اخبار و اطلاعات درز کرد، در اینترنت به نام «گل نسرین» منتشر شد حال آنکه این نام به نوع اتفاقاتی که در میدان درگیری رخ داد هیچ ارتباطی ندارد. حتی فراتر از این، این نام عبارت است از یک [ویروس] تروجان رسانه‌ای (یا اسب تروی) که هیچ ارتباطی با اقدام امنیتی آمریکا ندارد و در عین حال شکست امنیتی آمریکایی-صهیونیستی را در میدان نبرد، رد نمی‌کند.

شکست امنیتی آمریکا…؟

همه به یاد داریم که شهر حمص [سوریه] چگونه یکباره با عملیات قتل، ربایش، مثله کردن اجساد و جنگ شایعات منفجر شد. همچنین یادمان می‌آید هنوز در لاذقیه چگونه خودروهایی [ناشناس] شایعاتی را محله به محله اعلام کردند. این اتفاق اندکی قبل از تکرار سناریو در منطقه‌ای حساس رخ داد که با ربایش و قتل افراد در خلال چند ساعت عملیات آماده اجرا بود. شایعات کشتار همراه با مثله کردن اجساد و شهید، پسر فلان شخصیت مهم که مشهور بود آغاز شد و اینکه خیلی‌ها ربوده شده‌اند و باید برای آزاد کردن آنان دست به کار شویم و از طرف مقابل افرادی را برباییم… در حقیقت آمریکا موفق شد منطقه را تقریبا در یکی از حساسترین مکان‌های سوریه تحریک کند و نزدیک بود که آن منطقه در شعله‌های این شایعات بسوزد و اقدامات مختلف قتل و ربایش متقابل آغاز شود.

اما کسی نمی‌داند که دقیقا در لحظه صفر چه روی داد و چگونه روشن شد که کسی که فضا را کنترل و جمعیت‌های خشمگین را در اختیار اراده خود گرفت، دستگاه اطلاعات سوریه بود به طوری که با برنامه‌های هوشمندانه‌ای که در میان ایست‌های بازرسی مردمی متفرق توزیع شد مانع بروز هر نوع برخورد ساختگی [مردم با همدیگر و با گروه‌های مسلح] شد. این حالت دو روز طول کشید و اوضاع به روال عادی بازگشت. حتی بدون اینکه حضور امنیتی نیروهای سوریه یا نیروهای نظامی در منطقه رؤیت شود. فقط همین نبود و ایست‌های بازرسی مردمی حتی خودروهای امنیتی عبوری را متوقف می‌کرد و از آنان کارت شناسایی طلب می‌کرد و نیروهای امنیتی هم که کاملا از حالت احتقان و انفجار ساختگی مطلع بود و می‌بایست آن را کنترل می‌کرد، بخوبی همکاری کرد. این جمعیت‌های مردمی به جای حمله به مناطق مختلف [برای واکنش به عناصر مسلح] در میان نقاط ایست بازرسی مختلف در چندین روستا پراکنده شدند تا اینکه عقلای زمانه، امور را در دست گرفتند و جوانان ساده و گاه پرهیجان را که تحت تاثیر شایعات منتشر شده قرار گرفته بودند، کنترل کردند. قبل از این هم برخی سیاسیون لبنان ناپخته و با بی‌تجربگی اقدام به تحریک کرده بودند تا فضا را آماده کنند. و زمانی که ماهواره‌ها جمعیت‌هایی را که به بیش از چهار هزار نفر رسیده بود و می‌توانست با جرقه یک درگیری کوچک به بیش از ده‌ها هزار نفر برسد و درست زمانیکه آمریکا خود را برای جشن [در سوریه]‌ آماده کرده بود، تماسش با مزدوران قطع شد و شاهد پراکندگی جمعیت شد بدون اینکه کوچکترین اثری از حضور امنیتی و نظامی سوریه را رصد کند یا بداند که این جمعیت به کجا رفت حتی بدون اینکه کوچکترین برخورد و درگیری مذهبی [میان مردم تحریک شده] رخ بدهد و بدون اینکه بداند سازمان اطلاعات سوریه چگونه تماس‌ها و ارتباطات را قطع کرد و دستورات را به شکل دلخواه معکوس کرد و با تشخیص هویت عناصر مزدور،‌ عملیات را خنثی کرد.

مهم‌تر از همه پیام پایان ماموریتی است که برای سومین بار طی بحران سوریه تکرار شد. پیامی که سازمان جاسوسی آمریکا باید درباره موفقیت طرح امنیتی در سوریه دریافت می‌کرد و بر اساس آن حمله رسانه‌ای بزرگ آغاز می‌شد، سازمان اطلاعات سوریه برای آمریکا ارسال کرد که در آن آمد: «نماینده‌ای لبنانی نیمی از پول‌های ارسالی برای گروهک‌هایتان را دزدید و رفت و عملیات شکست  خورد. با احترام، دستگاه اطلاعات سوریه».

با این پیام، پروژه فتنه که در لحظه آخر شکست خورد و ممکن بود به فاجعه تبدیل شود، دفن شد و البته این موضوع شاخه‌های زیادی در مناطق مختلف دارد که خیلی بزرگ‌تر از این است که گفته شد اما این بخش، خطرناک‌ترین جزءی بود که تمامیت اراضی سوریه و وحدت ارتش سوریه را تهدید می‌کرد. حد فاصل زمانی آزادسازی باباعمرو حمص از دست گروهک‌های مسلح [در اسفندماه گذشته] تا پذیرش طرح کوفی عنان از جانب آمریکا [حدود سه هفته پیش] این طرح آمریکا که در حجم تجزیه سوریه بود، از هم پاشید و آنچه در اینجا گفته شد بخشی کوچک از این طرح است و بنا بر حساسیت موضوع نمی‌توان آن را فاش کرد مگر بعد از چند ماه. این عملیات از حیث حجم در حد عملیات «یاسمن آبی» [سازمان جاسوسی آمریکا در سوریه] بود که از مارس تا می سال گذشته اجرا شد و به این اسم نامیده شد اما در حقیقت نام حقیقی طرح، پروژه تقسیم سوریه برای تامین خطوط گاز آمریکا بود.

چرا گل نسرین؟

چند روز پس از آغاز بروز نتایج شکست امنیتی آمریکا، ده‌ها فرد مسلح شروع کردند تا خودشان را تحویل مقامات سوریه بدهند. همانطور که خبر شکست آمریکا درز پیدا کرد، خبرهای دیگری درز کرد که نامش سقوط گل نسرین بود. به طوری که میان تکفیری‌ها و گروهک‌های مسلح کسانی بودند که به هوادارانشان [به دروغ] می‌گفتند « ببینید نظام سوریه فرو می‌پاشد. یک روز یاسمن آبی، یک روز گل نسرین و فردا هم حتما زنبق آبی یا گل گاردینیا است». اینها می‌گفتند: عقب‌نشینی ما از باباعمر تاکتیکی است و اقدامات غافلگیرکننده‌ای داریم. قسم به سبیلمان که یک تا دو ماه دیگر روسیه پشت سوریه را خالی می‌کند و ناتو وارد می‌شود».

سخنان العربی، دبیر کل اتحادیه عرب، قوت قلب گروه‌های مسلح سوریه

[از جمله قسمت‌های این طرح این بود که] نبیل العربی شخصا وارد عرصه شد، آنهم چندین بار تا در مقابل دیدگان خبرنگاران دروغ بگوید و اعلام کند: تغییرات در موضع حمایت‌آمیز روسیه از سوریه در حال وقوع است.. ما اخیرا تغییر موضع روسیه را حس کردیم. این سخن برای این بود که فرماندهان گروهک‌های مسلح [حاضر در سوریه] از این حرف قوت قلب بگیرند و تصور کنند که روسیه در حال خالی کردن پشت سوریه است و ناتو بزودی وارد سوریه می‌شود پس ای جنگجویان [در مقابل ارتش سوریه همچنان] مقاومت کنید.

از همین‌جا می‌توان اهمیت ویروس رسانه‌ای را برای طرحی که علیه سوریه اجرا شد، درک کرد. زمانیکه سیاستمداری مانند نبیل العربی دبیر کل اتحادیه عرب برای قوت قلب دادن به گروهک‌های مسلح دروغ می‌گوید و بان کی‌مون سخنانی تحریک‌آمیز ایراد می‌کند و ویروس‌هایی رسانه‌ای در این حجم علیه سوریه مطرح می‌شود، باید به میزان گمراهی و شکست دشمنان پی برد ولی مهم‌تر از همه بدین معناست که دشمن همچنان جنگ رسانه‌ای را  صرف نظر از اینکه روحیه گروهک‌های مسلح را تقویت می‌کند یا روحیه مردم سوریه در هم شکسته می‌شود، همچنان با قوت ادامه می‌دهد که از جمله این جنگ‌ها، ویروس گل نسرین بود.

اما ابعاد این ویروس تبیلغاتی چیست؟

نظریه توطئه …

با وجودی که، توطئه علیه سوریه مانند روز، روشن بود، آمریکا تا امروز هنوز تلاش می‌کند اتفاقات سوریه را از طریق افراد اغفال شده، داغ کند و میان عناصر خرابکار، تروریستی و اغفال‌شده وانمود کند که نظریه توطئه‌ای در کار هست و از این طریق از ضعف رسانه‌ای سوریه استفاده کند. چندی پیش، آمریکا گزارشی تلویزیونی را جعل می‌کند تا اذهان عمومی را منحرف کند و آن را به شبکه الدنیا سوریه نسبت می‌دهد و فیلم ساختگی را در اینترنت منتشر می‌کند. شاید تلویزیون الدنیا به دلیل اینکه ساختگی بودن آن واضح باشد، آن را دست‌کم بگیرد و رها کند (چون بینندگانش تشخیص می‌دهند که این گزارش از گزارش‌های این شبکه نیست) اما این گزارش، عملا در میدان نبرد، و میان عناصر مسلح این فیلم محل بهره‌برداری می‌شود به طوری که افراد غافل و اغفال شده می‌گویند که آنچه الدنیا پخش می‌کند شایستگی توجه ندارد و همه گزارش‌هایش دروغ است بنابراین من که از بینندگان دائم الدنیا هستم موضعم تغییر نمی‌کند چون می‌دانم که این گزارش ساختگی است و دوستان سوریه گزارشها را از این تلویزیون دنبال می‌کنند نه از جایی دیگر. اما از این گزارش ساختگی در میدان درگیری استفاده می‌کنند تا عناصر فریفته شده این گزارش‌ها را نبیند و مانع شود که این افراد خود را به مقامات سوریه تسلیم کنند.

پیش از این، [رسانه‌های مخالف سوریه] تظاهرات‌ها را فقط از پشت سر افراد نشان می‌دادند اما اندکی بعد دیگر چهره‌های آنان را نشان می‌دادند تا به این افراد وانمود کنند که [چهره‌هایشان شناخته شد و] اینان از این پس تحت پیگرد دستگاه امنیتی سوریه هستند. چرا که کسانی بودند که چهره‌های اینها را تصویربرداری کرد و منتشر کرد تا آنان را وادار کند سلاح به دست بگیرند. بنابراین جنگ روانی از یک سو، روان و روحیه مردم سوریه را هدف گرفته است و انباشت کردن این سوال که «تا کی؟» تا اینکه احساس ناامیدی و یأس کند و فکر کند ابزاری شده است در دست سران [کشورش] و از طرفی دیگر افراد اغفال شده روحیه بگیرند و آنان را بیشتر به سوی تروریسم سوق بدهند.

گل نسرین… به عنوان نمونه

با وجودی که شکست امنیتی بزرگ آمریکا روشن است و بر خلاف اینکه همه آنچه اتفاق افتاده، درز نکرده است، یک اشاره برای فرد عاقل کفایت می‌کند که ببیند علت موافقت واشنگتن با ماموریت کوفی عنان به دلیل شکست طرح آمریکا بود [بنابراین چاره‌ای نداشت]. با این حال زمانیکه از گل نسرین صحبت می‌شود، شکست امنیتی آمریکا پیروزی جلوه داده می‌شود.

اما باید پرسید که ابعاد شایعاتی که با درز اخبار درباره گل نسرین منتشر شد، چیست؟

۱- مخفی کردن حقیقت: وقتی که سرکرده یک گروهک مسلح به عناصر خود می‌گوید: ببینید نظام چگونه شکست خورده… یک روز یاسمن آبی، امروز گل نسرین و فردا زنبق سبز. این حرف‌ها هدفش این است که این افراد گمراه حقیقت سقوط باباعمرو (در حمص)‌را نبینند و گرفتار پیامدهای روانی آن نشوند. این افراد هنگامی که به آنان گفته شود نظام به لرزه افتاده و داستان‌پردازی می‌کند [که چه موفقیت‌هایی به دست آورده است] حقیقت شکست آمریکا از چشمان جنگجوی مسلح پوشیده می‌ماند و روحیه‌اش بالا می‌رود. از این طریق حقایق را انکار می‌کنند و در ذهن فرد مسلح چیز دیگری شکل می‌گیرد.

۲- جنگ گاز: از مهم‌ترین مواردی که درباره طرح [براندازی و تقسیم سوریه] به نام یاسمن آبی [در سال گذشته] منتشر شد، جنگ گاز بود که حقیقت هجمه به سوریه را نشان داد. بر خلاف اینکه رسانه‌های روسیه ده‌ها گزارش و گفت‌وگوی سیاسی درباره جنگ گاز (لوله‌های انتقال و کشتی‌های حمل گاز) و کشمکش ناباکو سیل جنوبی، اتحادیه اروپا و هدف گرفتن گاز روسیه و… پخش کرد، رسانه‌های سوریه جنگ گاز علیه روسیه را بی‌توجهی کردند در حالی که خط گاز شرق مدیترانه تمامیت ارضی سوریه و نابود کردن مسئله فلسطین را هدف گرفته بود، البته جز شبکه الاخباریه السوریه که گزارش‌هایی از مقالات من [نویسنده گزارش] پخش کرد اما من نفهمیدم در گزارش‌شان از چه صحبت می‌کردند. جنگ گاز خیلی مهم است زیرا جنگجوی مسلح زمانیکه بفهمد برای یک خط لوله گاز می‌جنگند نه برای تشکیل امارتی اسلامی یا می‌جنگد که نفت دریای خزر به آمریکا برسد نه برای ساخت سد ذوالقرنین در مرکز آسیا، آنگاه خیلی مسئله تغییر می‌کند. بنابراین نامگذاری جدید یعنی گل نسرین ذهن مخاطب را از طرح یاسمن آبی که جوهره‌ی آن جنگ گاز و تقسیم سوریه بود، منحرف می‌کند.

یأس‌پراکنی میان مردم در لباس هواداران نظام؛

۳- مبارزه با سوری‌ها: نام گل نسرین که قبل از آن «مقلوبه الاسد» نامیده می‌شد، چیزی جز ویروس [تبلیغاتی] نیست که وارد تفکرات ملی‌گرایانه می‌شود تا علیه میهن به کار برود. با این ویروس از کسانی که هوادار نظام هستند یا وانمود میکنند که هوادار نظام هستند، در مقالات و گزارش‌هایی که در اینترنت منتشر می‌شود، بهره‌برداری می‌شود، بنابراین مزدورانی به نام هواداران نظام، ده‌ها کامنت و نظر پایین مقاله می‌گذارند و می‌نویسند: «تا کی؟»… «می‌خواهیم از این بحران خلاص شویم»… «بس است دیگر چقدر از نظریه توطئه و قهرمانی‌های خیالی به خورد ما می‌دهید. مردم به دست گروه‌های آل سعود دارند کشته می‌شوند»… و چنین جملاتی که هدف آن کاشت بذر ناامیدی و یأس در دل و ذهن مردم سوریه است.

آمریکا و رژیم صهیونیستی در خلق ویروس‌های تبلیغاتی که به ذهن افراد ساده [و احمق] نقوذ کند و بعد از آنان بهره‌برداری شود، مهارت دارد اما رسانه‌های سوریه در این امر مهارت ندارند که تلاش می‌کنیم در مقاله بعد به این موضوع بپردازیم.

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

کنکور

آغاز ثبت‌نام نوبت اول کنکور سراسری ۱۴۰۲

کارنامه نهایی کنکور ۱۴۰۱ منتشر شد ثبت نام داوطلبان برای شرکت در نوبت اول کنکور …