با زن نافرمان چه کنیم؟

با زن نافرمان چه کنیم؟Reviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Mar 24Rating:

آیه “نشوز” چنین است: «… َاللَّاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَیهِنَّ سَبِیلًا إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیا کَبِیرًا(النساء/۳۴)

…و زنان صالح، زنانی هستند که متواضعند، و در غیاب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ می‌کنند. و (اما) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دوری نمایید! و (اگر هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه کنید! و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدی بر آنها نجویید! (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست.) »

آیه یاد شده پس از آن که اعلام مى‏دارد قوام زندگى زن؛ یعنى، مسؤولیت اداره و تأمین نیازهاى او بر عهده مرد است، دستوراتى را در رابطه با چگونگى برخورد با برخى از مشکلات در روابط زوجین بیان مى‏دارد.

 

در این رابطه نکاتى چند شایان توجه است:

۱- دستورات صادره در این آیه در مورد نشوز است و نشوز آن است که زن در مقابل تکالیف اختصاصى‏اش؛ یعنى، تمکین و عفاف، بدون هیچ عذر موجهى سرپیچى نماید.

جالب این است که اگر زنى از انجام کارهاى خانه، بچه‏دارى و… سر باز زند، شرع مقدس هیچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده و حکم مزبور صرفاً اختصاص به مورد «نشوز» دارد؛ نه هر گونه نافرمانى از دستورات شوهر.

نشوز زن تنها به ضرر شوهر نیست؛ بلکه غالباً تمام خانواده و چه بسا شخص زن نیز در این رابطه آسیب بیند. ازاین‏رو بر مرد لازم است که به عنوان مدیر کانون خانواده، کنترل هدایت‏گرانه و سازنده بر رفتار زن داشته باشد

۲- «نشوز» مسلماً امرى برخلاف حقوق مرد است و براى مقابله با آن، بهترین راه این است که قبل از مراجعه به دیگران، مشکل را در داخل خانه حل نمود؛ ولى اگر چنین چیزى میسر نبود، نوبت به خارج از منزل و دخالت دادن دیگران مى‏رسد که در آیه بعد سالم‏ترین راه آن عنوان شده است.

۳- حل مسأله نشوز در داخل خانه نیز به اشکال مختلفى انجام‏پذیر است و جالب این است که خداوند از ملایم‏ترین راه‏ها شروع نموده و در صورت تأثیرگذارى آن، مراتب بالاتر را اجازه نداده است. ازاین‏رو در مرتبه اول سفارش به پند و اندرز نموده است. چنین روشى حکیمانه‏ترین شیوه در حل مشکلات زوجین است؛ لیکن اگر زنى در برابر اندرزها و نصایح شوهر، سر تسلیم فرود نیاورد و هم‏چنان بر تخلف از حقوق زوج پایدارى ورزید، چه باید کرد؟ در این جا نیز خداوند راه دومى را پیشنهاد نموده است که از حد برخورد منفى عاطفى بالاتر نمى‏رود و آن خوددارى از هم‏بستر شدن با وى مى‏باشد. پس اگر مشکل حل شد، دیگر کسى حق پیمودن راه سوم را ندارد؛ اما اگر زن در چنین وضعیتى نیز سرسختى نشان داد و حاضر به تأمین حقوق طرف مقابل نگردید چه باید کرد؟

 

در این رابطه چند راه قابل تصور است:

زن

الف) مرد حقوق خود را نادیده انگارد و در مقابل نشوز زن به کلى ساکت شود، هر چند سالیان دراز این برنامه ادامه یابد. چنین چیزى براساس هیچ منطقى قابل الزام نیست و اختصاص به مرد هم ندارد؛ یعنى، در هیچ یک از نظام‏هاى حقوقى جهان، نمى‏توان به صاحب حقى الزام کرد که در برابر حقوق خود ساکت شود و دم نزند. بلى از نظر اخلاقى، آن هم در موارد خاصى مى‏توان چنین توصیه‏اى نمود؛ ولى نباید بین مسأله حقوقى و اخلاقى خلط کرد. از طرف دیگر نشوز زن تنها به ضرر شوهر نیست؛ بلکه غالباً تمام خانواده و چه بسا شخص زن نیز در این رابطه آسیب بیند. ازاین‏رو بر مرد لازم است که به عنوان مدیر کانون خانواده، کنترل هدایت‏گرانه و سازنده بر رفتار زن داشته باشد.

ب) راه دیگر آن است که مرد از هر طریق ممکن استیفاى حقوق نماید. چنین چیزى را هرگز شارع اجازه نمى‏دهد و براى استیفاى حق روش‏هاى معینى وضع نموده است؛ زیرا محدود نساختن شیوه‏هاى احقاق حق و اصلاح مشکل، موجب روا داشتن ستم‏هاى زیادى به زن مى‏شود و مفاسد و مظالم دیگرى به بار مى‏آورد.

ج) راه سوم آن است که مرد با مراجعه به دیگران – اعم از مراجع قضایى یا افراد ذى‏نفوذ دیگر – حقوق خود را استیفا کند، چنین چیزى اگر چه ممکن است حق مرد و دیگر اعضاى خانواده را تأمین کند، ولى با امکان حل مشکل در داخل خانه، بهتر است مسأله به بیرون کشیده نشود؛ زیرا ابراز خارجى مسائل داخل خانه، آسیب‏هاى فراوانى براى حیثیت خانواده به بار مى‏آورد. ازاین‏رو خداوند حکیم حل خارجى را به عنوان آخرین راه ممکن پیشنهاد مى‏کند.

د) راه چهارم آن که مرد اندکى قاطعانه‏تر از برخورد منفى عاطفى یاد شده، برخورد نماید. در این راستا قرآن مجید به عنوان آخرین راه ممکن جهت حل مشکل در داخل منزل، مسأله «ضرب» را مطرح نموده است. البته در این جا نیز مسأله حدودى دارد که هرگز با آنچه در اذهان عمومى یا تبلیغات مسموم مطرح مى‏شود، سازگارى ندارد. در رابطه با حد و چگونگى زدن، علامه مجلسى(ره) در بحار الانوار، ج ۱۰۴، ص ۵۸ روایتى از فقه الرضا(ع) نقل نموده است که: …والضرب بالسواک و شبهه ضرباً رفیقا؛ زدن باید با وسایلى مانند مسواک و امثال آن باشد، آن هم با مدارا و ملایمت‏».

اگر خوف گسست در میان آن دو یافتید، پس حَکَمى از ناحیه مرد و حَکَمى از بستگان زن برگزینید، اگر از پى آن خواستار صلاح باشند، خداوند بین آنان وفاق ایجاد خواهد کرد. همانا خداوند دانا و آگاه است‏(نساء/۳۵)

روایت یاد شده به خوبى نشان مى‏دهد که «ضرب» باید در پایین‏ترین حد ممکن باشد و نباید اندک آسیبى بر بدن وارد کند. وسیله‏اى که در این روایت اشاره شده چوبى بسیار نازک مانند سیگار و سبک و کم ضربه است و شیوه زدن نیز باید ملایم و خفیف باشد به طورى که حتى رنگ پوست اندک تغییرى نکند.

نکته دیگرى که از آیه شریفه به دست مى‏آید این است که دستور فوق جنبه موقت و گذرا دارد و نباید به آن مداومت بخشید؛ زیرا به دنبال این عمل دو واکنش احتمال مى‏رود: یکى آن که زن به حقوق مرد وفادار شود. در این صورت قرآن مى‏فرماید: «فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً؛ اگر به اطاعت درآمدند بر آن‏ها ستم روا مدارید»؛ یعنى، اگر زن در برابر حقوقى که بر آن پیمان بسته است، تسلیم شد دیگر مقابله با وى ظلم و تجاوز است.

واکنش احتمالى دیگر آن است که هم چنان سرسختى نشان دهد و کانون خانواده را گرفتار تزلزل و بى‏ثباتى نماید. در این رابطه در آیه بعد فرموده است: «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ یُرِیدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اَللَّهُ بَیْنَهُما إِنَّ اَللَّهَ کانَ عَلِیماً خَبِیرا؛ اگر خوف گسست در میان آن دو یافتید، پس حَکَمى از ناحیه مرد و حَکَمى از بستگان زن برگزینید، اگر از پى آن خواستار صلاح باشند، خداوند بین آنان وفاق ایجاد خواهد کرد. همانا خداوند دانا و آگاه است‏».(نساء/۳۵)

نکته جالب توجه این است که قرآن مجید در آخرین مرحله، گشودن گره را به دست نزدیکان و بستگان قرار مى‏دهد. حکمت این حکم آن است که در این مرحله فقط پاى قانون و مراجع قانونى به میان نمى‏آید؛ بلکه ابتدا کار به نزدیکان و خویشان سپرده مى‏شود، تا با برخوردهاى عاطفى و بررسى‏هاى عقلانى، حتى‏الامکان مشکل را با صفا و صمیمیت حل کنند و خداوند نیز وعده داده است که در توفیق اصلاح با آنان، همراهى و همکارى کند و این از لطایف احکام و دستورات نورانى قرآن است، تا مسأله با سلامت هر چه بیشتر روال خود را طى کند و براى این که حقى از هیچ یک از طرفین زایل نشود و تبعیضى رخ ندهد، فرموده است که از هر جانب حکمى برگزیده شود و با رعایت حقوق و مصالح طرفین، مشکل را برطرف نمایند.

زن و شوهر

در نهایت در این حکم شرایط زیر دیده مى‏شود:

۱- این حکم اختصاص به مورد سرپیچى زن از تکلیف خود و حقوق مسلم مرد دارد؛ حقوقى که زن با پیمان ازدواج، وفادارى خود را نسبت به آن متعهد شده است.

۲- در راستاى حل مشکل در داخل خانه و خوددارى از بروز خارجى وضع شده است.

۳- سومین مرحله، حل اختلاف در خانه است و بدون گذر از مراحل پیشین روا نیست.

۴- حد آن نازل‏ترین مرتبه ضرب است و نباید موجب کمترین آسیبى بر بدن زن شود.

۵- موقتى است؛ یعنى، چه داراى نتیجه مثبت باشد و چه منفى، باید به زودى از آن دست کشید.

۶- از بند ۲ حکمت وضع این حکم روشن مى‏شود و با توجه به بندهاى ۴ و ۵ درمى‏یابیم که این مقدار ضرب با کیفیت اشاره شده هیچ تأثیرى در خفتن و آسیب‏رساندن به استعدادهاى زنان ندارد؛ بلکه آنچه موجب اخلال در توانایى‏هاى جسمى و فکرى زن مى‏شود، خروج از حدود یاد شده از نظر استمرار زمانى و به کارگیرى شیوه‏هاى خشن و ظالمانه در این رابطه است.(۱) در پایان شایان ذکر است که دیدگاه کلى شارع نسبت به زدن همسر، نگرشى منفى است و نصوص زیادى در نهى از این عمل وارد شده است.

این روایات همه در زمانى بیان شده که خشونت علیه زنان از توهین و فحاشى گرفته تا ضرب و جرح و حتى قتل رواج داشت و اسلام آنها را تحریم و مستوجب مجازات فقهى و قضایى در دنیا و عذاب آخرت دانست.

برخى از این روایات عبارتند از:

۱- پیامبر(ص) فرمود: «من در شگفتم از کسى که زن خود را مى‏زند، در حالى که خودش براى کتک خوردن، سزاوارتر است. زنانتان را مزنید که قصاص دارد».

۲- و نیز فرمود: «زنان بر مرد کریم، غالب مى‏شوند و مرد لئیم، بر زنان مسلط مى‏گردد. من دوست دارم کریم مغلوب باشم نه لئیم غالب».

۳- از امام صادق(ع) از پدرش روایت شده که گفت: «وقتى با زنى ازدواج مى‏کنید، احترامش کنید. زن مایه آرامش شما است. زنان را آزار ندهید و حقوق آنان را ضایع نکنید».

رسول خدا(ص)، خشم و توهین زنان را تحمل مى‏کرد. روزى زن عمر جواب وى را به خشم، باز داد. عمر گفت: یالکعاء، جواب باز مى‏دهى؟

گفت: آرى که رسول(ص) از تو بهتر است؛ زیرا زنان، وى را جواب باز مى‏دهند و او تحمل مى‏کند

۴- پیامبر(ص) فرمود: «هر مردى که بر بد اخلاقى همسرش صبر کند، خدا اجر داوود(ع) را به او مى‏دهد و به هر زنى که بر بداخلاقى مردش صبر کند، همچون اجر آسیه – که با فرعون، کنار آمد – عطا مى‏کند».

۵- حضرت محمد(ص) فرمود: «زنان را نزنید و تقبیح مکنید».

۶- حضرت على(ع) فرمود: «در هر حال با زنت مدارا کن و با او به نیکى رفتار نماى تا زندگى لبریز از صفا و صمیمیت باشد». ۷- آخرین چیزى که به وقت وفات، از رسول خدا(ص) شنیدند – که در زیر زبان همى گفت، سه سخن بود: «نماز بر پاى دارید و مراقب حقوق بردگان باشید و ستم نکنید واللَّه اللَّه درباره زنان، که در دست شمایند. با زنانتان، نیکو زندگى کنید و حریم آنان را نگاه دارید».

۸- و رسول خدا(ص)، خشم و توهین زنان را تحمل مى‏کرد. روزى زن عمر جواب وى را به خشم، باز داد. عمر گفت: یالکعاء، جواب باز مى‏دهى؟

گفت: آرى که رسول(ص) از تو بهتر است؛ زیرا زنان، وى را جواب باز مى‏دهند و او تحمل مى‏کند.

۹- یک روز، زنى به خشم، دست فراسینه رسول خدا(ص) زد. مادر وى با وى درشتى کرد که: چرا کردى؟ رسول خدا گفت: بگذار بیش از این نیز کنند و من درگذرم. (۲)

 

پی نوشت ها:

۱. براى آگاهى بیشتر ر.ک: ۱- واژه‏نامه روان‏پزشکى و روان‏شناسى، ص ۱۳۲هارولد کاپلان و بنیامین سادوک ۲- واژه‏نامه روان‏پزشکى‏انجمن روان‏پزشکان آمریکا، ترجمه: مهرداد فیروز و خشایار بیگى ۳- تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۳۷۳.

۲. احادیث به نقل از بولتن اندیشه، ویژه «زن»، ص ۳۵۰

فرآوری: شکوری

بخش قرآن تبیان

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

با چه خانمی ازدواج کنیم؟

با چه خانمی ازدواج کنیم؟Reviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on May 23Rating: بر …