آیا حزبالله در جنگ ۳۳ روزه تنها درگیر جنگ با اسرائیل بود؟
به گزارش فارس، نگاهی به تحولات بین المللی در آستانه جنگ ۳۳ روزه نشان میدهد که این جنگ، یک درگیری ساده میان رژیم صهیونیستی به عنوان یک رژیم متجاوز، زورگو و حزب الله لبنان به عنوان یک حزب مستقل و آزادی خواه نبود، بلکه فضایی برای ورود به توطئه جهانی بود که آمریکا و استعمار غرب علیه منطقه طراحی کرده بودند، به همین علت رژیم صهیونیستی در این جنگ از سوی بسیاری از دولتهای جهان مورد حمایت مادی و معنوی قرار گرفت، نمود این مدعا را می توان در حمایتهای بی دریغ آمریکا و اتحادیه اروپا از رژیم صهیونیستی و همچنین اظهارات کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت آمریکا در زمان جنگ ۳۳ روزه دید، وی در سخنانی تاکید کرد که جنگ ۳۳ روزه درد زایمان تولد خاورمیانه جدید است، خاورمیانه ای که استراتژیست های آمریکا در برنامه درازمدت خود آن را کاملا مطابق منافع خود طراحی کرده بودند.
حزبالله مهره با اهمیت شطرنج خاورمیانه و یکی از عوامل بازدارنده در برابر این طرح بود که بر اساس این راهبرد دراز مدت باید در مرحله اول از میان برداشته می شد. از سویی آمریکا هم احتیاج به شروع یک جنگ درمنطقه و پیروزی در آن داشت، زیرا در باتلاق عراق گیر کرده بود و از طرف جوامع بین الملل وحتی مردم خود تحت فشار قرار گرفته بود و پیروزی در جنگ ۳۳ روزه میتوانست قدرت آنها را در منطقه بازآفرینی کند. البته آمریکا با فریب کشورهای عربی در مورد طرح های خود، بسیاری از کشورها را با خود همراه کرده بود.
حمایتهای نظامی و دیپلماتیک غرب از صهیونیستها
وجود فضا سازی دقیق و هماهنگی های دیپلماتیک گسترده در میان کشورهای عربی و اروپایی نشان می داد که طرح حمله به لبنان، یک نقشه ناگهانی نبود که با اسارت دو نظامی صهیونیست به دست عناصر حزب الله کلید بخورد، بلکه یک طرح جنگی گسترده بود که حزبالله با پیشدستی در آن، ابتکار عمل را در دست گرفت و توانست برگ برنده اسرای صهیونیست را در مذاکرات آینده از آن خود کند.
نگاهی به حمایتهای جهانی از رژیم صهیونیستی در تقابل با حزبالله نشان می دهد که علاوه بر ارتش تا بن دندان مسلح صهیونیستی که تا پیش از این جنگ خود را ارتش شکست ناپذیر می دانست، دولت های زیادی از این رژیم در جنگ با حزب الله حمایت مادی و معنوی می کردند که می توان آنها را به دو گروه عمده تقسیم کرد، اولین گروه هواداران نشان دار صهیونیست ها بودند که بدون پرده پوشی، حمایت های علنی اطلاعاتی و نظامی خود از این رژیم را دنبال می کردند، آمریکا و اتحادیه اروپا را می توان در این دسته قرار داد، آنها همچنین با فشار بر سازمان های بینالمللی تا آخرین لحظات مانع از صدور قطعنامه ای در محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی در لبنان شدند.
گروه دوم کشورهایی بودند که به صورت علنی با رژیم صهیونیستی ارتباط ندارند و هماهنگی های لازم را در نشست های محرمانه با سران صهیونیسم دنبال می کنند، عمده کشورهای عضو اتحادیه عرب از این دسته اند. این کشورها سعی کردند در دو بخش وارد عمل شوند، آنها در ابتدا عملیات وعده صادق از سوی حزبالله را تجاوزی علیه سرزمین های اشغالی فرض کرده و مدعی شدند که حزبالله مسئول آغاز جنگ ۳۳ روزه بود، رژیم های مرتجع عربی همچنین در برابر جنایتهای صهیونیستها علیه غیر نظامیان لبنانی نیز سکوت کرده و سعی کردند با سانسور رسانه ای فضای لازم را به ادامه این جنایت ها بدهند.
برای روشن تر شدن این موضوع، کشورهای حمایت کننده از صهیونیست ها در این جنگ را در چند محور مورد بررسی قرار میدهیم:
الف: آمریکا
آمریکا مهم ترین همپیمان رژیم صهیونیستی در طول این جنگ به شمار می رفت، مواضع این کشور در مورد لزوم ادامه جنگ در هفته های دوم و سوم به گونه ای بود که گویا خود به صورت مستقیم در جنگ حضور دارد، آمریکا علاوه بر دادن چراغ سبز به تل آویو برای جلوگیری از محکومیت جهانی جنایات صهیونیست ها، انبارهای مهمات خود در سرزمین های اشغالی را نیز به روی رژیم اشغالگر قدس باز کرد تا آنها بیشترین استفاده را از زمان موجود برای سرکوب و از بین بردن غیر نظامین لبنانی و تخریب زیرساخت های این کشور ببرند.
“نوآم چامسکی” تحلیلگر برجسته آمریکایی، دو سال پیش در بازدید از روستاهای جنوب لبنان در این زمینه گفت: جنگ سی و سه روزه لبنان یک تصمیم کاملا آمریکایی بود، در حالی که جنگ های پیشین اسرائیل ضد لبنان، فقط با چراغ سبز آمریکا صورت می گرفت.
وی با اشاره به نفوذ شدید صهیونیست ها در بدنه حکومتی و تصمیم گیری آمریکا گفت: افزایش قدرت تاثیرگذاری صهیونیست های مسیحی و لابی صهیونیست ها بر تصمیم گیری های آمریکا، نگران کننده است.
اتحادیه اروپا
قدرت های برتر در اتحادیه اروپا نیز که حامیان سنتی رژیم صهیونیستی به شمار می روند،؛ بدون توجه به موج جنایات صهیونیست ها در لبنان و خشم افکار عمومی از کشتار غیرنظامیان و زنان و کودکان لبنانی، همچنان از رژیم صهیونیستی حمایت می کردند و سعی کردند تا علاوه بر سانسور اخبار و تصاویر جنایات صهیونیست ها در لبنان، حزب الله را مسئول آغاز این جنگ معرفی کنند و اهداف اسرائیل را در عرصه سیاسی محقق سازند، آنها هرگز به خود جسارت ندادند تا جنایات جنگی صهیونیست ها علیه غیر نظامیان لبنانی و تخریب زیرساخت های این کشور را محکوم کنند.
انگلیس در این جنگ همگام با متحد اصلی خود یعنی آمریکا، از رژیم صهیونیستی حمایت کرد. سفارت انگلیس در منامه پایتخت بحرین، از مطبوعات این کشور خواست تصاویر هولناک قتل عام مردم لبنان به دست صهیونیست ها را منتشر نکنند تا وجهه این رژیم بیش از گذشته زیر سؤال نرود.
“تونی بلر” نخست وزیر وقت انگلیس ضمن مخالفت با درخواست از اسرائیل برای توقف حملات به لبنان مسئولیت پایان جنگ را بر عهده حزب الله دانست. سید حسن نصرالله در واکنش به این مواضع، او را شریک رژیم صهیونیستی در کشتار مردم لبنان دانست.
آلمان نیز در این جنگ حمایت بی قید و شرط خود را از رژیم صهیونیستی اثبات کرد. آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان که از قدرت نظامی حزب الله آشفته بود، گفت: جهان در ارائه کمک های لازم به لبنان برای خلع سلاح حزبالله و اجرای قطعنامه ۱۵۵۹ شورای امنیت کوتاهی کرد.
مرکل در برههای از جنگ به صراحت گفت: این وظیفه تاریخی آلمان است که به طور جدی از حق اسرائیل برای موجودیت خود دفاع کند. حزب الله لبنان بحران کنونی خاورمیانه را آغاز کرده است.
فرانسه نیز از جمله حامیان رژیم صهیونیستی بود. پاریس پیشنهاد پیش نویس قطعنامه ای را داد که سران کشورهای اسلامی آن را “جایزه به متجاوزان صهیونیستی” نامیدند. در این پیشنویس، حزب الله آغازگر جنگ و مسئول عواقب آن معرفی شده بود و جامعه بین الملل ملزم به تلاش برای شناسایی و مجازات اعضای آن بودند. این پیش نویس به نیروهای اعزامی بین الملل اجازه ورود به هر ساختمانی در لبنان و سوریه و قتل اعضای حزب الله را می داد.
اتحادیه عرب
رژیم صهیونیستی قبل اینکه جنگ را شروع کند به کمک رایزنیهای وزیر امور خارجه آمریکا توانسته بود جوی همراه با خود در منطقه ایجاد کند. تمام کشورهای عرب منطقه از شروع جنگ آگاه بودند و همه آنها یک موضع واحد را دنبال میکردند، آنها خواستار نابودی “نیروی مقاومت” بودند که هم برای اسرائیل و هم برای اعرابی که مقاومت را فراموش کرده بودند مشکلاتی ایجاد کرده بود. در این راستا تنها از آنها خواسته شد که در قبال این جنگ سکوت کنند و یا علیه مقاومت موضع بگیرند، به طور نمونه فتوای علمای وهابی عربستان که علیه حزبالله صادرشد و یا وارد کردن موشک از طریق قطر به رژیم صهیونیستی و یا سکوت در برابر جنایات اسرائیل بخشی از این اقدامات بود. در همین راستا بود که اتحادیه عرب با سکوتی مرگبار تا مدت ها از برگزاری نشستی حتی برای محکوم کردن خشک و خالی جنایات صهیونیستها در لبنان نیز طفره رفت. البته بیشتر کشورهایی که در ابتدای جنگ با سکوت یا به صورت آشکار و تلویحی حزب الله لبنان را محکوم می کردند، با نمودار شدن نشانه های پیروزی حزب الله در این جنگ از هفته سوم به بعد، مواضع خود را تغییر داده و مدعی حمایت از این حزب شدند.
اردن از جمله کشورهای عربی مخالف حزبالله بود و با موضع گیریهای خود در طول جنگ ۳۳ روزه این موضوع را اثبات کرد. عبد الله دوم شاه اردن اولین کسی بود که از ایجاد یک هلال شیعی در کشورهای حاشیه خلیج فارس خبر داده و ادعا کرده بود این امر باعث بی ثباتی کشورهای منطقه میشود. شاه اردن در اوایل جنگ اقدامات حزبالله را به طور غیرمستقیم محکوم کرد و آن را برای منافع اعراب در منطقه زیانبخش دانست.
عربستان که همچون اردن در مورد قدرت گرفتن حزب الله و ایجاد هلال شیعی نگران بود، حزبالله و حامیان آن را مسئول بحران جنگ دانست و اقدامات حزب الله را “ماجراجویی های حساب نشده و متفاوت از مقاومت مشروع علیه اشغالگران قدس” خواند.
مصر نیز که در زمان حاکمیت حسنی مبارک روابط دیپلماتیک نزدیکی با رژیم صهیونیستی داشت، از زبان رئیس جمهور خود به طور غیر مستقیم از حزب الله به دلیل صدمه زدن به منافع اعراب انتقاد کرد و گفت: آنهایی که می خواهند مصر برای دفاع از لبنان یا حزب الله به جنگ برود، آگاه نیستند که هنگام ماجراجویی برون مرزی به سر آمده است. مبارک همچنین مطالبات مردمی برای قطع رابطه با رژیم صهیونیستی را نیز رد کرد.
قطر که بنا بر مأموریت محوله از سوی آمریکا به دنبال اعتماد سازی با محور مقاومت در منطقه بود تا طرح های سالهای بعد آمریکا را مدیریت کند، در عین اینکه در مواضع علنی خود از لبنان حمایت می کرد، اما در خفا تجهیزات نظامی برای رژیم صهیونیستی ارسال می کرد تا از آنها علیه حزب الله لبنان استفاده شود.
به این ترتیب می توان گفت که حزب الله لبنان با پیروزی در جنگ ۳۳ روزه علاوه بر شکستن ادعای شکست ناپذیری ارتش اسرائیل، محوری ضد مقاومت در منطقه را شکست داد که از هیچ کوششی برای از بین بردن حزب الله لبنان دریغ نمیکردند، محوری که علاوه بر قدرت های استعماری غربی، رژیم های وابسته عربی را نیز که حزبالله لبنان را دشمن مشترک خود با رژیم صهیونیستی می دانستند، شامل می شد.