چون در اخلاق الهی، صفاتی ارزشمند هستند که انسان را به خدا نزدیک کنند. اما در اخلاق فلسفی مزبور، این ارتباط قطع شده و ارتباط با خدا رعایت نشده است. بنابراین در اخلاق اسلامی، رقّت قلب هنگامی ارزش پیدا میکند که اثر آن در آنچه مربوط به خدای متعال و قرب به اوست ظاهر شود. آنچه قطعا برای انسان مؤمن مفید است این است که وقتی یاد عظمت خدا، یاد عفو و گذشت خدا و همچنین یاد عذاب خدا میکند بیتفاوت نباشد.
قرآن درباره یکی از صفات خود میفرماید: کتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِی تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ؛۱ یکی از صفات قرآن این است که وقتی اهل ایمان آن را میشنوند لرزه بر اندامشان میافتد. این حالت احساسی، انفعالی است که اثر آن در پوست ظاهر میشود. یا درباره صفات مؤمنان میگوید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ؛۲مؤمن این خصیصه را دارد که وقتی یادی از خدا میشود دلش میلرزد.» این علامت ایمان است. قلب انسان باید طوری باشد که در مقابل عظمتْ الهی احساس خود باختگی کند.
مؤمن وقتی یاد نعمتهای خدا میافتد به خصوص وقتی که با وجود کوتاهی و غفلت، خداوند به او یار ی رسانده باید حالت خجلت پیدا کند و اشک او جاری شود. در دعای بعد از زیارت امام رضا صلواتاللهعلیه آمده است که: ربِّ انی استغفرک استغفار حیاء. اولین استغفار، استغفار از روی حیاست؛ یعنی خدایا! اصلا خجالت میکشم با تو روبهرو شوم. همین که میخواهد با رسوایی و بیلیاقتی با خدای مهربان، رئوف و رحمان، مواجه شود اشک از چشمانش جار ی میشود، درحال یکه هنوز به یاد جهنم و عذاب نیست.
در ا ین صورت خدا او را به میهمانی میخواند و از او پذیرایی میکند. همچنین آنجایی که خدا انسان را از عذابهای اخروی انذار میکند باید انسان آن را جدی بگیرد. بیاعتنایی به این انذارها بیاعتنایی به خدای متعال است. اگر این آیات را بخواند و در دل او تأثیری نداشته باشد گرفتار قساوت قلب شده است. مؤمن هنگام توجه به این آیات متأثر میشود و اشک از چشمانش جاری میشود؛ یخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ سُجَّدًا * وَ یخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ یبْکونَ وَیزِیدُهُمْ خُشُوعًا؛۳ هنگامی که آیات قرآن برای مؤمنان صالح خوانده میشود با صورت به زمین میافتند و مىگریند و بر فروتنى آنها مىافزاید.
به هر حال، خداوند به انسان قلب داده تا این آثار به موقع از آن ظاهر شود. اما اگر در هنگام تلاوت آ یات قرآن حتی آیات عذاب، تنها توجه ما به صوت و دستگاهها ی قرائت باشد و اصلا توجه ی به هدف از نزول این آیات و معانی آنها نداشته باشیم گرفتار حالت قساوت قلب شدها یم. پس رقّت قلبی که برای مؤمن مطلوب است رقّت قلب در چنین حالاتی است. به طور کلی رقیق القلب بودن به شرط ا ینکه به افراط و تفر یط کشیده نشود حالت خوبی است، اما هنگامی ارزش اسلامی محسوب میشود که با خدای متعال ارتباط یدا کند.
راه علاج قساوت قلب
حال اگر مبتلا به قساوت قلب شدیم راه علاج آن چیست؟ امام باقر علیهالسلام به جابر نصیحت میکنند که: تَعَرَّضْ لِرِقَّهِ الْقَلْبِ بِکثْرَهِ الذِّکرِ فِی الْخَلَوَاتِ؛ اگر میخواهی رقّت قلب پیدا کنی در خلوتها زیاد ذکر داشته باش. مقصود از ذکر در ا ینجا در مقابل غفلت است و یا خصوص توجه قلبی یا ذکر لفظی همراه با توجه قلبی مراد است. دل باید متذکر باشد.
مبارزه با از خودبیگانگی
گاهی انسان چنان به امور خارج از وجود خود مشغول میشود که از خود و سعادت و شقاوت خودْ غافل میشود. قرآن میفرماید: وَ کأَین مِّن آیهٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ یمُرُّونَ عَلَیهَا وَ هُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ؛۶ در عالم، آیات الهی بسیار ی وجود دارد، ولی مردم از آنها عبور میکنند و اصلا توجهی به آنها ندارند. کار به جایی میرسد که حقیقت خود را هم فراموش میکنند (نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ).۴
در روانشناسی جدید میگویند: کسانی هستند که در اثر دلبستگی به مال، پست و اوهام و خیالات دیگر به خودفراموشی مبتلا میشوند. به همه چیز توجه دارد جز به اینکه چگونه موجودی است؟ از کجا آمده و در کجاست؟ چه کار باید بکند و به کجا میرود؟ به تعبیر دیگر از خودش بیگانه میشود. نشانه از خودبیگانگی این است که انسان از خودش وحشت دارد.
وقتی تنهاست وحشت به سراغ او میآ ید و باید خودش را با چیزی سرگرم کند. اگر ا ین حالت به طور دقیق تحلیل شود معلوم میشود که ا ین شخص اصلا نمیخواهد خودش را درک کند و بشناسد. چنین انسانی مصداق این آیه شریف است که میفرما ید: نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ. با اینکه انسان خود را از همه چیز بیشتر دوست دارد اما نمیخواهد به خودش بپردازد. این حالت غفلت باعث ضعیف شدن ویژگیهای قلب میشود؛ درک انسان نسبت به حقایق رقیق و کمرنگ میشود و عقل و ذهن او هرزه میشود.
انسان برای رفع این حالت باید توجه خود را به خارج کم کند و توجه بیشتر ی به درون خود داشته باشد. اینجا دو مسأله مطرح میشود. یکی اینکه وقتی به خودش توجه میکند از زاویه رابطه خودش با خدا توجه کند. اصل همه کمالات انسان در تقویت این رابطه است. تقویت این رابطه به قرب به خدا میانجامد. بالاترین کمال انسان هم قرب به خداست. از ا ین رو انسان باید به این رابطه توجه پیدا کند. مسأله دیگر اینکه آنچه را که مانع از این توجه میشود از خود دور کند. خلوت بهترین فرصت برای این امر است. چراکه در میان جمعیت نباید توقع داشت که انسان تمرکز پیدا کند و خودش را بیابد.
خلوت شب، بهتر ین فرصت
امام باقر علیهالسلام میفرمایند: اگر میخواهی اهل رقّت قلب شوی سعی کن غفلت را از خودت بزدایی، به ا ین وسیله که زیاد اهل ذکر و توجه باش. برای اینکه بتوانی این حالت توجه را حفظ کنی و عوامل خارجی تو را منصرف نکنند اهل خلوت کردن با خدا ی خو یش باش! اگر انسان سعی کند در شبانهروز برنامهای برا ی خلوت کردن داشته باشد، به خصوص در شب بسیار مناسب است؛ «إِنَّ ناشِئَهَ اللَّیلِ هِی أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قیلاً؛۵ پدیده شب، استوارتر، پابرجاتر و مؤثرتر است.»
باید انسان در خلوت شب بنشیند و رابطه خود را با خدا ملاحظه کند. هر چه در ا ین رابطه تفکر کند بر رقّت قلب او افزوده میشود. در روایتی از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آمده است: عَوِّدُوا قُلُوبَکمُ الرِّقَّهَ؛۶ خود را به رقّت قلب عادت دهید. تعبیر «عوّدوا» حاوی نکتهای است. امور بدنی از کم شروع میشود و تدریجا انسان به آن عادت میکند تا اینکه میتواند کارهای بزرگتری انجام دهد. ورزشکاران نمونه این امر هستند. امور معنوی هم این چنین است. اگر انسان بخواهد در خلوتْ حالت رقّت قلب پیدا کند نباید گمان کند حتما از روز اول یکی از بکّائین عالم میشود. بلکه باید تدریجا خود را به ا ین حالت عادت داد.
باید درباره موضوعاتی که موجب خجالت و شرم انسان از خدا میشوند فکر کرد. اگر دوست صمیمی انسان از ما بخواهد که فلان کار را به خاطر من انجام نده، اما انسان به خیال ا ینکه او نمیبیند مشغول آن کار شود و ناگهان او را ناظر بر خود ببیند چه حالی به او دست میدهد؟ خدای عظیمالشأن که همه چیز انسان از اوست از انسان چیزی خواسته که فقط به نفع خود انسان است و برای او هیچ تأثیری ندارد؛ ولی او خدا را فراموش میکند و بیشرمانه به او اصرار میکند.
اگر متوجه شود که خدا حاضر و ناظر است و او را میبیند چه قدر انسان باید شرمنده شود؟ اگر انسان تنها در خلوت بنشیند و این حالت را برای خود مجسم کند خیلی اثرگذار است. باید این تمرین را داشته باشد و خود را به آن عادت دهد. در ا ین صورت به تدر یج حال بکاء و ناله هم برا ی او حاصل میشود.
پی نوشت ها :
۱ . زمر، ۲۳.
۲ . انفال، ۲.
۳ . اسراء، ۱۰۸ و ۱۰۹.
۴ . حشر، ۱۹.
۵ . مزمل، ۶.
۶ . بحارالانوار، ج ۷۰ ص۸۱.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مصباح یزدی