حقایق جالب درباره کعبه زرتشت
در ادامه، به صورت نکتهوار، حقایق و حدسهایی را دربارهی کعبه زرتشت مطرح خواهیم کرد. در این هزارتوی حقیقت و ابهام با ما همراه باشید:
۱. حداقل در این مورد تقریبا مطمئن هستیم که کعبهی زرتشت حدود ۵۲۰ ق.م،
یعنی تقریباً همزمان با شروع ساخت تخت جمشید، بنا شده است. این را شباهت
معماری سازه و طرز چفت و بست شدن سنگها نشان میدهد.
۲. کعبهی زرتشت، در عین منحصر به فرد بودنش، نمونههای موردی مشابهی در
دیگر نقاط فارس دارد: بنایی در پاسارگاد، که به زندان سلیمان و آرامگاه کمبوجیه نیز
مشهور شده، پیش از کعبهی زرتشت یعنی همزمان با ساخت کاخهای پاسارگاد
(حدود ۵۴۰ ق.م) ساخته شده اما تنها یک جبهه از دیوارهایش سرپا ایستاده است.
دری همانند در اتاقک کعبهی زرتشت در جلوی آرامگاه اردشیر سوم در تخت جمشید
هم کشف شده که نشان میدهد روبهروی آرامگاههای شاهان در تخت جمشید نیز
احتمالاً چنین سازهای وجود داشته است.
مورد دیگر برج نورآباد، بین کازرون و فهلیان، است که به آتشکدهی میلاژدها نیز معروف
شده است. این برج متأخرتر است و سابقهاش به دورهی اشکانی میرسد.
۳. دربارهی اینکه در زمان هخامنشیان به این بنا چه میگفتند اطلاعی در دست نیست.
اما از روی کتیبهی جبههی شرقی بنا، که متعلق به دورهی ساسانی است، روشن میشود
که در آن دوره به آن بنخانک میگفتهاند. بعد در قرن چهاردهم میلادی، که موجی از
شناسایی و نامگذاری ویرانههای ایران قدیم آغاز شد، همانند دیگر موارد که برای نامگذاری
ویرانهها از شخصیتهای قرآنی و شاهنامهای استفاده میکردند، اینجا را نیز به زرتشت
نسبت دادند و نامش را کعبهی زرتشت گذاشتند.
اما میدانیم که هیچگاه اینجا زیارتگاه زرتشتیان نبوده است. نامی هم که محلیها به
آن میدادند کرنایخانه یا نقارهخانه بود؛ همچنین باید گفت که هیچ آثاری از ساز و آلات
موسیقی از آن به دست نیامده است.
۴. تا همین اوایل قرن حاضر خورشیدی، کعبهی زرتشت ۱۴ متری تا نیمه در تلی از
خاک فرو رفته بود به طوری که مسافران به راحتی میتوانستند وارد اتاقک ۳.۷۲ در
۳.۷۴ و ارتفاع ۵.۵ متری آن شوند. کعبه تازه در سالهای ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۸ شمسی به طور گسترده کاوش و خاکبرداری شد.
عکس فرانتز شولتز از کعبه زرتشت در سال ۱۸۸۲
۵. با خاکبرداری از پیرامون کعبهی زرتشت، کتیبههایی که بر وجوه شرقی، جنوبی و
غربی بودند بیشتر خودی نشان دادند و کمی کعبه به حرف آمد. کتیبهها از شاپور اول
ساسانی هستند که به سه زبان فارسی میانه، پارتی و یونانی نوشته شدهاند. یک
کتیبه به زبان فارسی میانه نیز از کرتیر، موبد پرنفوذ اوایل دورهی ساسانی، زیر کتیبهی
شاپور در جانب شرقی بنا حکاکی شده است. این کتیبهها از مهمترین اسناد تاریخی دورهی ساسانی هستند.
کتیبههای شاپور اول و کرتیر در پای کعبه زرتشت
۶. شاپور در نقش رستم ضمن معرفی خود و نسبش، سه لشکرکشی علیه امپراتوری
روم و پیروزیهایش را شرح میدهد. همچنین از تأسیس آتشکدهها در جاهای مختلف
خبر میدهد. شاپور در خاتمه مرز شرقی ایران را کاشغر تاشکند و مرو معرفی کرده و
به آیندگان توصیه کرده که در کارهای ایزدان و امور نیک بکوشند. اینجا آخرین باری است
که از خط و زبان یونانی در کتیبههای ایرانی استفاده میشود.
۷. نزدیک بیست سال پس از شاپور، موبد کرتیر در زمان بهرام دوم کتیبهای بر کعبه زرتشت
نگاشت که بیسابقه بود؛ از این لحاظ که یک روحانی بر محوطهای سلطنتی کتیبه نوشت.
او خود را معرفی و سیر صعودی خود در درو کردن القاب مختلف در زمان شاهان گوناگون را
توصیف کرده است. همچنین از فعالیتهای دینی خود گفته که با پیروان ادیان دیگر مثل
مسیحی، مانوی، یهودی، بودایی و مرتدین زرتشتی مبارزه کرده و آتشکدهها و موقوفاتی
تأسیس کرده است. در آخر هم فهرست ایالاتی که در زمان شاپور به تصرف ایران درآمده یاد میکند و کتیبه را با دعا به پایان میبرد.
۸. کعبهی زرتشت از بلوکهای سفید سنگ آهک ساخته شده که در میان آنها تورفتگی
های پنجره مانند اما از سنگ آهک تیره دیده میشوند. ترکیب سنگهای تیره و روشن از
ویژگیهای معماری هخامنشی است علاوه بر آن، استفاده نکردن از ملات و چفت کردن
سنگها با چنگکهای آهنی، به اصطلاح دمچلچلهای، یادآور سازههای تخت جمشید هستند.
سنگهای روشن از کوه سیوند و سنگهای سیاه هم احتمالاً از کوه مهر در تخت جمشید آورده شدهاند.
۹. گودیهای ورودی اتاقک کعبهی زرتشت جای پاشنههای در دولنگهی سنگی را نشان می
دهند؛ از آن نوع درهای سنگینی که به سختی باز میشدهاند. بقایایی از در زندان سلیمان
پاسارگاد، که معماریاش مشابه کعبهی زرتشت است، به دست آمده که دارای نقش گل
و گیاه است؛ بنابراین میتوان حدس زد که در کعبهی زرتشت احتمالاً چنین نقش و نگاری
داشته است. با حساب تورفتگیهای کور پنجرهمانند و در سنگی سنگین، میتوان تصور
کرد که در حالت عادی به درون کعبهی زرتشت هیچ نوری نمیتابیده است.
۱۰. دربارهی کاربری کعبهی زرتشت نظرات متفاوتی ارائه شده است: از آتشکده و محل نگهداری اوستا گرفته تا برج تاجگذاری یا حتی مقبرهی شاپور اول ساسانی. ترکیبی از این نظریات هم پیشنهاد شده؛ مثلاً گفته شده که درون بنا جایگاه نگهداری اوستا و روی بام آن آتش روشن بوده است. برخی هم گفتهاند ساختمان زندان سلیمان و کعبهی زرتشت خیلی شبیه توصیفاتی است که از مقبرهی کوروش شده پس احتمالاً مقبرهی شاه یا شخصیت بلندمرتبهای از دودمان هخامنشی است.
دربارهی آتشکده بودن کعبه این نقد وارد است که اتاقک بنا اکسیژن لازم برای آتش را نمیتوانسته تأمین کند و برای بام آن هم مسیری برای رفت و آمد وجود ندارد. در مقابل نظریهی محل نگهداری اوستا هم گفته میشود که اتاقک کوچکتر از آن است که بتواند مجموعه متون اوستایی را نگه دارد. آنها که از مقبره بودن کعبهی زرتشت دفاع میکنند میگویند در و درگاه ورودی بنا همانند در و درگاه ورودی آرامگاههای شاهان هخامنشی است.
ساختار بنا هم سنگی و بدون تماس با خاک است که از جمله خصوصیات مقبرهی زرتشتی است. ضمن آنکه سنت آرامگاههای برجمانند، برگرفته از سنت زرتشتی، بعدها هم ادامه داشته که در جاهایی مثل برج لاجیم، برج رسکت و برج گنبد قابوس مشاهده میشوند. با این حال هیچکدام از نظریات تا به حال کاملاً متقاعدکننده نبوده و معما همچنان حلنشده باقی مانده است.
به هر حال کاربری کعبهی زرتشت هرچه بوده باشد میتوان مطمئن بود که در دورهی ایران باستان بنایی محترم بوده و به خوبی از آن محافظت میشده است؛ ساخت آن در دوران هخامنشی همزمان با ساخت تخت جمشید و روبهروی آرامگاههای شاهان بزرگ هخامنشی، آمدن نقش آن روی سکههای شاهان محلی فارس در دوران اشکانی (که البته این مورد در حد حدس است) و حک کتیبه روی آن در زمان ساسانی این نظر را تأیید میکند.