آیا مهدی موعود همان ذوالقرنین است؟

آیا مهدی موعود همان ذوالقرنین است؟Reviewed by محمدرضا on May 11Rating: ۵.۰آیا مهدی موعود همان ذوالقرنین است؟آیا مهدی موعود همان ذوالقرنین است؟ با توجه به روایات متعددی که درباره "ذوالقرنین" از معصومین علیهم السلام نقل شده، "ذوالقرنین"

User Rating: Be the first one !

آیا مهدی موعود همان ذوالقرنین است؟

با توجه به روایات متعددی که درباره “ذوالقرنین” از معصومین علیهم السلام نقل شده، “ذوالقرنین”

به عنوان شخصیتی واقعی در تاریخ قبل از اسلام، دارای وجود خارجی بوده و بر اساس روایات متعددی،

وجود او در دوران پیش از اسلام، به جهت تواتر معنوی قطعی است.

در کتاب «الخصال» شیخ صدوق از امام باقر علیه السلام نقل شده که فرمودند: «خداى تعالی پیغمبرى نفرستاده که پادشاهی کند مگر چهار نفر که همه پس از نوح مبعوث شده اند؛ ذوالقرنین که نامش عیاش بود و داوود و سلیمان و یوسف؛ اما عیاش که پادشاه میان مشرق تا مغرب بود و اما داوود پادشاه میان شامات تا شهرهاى اصطخر فارس گردید و کشور سلیمان نیز همین اندازه بود. اما یوسف پادشاه مصر و صحراهاى مصر گردید و از آن حدود تجاوز نکرد.»[۱] در روایتی امیرالمؤمنین علیه السلام پس از توصیف ملک سلیمان، داوود و یوسف، به ذوالقرنین اشاره کرده و می فرماید: «سپس ذوالقرنین، بنده اى که خدا دوست بود و خدا هم او را دوست می داشت، اسباب مکنت را برایش آماده کرد و خاور و باختر زمین را به تملّک او درآورد، او نیز به حق می گفت و کار به حق می کرد.»[۲] همچنین روایات دیگری نیز درباره حاکمیت ذوالقرنین وجود دارد.[۳]

ممکن است این بیان حضرت که «در میان شما هم مانند ذو القرنین هست»، تنها به وجود خود امیرالمؤمنین علیه السلام در میان مسلمین محدود نشده و به جهت شباهتهایی که ممکن است میان ذوالقرنین و دیگر امامان علیهم السلام، نیز وجود دارد به پیشوای دیگری نیز اشاره داشته باشد

طبق روایتی از امام باقر علیه السلام، ذوالقرنین شخصیتی واقعی در دوران گذشته و هم عصر با حضرت ابراهیم علیه السلام بوده است، در این روایت آمده است: «نخستین دو نفرى که در روى زمین با هم مصافحه کردند ذوالقرنین و ابراهیم خلیل بود، ابراهیم خلیل، ذوالقرنین را استقبال و با وى مصافحه نمود، و نخستین درخت در روى زمین درخت خرما بود.»[۴]

معنای ذوالقرنین

«ذو» به معنای «صاحب» و «قرنَین» مثنای کلمه «قرن» است. ذوالقرنین به معنای «صاحب دو قرن» می باشد. با رجوع به کتب لغت به چند مورد از معانی «قرن» اشاره می کنیم: «قرن» موضعی از سَرِ ما و یا قسمت بالایی سر[۵]، استخوان شاخ، مردمی که در یک روزگار زندگی می کنند و اهل یک زمان هستند،[۶] یکصد سال، دو گوشه پیشانی در انسان. [۷] از میان این معانی یاد شده، در روایات علت نامیده شدن «ذوالقرنین» به این اسم، دو ضربتی گفته شده که قوم او بر سرش وارد کردند. امیرالمؤمنین علیه السلام در روایتی فرمودند: «إِنَّمَا سُمِّیَ ذَا الْقَرْنَیْنِ لِأَنَّهُ دَعَا قَوْمَهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَضَرَبُوهُ عَلَى قَرْنِهِ فَغَابَ عَنْهُمْ حِیناً ثُمَّ عَادَ إِلَیْهِمْ فَضَرَبَ عَلَى قَرْنِهِ الْآخَرِ وَ فِیکُمْ مِثْلُهُ [۸]؛ جهت آنکه او را “ذو القرنین” گفتند این بود که قوم خود را به اطاعت خدا می خواند و لکن قومش فرمان او را نبردند و او را زدند به طورى که یک طرف سرش شکست و مدتى از نظر آنها غائب شد و پس از چند روز به سوى ایشان برگشت و آنها را باز به اطاعت خدا دعوت نمود، قومش بار دیگر او را زدند به نحوى که طرف دیگر سر او شکسته شد، و در میان شما مردم مسلمان هم مانند ذو القرنین هست.»

در میان شما هم مانند ذو القرنین هست

در اینکه “ذوالقرنین” با کدام شخصیت شناخته شده در تاریخ مطابقت دارد، احتمالات گوناگونی بیان شده که هیچ کدام را نمی توان به طور قطع پذیرفت. علامه طباطبایی با بررسی روایات، در یک جمع بندی درباره ذوالقرنین، می گوید: «در بیشتر روایات آمده که ذو القرنین بنده اى از بندگان صالح خدا بوده، خدا را دوست می داشت، و خدا هم او را دوست داشت، او خیرخواه خدا بود، خدا هم در حقش خیرخواهی نمود. و در بعضی دیگر آمده که محدث بوده یعنی ملائکه نزدش آمد و شد داشته و با آنها گفتگو می کرده و در بعضی دیگر آمده که پیغمبر بوده».[۹] هر چند “ذوالقرنین” شخصیتی واقعی در تاریخ است که روایات متعدد، وجود او را در میان امتهای قبل از اسلام ثابت می کند اما با توجه به بعضی از اوصافی که برای “ذوالقرنین” بیان شد. شخصیت و یا شخصیتهایی پس از ظهور اسلام، شبیه به “ذوالقرنین” در میان مسلمین وجود دارند.

خداى تعالی ذوالقرنین را در زمین مقتدر کرد و وسیله هر کارى را بدو داد و او به مغرب و مشرق رسید و خداى تعالی روش او را در «قائم» از فرزندان ما جارى می سازد و او را به شرق و غرب زمین می رساند

طبق روایتی که در وجه تسمیه “ذوالقرنین” بیان شد؛ برخی گفته اند؛ اینکه امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «در میان شما مردم مسلمان هم مانند ذوالقرنین هست»، مراد وجود مبارک خودشان است، زیرا بر سر آن حضرت نیز دو مرتبه ضربت زدند: یکى ضربت عمرو بن عبدود در جنگ خندق و یکى ضربت ابن ملجم ملعون که منجر به شهادت ایشان شد. [۱۰] اما ممکن است این بیان حضرت که «در میان شما هم مانند ذو القرنین هست»، تنها به وجود خود امیرالمؤمنین علیه السلام در میان مسلمین محدود نشده و به جهت شباهتهایی که ممکن است میان ذوالقرنین و دیگر امامان علیهم السلام، نیز وجود دارد به پیشوای دیگری نیز اشاره داشته باشد.
چنانکه در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، شباهتهایی بین ذوالقرنین و امام زمان علیه السلام ذکر شده است. جابر بن عبدالله انصاری می گوید: از رسول خدا شنیدم که فرمود: «ذو القرنین بنده صالحی بود که خداى تعالی او را بر بندگانش حجّت قرار داد و او قومش را به خداى تعالی فراخواند و آنها را به تقواى الهی فرمان داد… در میان شما کسی هست که بر سنّت او باشد و خداى تعالی ذوالقرنین را در زمین مقتدر کرد و وسیله هر کارى را بدو داد و او به مغرب و مشرق رسید و خداى تعالی روش او را در «قائم» از فرزندان ما جارى می سازد و او را به شرق و غرب زمین می رساند تا به غایتی که هیچ آب انبار و موضعی از کوه و دشت نباشد که ذو القرنین بر آن گام نهاده باشد؛ جز آنکه او نیز بر آن گام نهد و خداوند گنجها و معادن زمین را براى او آشکار کند و او را بواسطه ترسی که در دل دشمن می افکند یارى می کند و زمین را پر از عدل و داد می نماید همان گونه که پر از ظلم و ستم شده باشد.»[۱۱] بنابراین “ذوالقرنین” در قرآن کریم، شخصیتی تاریخی پیش از اسلام است که بنا بر وجود برخی اوصاف، شبیه او در میان مسلمانان، نیز وجود دارد. در این روایت به شباهتی که بین امام عصر علیه السلام و ذوالقرنین از جهت دادگستری و وسعت حکومت وجود دارد اشاره شده و رابطه بین امام زمان علیه السلام و ذوالقرنین و سنتی که از ذوالقرنین درباره امام زمان علیه السلام جاری می شود؛ بیان گردیده است.
بنابراین گرچه می توان گفت از جهت دادگستری و حکومت جهانی خود به ذوالقرنین، شباهت دارد ولی مسلم است که امام زمان علیه السلام همان ذوالقرنینی که در قرآن از او یاد شده، نیست.

پی نوشت:
۱. الخصال، ج ۱، ص: ۲۴۸
۲. الکافی، ج ۵، ص: ۷۰، تحف العقول، ص: ۳۵۳
۳. ر.ک. الخصال، ج ۱، ص: ۲۵۵
۴. وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص:۲۲۲
۵. القاموس المحیط، ج ۴، ص: ۲۵۸
۶. ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج ۳، ص: ۱۷۳ تا۱۷۵
۷. فرهنگ ابجدی، ص۶۹۲
۸. علل الشرائع، ج ۱، ص: ۴۰
۹. ترجمه تفسیر المیزان،ج ۱۳ ،ص۵۱۱
۱۰. ر.ک. علل الشرایع، ترجمه مسترحمی، پاورقی،ص۹۷
۱۱. کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص: ۳۹۴

About Mrezangi

Check Also

صحیفه سجادیه

دعای هفتم صحیفه سجادیه؛ توصیه رهبر انقلاب برای دفع بلا

دعای هفتم صحیفه سجادیه؛ توصیه رهبر انقلاب برای دفع بلاReviewed by پ on Mar 3Rating: …