غزلی تقدیم به امام عصر(عج) :بیا که آمدنت بحث مرگ و زندگی است

غزلی تقدیم به امام عصر(عج) :بیا که آمدنت بحث مرگ و زندگی استReviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Jul 5Rating:

چگونه پر بزنم تا که بال و پر بسته ست ؟!

چقدر در بزنم ؟‍! ها ؟! چقدر ؟! در بسته ست!

 

از این ستون فرجی نیست تا ستون دگر!

که ریشه های درختان به یکدگر بسته ست!

 

تفاوتی نکند باغ با قفس! وقتی –

دل پرنده شکسته ست و بال و پر بسته ست!

 

چقدر چشم بچرخانم و نگاه کنم؟!

در این زمانه که هر چشم دیده ور بسته ست!

 

اگر که راه نمی خواندم ز تنهایی ست!

که گاه قصد زیارت به همسفر بسته ست!

 

پر از عریضه شده چاه جمکران ؛ حالا –

به جای آب پر از نامه‌های سربسته ست!

 

میان راه نمی‌ماند آنکه قبلِ سفر

درست توشه به اندازه سفر بسته ست

 

به پشت گرمی این قوم دلخوشی کافی ست!

که زود وا شد مشتی که تنگ تر بسته ست!

 

«عقب نشینی» آرایش سپاه نبود!

مسیرِ فتح به سربازِ بی جگر بسته ست!

 

زمان آمدنت روی ما حساب نکن!

خودِ خدا به هواخواهی‌ات کمر بسته ست!

 

بیا که آمدنت بحث مرگ و زندگی است

نبود و بودِ دو عالم به این خبر بسته ست!

 

بیا که گوشه چشمی به من بیندازی

سعادت دو جهانم به یک نظر بسته ست!

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

شاعر شعر معروف مدرسه موش ها (ک مثل کپل) کیست؟

شاعر شعر معروف مدرسه موش ها (ک مثل کپل) کیست؟Reviewed by مدیریت پرچم های سیاه …