راههای پیشگیری از دروغ

راههای پیشگیری از دروغ Reviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Jan 6Rating:

یکی از علتهای دروغگویی ، عدم امنیت عاطفی ، خصوصا عاطفه خانوادگی است. تنبیه نیز اکثرا به پیدایش احساس ناایمنی و بی لیاقتی می انجامد. کودکی که تنبیه می شود، اغلب احساس می کند از محبتهای تنبیه کننده محروم شده و بیشتر احساس عدم امنیت می کند. او رفته رفته خودش را بد، ناشایست و بی ارزش دانسته و رفتارهایی از جمله دروغگویی در پیش می گیرد که در او به صورت عادت درخواهد آمد. کودک وقتی از اولیا و مربیان خود هم دروغ و هم راست بشنود، برداشتی که از این تصورات می کند ، این است که دروغگویی هم مثل راستگویی لازمه گفتن است ، پس او هم در گفتارش به دروغگویی می پردازد و نادرست عمل می کند.
به طور خلاصه با توجه به مطالب فوق می توان علل دروغگویی را به شرح زیر نام برد:
۱- اجتناب از ناراحتی و دردسر تعقیب
۲- بخاطر جاه و مقام و جبران احساس حقارت
۳- فریب دادن دیگران جهت نفع شخصی
۴- جلب توجه دیگران
جبران شکست: مکانیسم جبران شکست یک نوع دروغگویی است که فرد پس از از دست دادن موقعیت یا شی مطلوب سعی دارد با دروغگویی ضمن توجیه رفتار خود به جبران شکست پرداخته و از این راه به تخلیه روانی (تنش) در خویش می پردازد. جبران شکست در فرد دروغگو حتی می تواند به صورت تخیل در رویا نیز انجام گیرد.
جابجایی: یعنی فرد با استفاده از یک موقعیت مناسب به استتار و اختفای رفتار نامطلوب خود پرداخته و بدین وسیله امر را بر دیگران مشتبه می سازد و به گونه ای صحنه آرایی می کند که افراد دیگر فریب خورده و فرد به مقصود خود نایل می شود. می توان گفت دروغگویی حتی با استفاده از جابجایی به انتقام گیری از دیگران می پردازد و دیگران را در انجام گرفتن یا نگرفتن رفتاری ، مقصر دانسته و نتیجه عمل را متوجه آنان می سازد.
یادگیری (عادت ثانویه): آنچه مسلم است این است که کودک ، دروغ را در نتیجه تماس اجتماعی یاد می گیرد و همانند بزرگسالان در دروغ غرق می شود. کودکی که در محیط خانوادگی تربیت شده که الگوهای تربیتی خانواده اعم از والدین و دیگران نه تنها از دروغ گفتن باکی ندارند بلکه دروغ گفتن را نوعی زرنگی نیز می دانند، کودک هم تشویق می شود دروغ بگوید و حرکات و رفتار صحیح او با مکانیسم خاموشی به فراموشی سپرده می شود و کودک به جایی می رسد که در دروغ گفتن حتی از والدین ، بزرگتر و عجیب تر نقل می کند تا جایی که خود بزرگترها از این موضوع انگشت به دهان می شوند. باید توجه داشت که علاوه بر خانواده ، مدرسه نیز در دروغگویی کودک ، نقش بسزایی می تواند داشته باشد تا جایی که کودک عادت می کند برای هر چیزی دروغ بگوید و حتی از راست گفتن ، ابا می ورزد.
خوشمزگی: والدین اطفال باید بدانند که کدام رفتار باید تقویت مثبت شود و کدام رفتار تقویت منفی یا خاموش گردد. کودک وقتی می بیند افراد با دروغگویی های مهیج می توانند یک میهمانی خانوادگی را گرم نگه دارند و بدین وسیله مورد علاقه همه قرار گیرند، از افراد دیگر دروغگویی را اول به صورت لودگی و خوشمزگی می آموزد و بر اثر تکرار و دریافت پاداش های مثبت ، به جنبه های دیگر زندگی خویش سرایت داده و دروغگویی را به صورت عادی از خود بروز می دهد، در نتیجه فردی می شود که دیگر قادر به گفتن حرف راست نبوده و دیگران نیز از او انتظاری جز دروغ ندارند.
فقر و نداری: انسان وقتی عزت نفس خود را از دست بدهد و حاضر باشد ذلت نفس را بپذیرد، دیگر او را یارای مقاومت در برابر مشکلات زندگی از جمله فقر نیست و تمام سعی خود را معطوف به آن می دارد که خود را از این رنج مادی نجات دهد، اگرچه به قیمت رنج روحی باشد. فرد فقیر با صحنه سازی و بیان غیرمستقیم حالات خویش ، عاطفه و ترحم دیگران را نسبت به خود برمی انگیزد و از این طریق به مقصد خود که همانا رفع نیازهای مادی است می پردازد. وی بدون آن که از عاقبت این کار اطلاع حاصل کند با ایجاد احساس حقارت در خویشتن ، زمینه دیگر انحرافات را در خود فراهم کرده و فردی می گردد که زمینه کافی بزهکاری و انجام جرم را دارد و فقط کافی است که این ذلت نفس بطلبد که او دست به هر اقدامی بزند، اگرچه در نهایت به نابودی خود وی منجر می شود. برای مثال می توان زندگی افرادی را مثال زد که منجر به فحشائ، دزدی ، اعتیاد و… شده و در نهایت به ورطه سقوط می انجامد که آخرین مرحله این راه ، اعدام یا مردن در سر چهارراهها و پیاده روهاست.
فرافکنی: فرافکنی یکی از مکانیسم های دفاعی است که فرد با استفاده از آن نتیجه عمل خویش را به دیگری نسبت می دهد و سبب خلافکاری یا نتیجه نامطلوب اعمالش را به کسی یا جایی یا وسیله ای نسبت می دهد و به این ترتیب خود را مبرا می سازد که این عمل دروغ است و از طرفی فرد با این کار به دیگران نیز تهمت می زند که خود گناه بزرگی است.
لازم به ذکر است غیبت نیز نوعی حقارت شخصیت فرد غیبت کننده بوده و بیشتر اوقات با دروغ و بهتان همراه است که خود خطر سقوط بیشتر فرد را باعث می شود.
خیال پردازی: کودک تا نزدیکی ۶ سالگی و گاهی تا بعد از آن ، محیط خود را به تناسب منابع ذهنی خود می سازد و به خیال پردازی مشغول می شود و از این راه به تفریح ، تخیل اختراعی ، ترساندن و انتقام گیری از دیگران و ارضای کنجکاوی خود می پردازد.
کودک تا سن ۶ سالگی به قصد دروغگویی این خیالات را نمی سازد، بلکه اگر در سنین بالاتر نیز به ساختن چنین خیالاتی پناه ببرد، باید ردپای اختلالات عاطفی را در او جستجو کرده و به درمان آن پرداخت.
تمارض (پناه بردن به بیماری): معمولا کودکی که بخواهد منفعتی را جذب کند یا ضرری را دفع کند یا از این طریق بتواند به جلب محبت بپردازد، خود را به مریضی می زند تا به این وسیله به مقاصد خود برسد. کودکانی که با تکرار تمارض ، سعی در سلطه جویی دارند، دارای نشانه های اختلالات رفتاری و عاطفی بوده و باید به درمان آن پرداخت.

پیشنهادهایی درباره پیشگیری از دروغگویی

برای این که کودک دروغ نگوید و این عمل در او به صورت عادت در نیاید، توصیه می شود زندگی و محیط اطراف او را به گونه ای تنظیم کنیم که وی وادار یا تشویق به این کار نشود، به این منظور علاوه بر توصیه های فوق ، پیشنهادهادی زیر را نیز به صورت اجمال بررسی می کنیم:
نشان دادن ارزش راستی: کودک باید دریابد و لمس کند که والدین برای راستی احترام قایلند و آن را پاس می دارند و برای آنها مهم است که کودک در جهت راستی و صداقت زندگی کند و دیگران نیز با او چنین باشند. کودک یاد خواهد گرفت که راستی را سرلوحه کارهایش قرار دهد و از نادرستی پرهیز کند.
پرهیز از سوال پیچ کردن کودک: والدینی که فرزند خویش را سوال پیچ می کنند تا به این وسیله از او مچ گیری کنند باید بدانند او فردی ضعیف ، کم اطلاع و کم تجربه است و برای فرار از تنبیه و شرمنده نشدن نزد والدین ، مجبور به دروغگویی می شود. بنابراین والدین باید از سوال پیچ کردن فرزند خویش خودداری کنند.
خودداری از تهدیدهای غیرمنطقی: اولیا باید برای فرزند خود منبع رحمت باشند، نه کانون غضب. پدر و مادری که فرزند خود را در حالت عصبانیت تهدید می کنند، در حقیقت میان خود و فرزندانشان دیواری می کشند و وی را فردی ترسو بار می آورند و او را وامی دارند که برای فرار از این تهدیدها به درون خویش پناه ببرد و به تصمیم های غیرمنطقی پناه ببرد و اگر والدین تهدیدکننده ، تهدید خود را عملی نکنند در اینجا فرزند به قدرت واقعی آنها تردید کرده و آنان را بی ثبات و دروغگو می پندارد.
تطبیق انتظارات با توان کودک: گاهی بزرگترها از انجام بعضی از امور شانه خالی می کنند و اظهار ناتوانی می کنند، ولی همین افراد از کودکان خردسال کارهایی فوق طاقتشان انتظار دارند و با توقعات بی جا زمینه انحراف او را فراهم می کنند.
نسبت ندادن افعال بد کودک به غیر: وقتی کودک در موقع بازی دچار حادثه می شود و گریه می کند و مادر برای ساکت کردن او لگد به زمین می کوبد و زمین را تنبیه می کند، کودک یاد می گیرد که در ازای عمل خویش ، دیگران را مسوول بداند و به این وسیله پایه دروغگویی در او شکل می گیرد. بنابراین اصل ، جرم کودک را متوجه دیگران نکنید تا او لوس و دروغگو بار نیاید.
موعظه: اگر کودک دروغ می گوید، او را نصیحت کنید و با او احساس یگانگی کنید تا احساس شخصیت کند و از عمل زشت خویش پشیمان شود، ولی متوجه باشید که خود به کودک دروغ نگفته باشید تا موعظه شما در او تاثیر نکند.
بخشیدن کودک: کودک با تجربه های اندک خویش مایل است که همه چیز را تجربه کند وگاهی نیز دچار خطا می شود و وقتی می فهمد که اشتباه کرده ، دوست دارد تا اشتباه هایش را ببخشید، بنابراین در این دریغ نورزید تا او با احساس مهربانی و رحمت شما ، صداقت را بیاموزد.
سکوت: گاهی یک نگاه معنی دار به کودکی که دروغ گفته است سنگین تر از صد تازیانه قضاوت است.بنابراین لازم نیست همیشه با دست و زبان از دروغ گفتن او را منع کنید، بلکه بگذارید از نگاه شما بفهمد که حرفهای او را درست نمی دانید و از این راه نخواسته اید او را بی آبرو کنید، بلکه کرامت شخصیت او را در نظر داشته اید که حرفی نزده اید و از این طریق او را متنبه کنید.
فرق گذاشتن میان پندار و واقعیت کودک: کودک ذهنی فعال دارد و در تخیل بیش از اندازه فرو می رود و خیال خویش را واقعیت می پندارد و اصرار بر واقعی بودن آن دارد، بنابراین میان واقعیت و پندار کوک فرق قایل شوید و با نرمش به او بفهمانید که گفته های او تخیلی است تا وی یاد بگیرید که گفتار واقعی خویش را بر زبان جاری کند. البته فرورفتن بیش از اندازه در تخیل خود نوعی بیماری روانی است که احتیاج به درمان دارد.
دروغگویی های متعدد و متوالی نشان دهنده منشا اضطرابی در کودک: اگر کودک شما دایم دروغ می گوید و در پاسخ به هر سوالی به دروغگویی پناه می برد، باید در جستجوی منشا روانی عاطفی دروغ در وی باشید، چرا که وی از کمبود محبت ، نگرانی ، تشویش ، برخوردار نبودن از پاداش ، مساوی بودن ارزش راستی و دروغ و احساس حقارت و پرخاشگری در رنج است و به این وسیله می کوشد با فریفتن دیگران ، خود را از تنبیه در امان داشته و به جلب محبت بپردازد. بنابراین شما باید در پی اشباع محبت و رفع نگرانی در او اقدام کنید، نه این که در او ایجاد نگرانی و تشویش کنید.
ایجاد احساس مسوولیت در کودکان به عنوان یکی از راههای موفقیت آمیز: کودک اگر احساس کند که به او شخصیت داده می شود، برای او در انجام فعالیت ها متناسب با توان و علاقه مندی اش برنامه ریزی می شود و وی متناسب با قوای عقلی ، روانی خویش در برابر انجام کارهایش مسوول است ، احساس مسوولیت کرده و خود را شریک در زندگی خانوادگی می داند و سعی نمی کند نفع جمع را فدای خود کرده و دیگران را با دروغ خود فریب دهد.
به همین منظور مسوولیت را در آنان ایجاد کنید تا آنها با آرامش خاطر به انجام کار پرداخته و خود را صاحب عمل خویش بدانند و برای جلب محبت دروغ نگویند.

 

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

کودک بد دهان

چند راهکار راهبردی برای برخورد با کودک بد دهان

چند راهکار راهبردی برای برخورد با کودک بد دهانReviewed by پایگاه خبری تحلیلی شرق on …