جوان شب زنده دار

جوان شب زنده دارReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Dec 26Rating:

رسول خدا صلى الله علیه و آله به او فرمود:- حالت چطور است و چگونه صبح کرده اى ؟عرض کرد:- با یقین و ایمان کامل به جهان پس از مرگ ، شب را به صبح آوردم و حالتم چنین بود.حضرت با تعجب پرسید:- هر یقینى علامتى دارد. علامت یقین تو چیست ؟پاسخ داد:- یا رسول الله ! این یقین است که مرا افسرده ساخته و شبها خواب را از چشمم ربوده و در روزهاى گرم تابستان (به خاطر روزه ) مرا به دنیا و آنچه در اوست ، بى رغبت کرده است . هم اکنون با چشم بصیرت قیامت را مى بینم که براى رسیدگى به حساب مردم برپا شده و مردم براى حساب گرد من آمده اند و من در میان آنان هستم . گویا بهشتیان را مى بینم که از نعمتهاى بهشتى برخوردارند و بر تخت هاى بهشتى تکیه کرده اند و با یکدیگر مشغول تعارف و صحبتند و اهل جهنم را مى بینم که در میان شعله هاى آتش ناله مى زنند و کمک مى خواهند. هم اکنون غرش آتش جهنم در گوشم طنین انداز است .رسول خدا صلى الله علیه و آله به اصحاب فرمود: این جوان بنده ایست که خداوند قلب او را به نور روشن ساخته است . سپس روى به جوان نموده ، فرمود: بر همین حال که نیک دارى ، ثابت باش و آن را از دست مده .عرض کرد:- یا رسول الله ! از خدا بخواه در راه حق به شهادت برسم .پیامبر صلى الله علیه و آله او را دعا کرد و طولى نکشید، همراه پیغمبر در یکى از جنگها شرکت کرد و دهمین نفرى بود که در آن جنگ شهید شد.

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

عظمت یک بانو

گروهى از مردم نيشابور، اجتماع کردند. محمد پسر على نيشابورى را انتخاب نمودند و سى هزار و پنجاه هزار درهم و مقدارى پارچه به او دادند تا در مدينه محضر امام موسى بن جعفر عليه السلام برساند.شطيطه نيشابورى که زنى مؤ منه بود، يک درهم سالم و تکه پارچه اى که به دست خود، نخ آن را رشته و بافته بود و چهار درهم ارزش داشت ، آورد و گفت : ((ان الله لايستحيى من الخلق )). متاعى که مى فرستم اگر چه ناچيز است ؛