و از مکان و مزرعه او پرسیدند و سپس سوار بر مرکبی به مزرعه وی رفتند. آن مرد صدا زد:- از میان زراعت من نیایید! حاصل مرا پایمال می کنید!حضرت آمدند نزدیک ایشان پیاده شدند. با لبخندی در کنارش نشستند و سپس فرمودند:- چقدر برای زراعت خرج کرده ای ؟گفت :- صد دینار.فرمود:- چقدر امید دخل داری ؟گفت :- دویست دینار.فرمود:- این سیصد دینار را بگیر و مزرعه هم مال خودت باشد. خداوند آنچه را که امید داری به تو مرحمت می کند.مرد پول را گرفت و پیشانی حضرت را بوسید. حضرت تبسم کرده ، برگشت .فردا که امام علیه السلام مسجد آمدند، آن مرد نشسته بود. وقتی که حضرت را دید گفت :- الله اعلم حیث یجعل رسالته اصحاب پرسیدند دیروز چه می گفت ، امروز چه می گوید، دیروز فحش و ناسزا می گفت ، امروز تعریف و تمجید می کند؟حضرت به اصحاب فرمودند:- شما گفتید اجازه بده ما این مرد را بکشیم و لکن من با مبلغی پول او را اصلاح کردم ! یکی از راه های اصلاح حال مردم احسان و بخشش است .
ارشاد با بذل مال !
ارشاد با بذل مال !Reviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Nov 19Rating: