دلیل رانده شدن حضرت آدم (ع)از بهشت
اهمیّت اراده
اراده از امور مهمّی است که براساس آن نظام پاداش و جزا شکل گرفته است و مجازات کسی که اراده ندارد نکوهش شده است. در قرآن ۹۰ بار از ارادۀ غیر خداوند سخن رفته است و ضمن آن به موارد گوناگون ارادۀ انسانها مانند اراده خوبیها، اراده بدیها، اراده دنیا، اراده آخرت، اراده پاداش گرفتن، اراده برتری یافتن، اراده وجهالله، اراده عزّت یا اراده اموری که توانایی انجام آنها را ندارند؛ اشاره و نیز بیان شده که اراده شیطان، گمراه کردن انسانها و ایجاد دشمنی بین آنهاست.۱
«اراده»ای که قرآن برای انسان در امور گوناگون قائل شده است، اهمیّت اراده را نشان میدهد. مطالعه سیره پیشوایان دین نیز بیانگر جایگاه مهم اراده در زندگی انسان است.
صاحبان اراده قوی
نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و حضرت محمّد (صلوات الله عیلهم أجمعین)، برترین پیامبران الهیاند که به نام «اولوالعزم» شناخته شدهاند. خصوصّیتی که ایشان را از سایر پیامبران متمایز ساخته است، «اراده قوی» آنان است. امام صادق (علیه السلام) در روایتی فرمود: «إنّ اللهَ فََضَّلَ اوُلِیالعَزمِ مِنَ الرُّسل بِِالعِلمِ عَلَی الاَنبِیاءِ»؛ خداوند پیامبران اولیالعزم را به سبب دانش بر سایر پیامبران برتری دارد.۲
از دگرسو آدم به خاطر کاستی اراده از بهشت بیرون رانده شد و در شمار پیامبران اولوالعزم قرار نگرفت: «وَ لَمْ نَجِدَ له عَزماً»؛ و برایش عزمی استوار نیافتیم.۳
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در خطبه نخست «نهجالبلاغه» از حسادت شیطان به آدم یاد میکند و سپس کاستی حضرت آدم (علیه السلام) را چنین برشمرده اند: «فَبَاعَ الیَقیِنَ بِشَکِّهِ، وَ العَزیِمَهَ بِوَهنِهِ»؛ پس، آدم یقین را به شکّ، و عزم و اراده را به سستی فروخت.۴
امیرمؤمنان (علیه السلام) در سخن دیگری معیار گزینش پیامبران را هم «اراده» و «قوّت عزم» و «تصمیم» بر شمرده و میفرماید: «وَ لکِنَّ اللهَ سبُحانَه جَعَلَ رُسُلَه اولیِ قُوَهٍ فی عَزائِمِهم»؛ ولیکن خداوند سبحان، پیامبرانش را در ارادهشان نیرومند و قوی قرار داد.۵
بنابراین، «اراده» در رفتارهای بشری نقش محوری دارد. اراده قوی انسان را به مقام رسالت و پیامبری میرساند و کاستی اراده «آدم برگزیده خدا» را از بهشت قرب به هبوط میکشاند. این شریفه مبارکه شاهدی بر مدّعا است: «وَ لقَد عَهِدنا اِلَی آدَمَ مِن قَبلُ، فَنَسِیَ، وَ لَن نَجِد لَهُ عَزماً»؛ ما پیش از با آدم عهد کرده بودیم، پس او این پیمان را فراموش کرد و ما در او عزم و ا راده ای راسخ و پابر جا نیافتیم.۶
از آن گذشته، در دعاها و مناجاتهای رسیده از اولیای دین، یکی از مهمّترین خواهشها و درخواست ها، «اراده» و «عزمی جزم» است.
درخواست اراده قوی از خداوند متعال
امام سجاد (علیه السلام) که پایداری او در زندهنگاهداشتن شیعه و پاسداشت از قیام عاشورا مثالزدنی است، هرگاه آیه: «یَا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوُا اتَّقوُاللهَ، وَ کوُنوُا مَعَ الصَّادِقیِنَ»؛۷ ای کسانی که ایمان آورده اید خداپروا باشید و با راست گویان باشید، را تلاوت میکرد از خداوند متعال چنین میخواست: «اَلّلهُمَّ ارفَعنِی فِی أعلی دَرَجاتِ هَذِهِ النُّدبَهِ! وَ اَعِنِّی بِعَزمِ الاِرادَهِ!»؛ بارالها! مرا در بالاترین درجه این فراخوان قرارده! و با اراده قوّی یاریام فرما!۸
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز بنابر آن چه رسیده است در تعقیبات نماز روزانه خود اراده درست را از خداوند درخواست میکرد.۹ نظیر همین درخواست را امام جواد (علیه السلام) به یکی از یارانش تعلیم داد تا در تعقیب نماز صبح بخواند: «اَلّلهُمَّ! إنّی اَسألُکَ عَزیمَهَ الرّشادِ! وَ الثِّباتَ فِی الاَمرِ وَ الرُّشدِ!»؛ بارالها! از تو اراده درست و پایداری در کار و رهجویی را میطلبم.۱۰
افزون بر درخواست اراده که بیان گر اهمیّت آن است؛ توصیفاتی که امامان (علیهم السلام) برای پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) به کار بردهاند، قرینه دیگری برای اهمیّت و نقش اراده در زندگی است. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) پیامبر(صلی الله علیه و آله) را این گونه ستایش فرمود: «غیرُ ناکِلٍ عن قُدُمٍ، وَ لاواهٍ فِی عزمٍ»؛ پیامبر در اقدام به کاری تأخیر نمی انداخت و در اراده و عزم جزم خویش سستی راه نمیداد.۱۱
اهمیّت اراده را در متون عرفانی نیز میتوان جستجو کرد. پایه و اساس عرفان بر «اراده» استوار است. جناب بوعلیسینا گفته است: «نخستین درجه از درجات عارفانه، چیزی است که به آن اراده میگویند».۱۲
—————
پی نوشت ها:
۱. حشمتپور، محمدحسین دائرۀالمعارف قرآنکریم، ج ۲، ص ۴۴۴.
۲. بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۹۹.
۳. سوره مبارکه طه، آیه شریفه ۱۱۵.
۴. نهجالبلاغه، خطبه ۱.
۵. نهجالبلاغه، خطبه ۱۹۲.
۶. سوره مبارکه طه، آیه شریفه ۱۱۵.
۷. سوره مبارکه توبه، آیه شریفه ۱۱۹.
۸. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۵۳، ح ۱۸۱.
۹. طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۲۸۲.
۱۰. الکافی، ج ۲، ص ۵۴۸، ح ۶.
۱۱. بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۳۷۸، باب ۱۱، فضائله و خصائصه ، ح ۹۰، به نقل از نهج البلاغه.
۱۲. چهلحدیث، ص ۷ و ۳۳.