آیا واقعیت دارد که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) از عمر بن خطاب می‌ترسید؟

آیا واقعیت دارد که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) از عمر بن خطاب می‌ترسید؟ Reviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Mar 6Rating:

عایشه مى‌گوید:‌ همواره از عمر بن خطاب مى‌ترسیدم بعد از این‌که ترس رسول خدا صلى الله علیه وسلم را از او دیدم. حریره درست کردم و نزد من سوده بنت زمعه (همسر دیگر رسول خدا)‌ نشسته بود به او گفتم: از آن بخور. او گفت: اشتها ندارم و نمى‌خورم . به او گفتم: از این غذا تناول کن یا آن را به صورتت مى‌مالم. پس غذا را به صورت او مالیدم. پیامبر در حالى‌که میان من و او نشسته بود خندید و از این غذ گرفتم به صورت خودم هم مالیدم و رسول خدا همچنان مى‌خندید. در این هنگام صداى شنیدیم که مى‌گفت:‌ اى عبد الله بن عمر! رسول خدا فرمود:‌پا شوید صورتهایتان را بشویید؛ چرا که عمر وارد مى‌شود. عمر گفت: سلام بر تو اى رسول خدا و رحمت و برکات خدا بر تو باد. سلام برشما آیا وارد شوم؟ رسول خدا فرمود: وارد شو.

الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى۲۴۱هـ)، فضائل الصحابه، ج۱، ص۳۴۹، تحقیق د. وصی الله محمد عباس، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۳هـ – ۱۹۸۳م.

ابو یعلى موصلى این روایت را با همان سند معتبر در کتاب «مسندش» این‌گونه گزارش کرده‌است:

[۴۴۷۶] حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ، حَدَّثَنَا حَمَّادٌ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرٍو، عَنْ یَحْیَى بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حَاطِبٍ، أَنَّ عَائِشَهَ، قَالَتْ: أَتَیْتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه وسلم بِخَزِیرَهٍ قَدْ طَبَخْتُهَا لَهُ، فَقُلْتُ لِسَوْدَهَ وَالنَّبِیُّ صلی الله علیه وسلم بَیْنِی وَبَیْنَهَا: کُلِی، فَأَبَتْ، فَقُلْتُ: لَتَأْکُلِنَّ، أَوْ لأُلَطِّخَنَّ وَجْهَکِ، فَأَبَتْ، فَوَضَعْتُ یَدِی فِی الْخَزِیرَهِ، فَطَلَیْتُ وَجْهَهَا، فَضَحِکَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وسلم فَوَضَعَ بِیَدِهِ لَهَا، وَقَالَ لَهَا: ” الْطَخِی وَجْهَهَا “، فَضَحِکَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وسلم لَهَا، فَمَرَّ عُمَرُ، فَقَالَ: یَا عَبْدَ اللَّهِ ! یَا عَبْدَ اللَّهِ ! فَظَنَّ أَنَّهُ سَیَدْخُلُ، فَقَالَ: قُومَا فَاغْسِلا وُجُوهَکُمَا “، فَقَالَتْ عَائِشَهُ: فَمَا زِلْتُ أَهَابُ عُمَرَ لِهَیْبَهِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم.

عایشه مى‌گوید: من غذایى را پخته و خدمت پیامبر خدا صلى الله علیه وآله آوردم. به سوده (همسر دیگر آن حضرت) که رسول خدا میان من و او فاصله شده بود نیز تعارف کردم. سوده از خوردن غذایى که من پخته بودم خوددارى کرد به او گفتم:‌ از این غذا تناول کن یا آن را به صورتت مى‌مالم. او دوباره خود دارى کرد. من دست در میان غذا بردم و به صورت او مالیدم. پیامبر از این مسأله خندید و به سوده دستور داد که او نیز همین کار را با من انجام دهد.

در همین زمان عمر بن خطاب از کنار منزل رسول خدا صلى الله علیه وآله عبور کرد و گفت: اى عبد الله اى عبد الله! رسول خدا گمان کرد که او وارد خانه مى‌شود. رسول خدا به آن دو فرمود:‌ پا شوید صورت هاى تان را بشویید. عایشه مى‌گوید: از روزى که دیدم رسول خدا از قیافه و هیبت عمر بن خطاب ترسید، همیشه از عمر مى‌ترسیدم .

أبو یعلی الموصلی التمیمی، أحمد بن علی بن المثنی (متوفاى۳۰۷ هـ)، مسند أبی یعلی، ج۷، ص۴۴۹، تحقیق: حسین سلیم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث – دمشق، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۴ هـ – ۱۹۸۴م.

در منابع روایى دیگر اهل سنت،‌ پایان روایت با کلمات «ایاه» و یا «منه» ختم شده و صریح در این است که عایشه بعد از این‌که رسول خدا صلى الله علیه وآله از عمر بن خطاب ترسیده، دائماً مى‌ترسیده‌است:

فَقَالَتْ عَائِشَهُ: فَمَا زِلْتُ أَهَابُ عُمَرَ لِهَیْبَهِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم ایاه.

ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبه الله بن عبد الله،(متوفاى۵۷۱هـ)، تاریخ مدینه دمشق وذکر فضلها وتسمیه من حلها من الأماثل، ج۴۴، ص۹۰، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامه العمری، ناشر: دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۵.

جامع الاحادیث السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى۹۱۱هـ)، جامع الاحادیث (الجامع الصغیر وزوائده والجامع الکبیر)، ج۱۳، ص۳۰۲، و ج۱۸، ص۷۴، طبق برنامه الجامع الکبیر.

الهندی، علاء الدین علی المتقی بن حسام الدین (متوفاى۹۷۵هـ)، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، ج۱۲، ص۲۶۵، تحقیق: محمود عمر الدمیاطی، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۹هـ – ۱۹۹۸م.

هشام بن عمار سلمى روایت را با همان سند نقل کرده اما طبق گزارش او سخن عایشه هم در ابتداى روایت و هم در انتهاى آن تکرار شده است:

۱۲۵ ثنا سعید ثنا محمد بن عمرو عن یحیى بن عبد الرحمن قال قالت عائشه لا أزال لعمر هائبه بعد الذی رأیت من رسول الله صلى الله علیه وسلم قالت صنعت حریره فجئت بها رسول الله صلى الله علیه وسلم وهو جالس بینی وبین سوده فقلت لها کلی قالت ما أنا بذائقتها قلت والله لتأکلن أو لألطخن بها وجهک فجعل رسول الله صلى الله علیه وسلم یضحک ثم خفض برکبته لها یستقید منی فأخذت من الصفحه شیئا فمسحت بوجهی فجعل رسول الله صلى الله علیه وسلم یضحک فسمعنا صوت عمر أتانا من قباء وهو یقول یا عبد الله بن عمر قالت فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم قوما فاغسلا عن وجوهکما فإن عمر داخل قال السلام علیکم أیها النبی ورحمه الله وبرکاته أدخل فقیل ادخل قالت عائشه فلا أزال لعمر هائبه بعد الذی رأیت من رسول الله صلى الله علیه وسلم.

السلمی، هشام بن عمار بن نصیر بن میسره بن أبان (متوفای۲۴۶هـ)، حدیث هشام بن عمار، ج۱، ص۲۴۶، تحقیق: د. عبد الله بن وکیل الشیخ، دار النشر: دار اشبیلیا – السعودیه ، الطبعه: الأولى۱۴۱۹هـ – ۱۹۹۹م

اعتبار روایت از نظر سند

روایت فوق از نظر سند در نزد علماى اهل سنت معتبر است. در اینجا به متن تصحیح سندى آنها اشاره مى‌کنیم:

ابوبکر هیثمى در کتاب «مجمع الزوائد ومنبع الفوائد» سند روایت را حسن دانسته و بعد از نقل روایت مى‌نویسد:

…. قالت عائشه فما زلت أهاب عمر لهیبه رسول الله صلى الله علیه وسلم.

رواه أبو یعلی ورجاله رجال الصحیح خلا محمد بن عمرو بن علقمه وحدیثه حسن.

این روایت را ابو یعلى نقل کرده و رجالش صحیح رجال صحیح هستند جز محمد بن عمرو بن علقمه و روایت او حسن است.

الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبی بکر (متوفاى۸۰۷ هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج۴، ص۳۱۶، ناشر: دار الریان للتراث/‏ دار الکتاب العربی – القاهره، بیروت – ۱۴۰۷هـ.

صالحى شامى نیز در کتاب «سبل الهدى والرشاد فى سیره خیر العباد»، روى تصحیح سندى هیثمى تأکید کرده و در همان ابتدا خیال همه را از جهت سندى راحت کرده‌است:

وروى ابن عساکر، وأبو یعلى، برجال الصحیح، غیر محمد بن عمرو بن علقمه، قال الهیثمی: وحدیثه حسن عن عائشه رضی الله تعالى عنها قالت : أتیت رسول الله صلى الله علیه وسلم بحریره قد طبختها ، فقلت لسوده، والنبی صلى الله علیه وسلم بینی وبینها: کلی، فأبت أن تأکل، فقلت: لتأکلین أو لألطخن وجهک، فأبت فوضعت یدی فیها، فلطختها، وطلیت وجهها فوضع فخذه لها وقال لها: (لطخی وجهها) فلطخت وجهی، فضحک رسول الله صلى الله علیه وسلم فمر عمر رضی الله تعالى عنه فقال: یا عبد الله، فظن رسول الله صلى الله علیه وسلم أنه سیدخل، فقال: (قوما، فاغسلا وجوهکما)، فما زلت أهاب عمر لهیبه رسول الله صلى الله علیه وسلم منه.

الصالحی الشامی، محمد بن یوسف (متوفاى۹۴۲هـ)، سبل الهدی والرشاد فی سیره خیر العباد، ج۷، ص۱۱۴،‌ تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۴هـ.

ایشان در جاى دیگر از همان کتابش دوباره به حسن بودن سند روایت تأکید مى‌نماید و مى‌نویسد:

وروى النسائی وأبو بکر الشافعی وأبو یعلى وسنده حسن عن عائشه – رضی الله تعالى عنها – قالت : زارتنا سوده یوما ، فجلس رسول الله صلى الله علیه وسلم بینی وبینها فأتیت بحریره فقلت لها : کلی ، فأبت ، فقلت لتأکلین وإلا لطخت وجهک ، فأبت ، فأخذت من القصعه شیئا ، فلطخت به وجهها فضحک رسول الله صلى الله علیه وسلم ورفع رجله من حجرها ، وقال الطخی وجهها فأخذت شیئا من القصعه فلطخت به وجهی ، ورسول الله صلى الله علیه وسلم یضحک فمر عمر فنادى ، یا عبد الله یا عبد الله فظن النبی صلى الله علیه وسلم أنه سیدخل فقال: قوما فاغسلا وجوهکما قالت عائشه : فما زلت أهاب عمر لهیبه رسول الله صلى الله علیه وسلم.

نسائى،‌ ابوبکر شافعى و ابو یعلى روایت را با سند حسن از عایشه نقل کرده است که عایشه مى‌گوید: ….

الصالحی الشامی، محمد بن یوسف (متوفاى۹۴۲هـ)، سبل الهدی والرشاد فی سیره خیر العباد، ج۹، ص۷۰،‌ تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۴هـ.

با توجه به متن سخنان فوق، این روایت حسن و در نهایت معتبر است.

دلالت روایت:

از نظر دلالى نیز این روایت صریح در این است‌که رسول خدا صلى الله علیه وآله از عمر بن خطاب مى‌ترسیده به گونه‌اى ترس آن حضرت باعث سلب امنیت خاطر عایشه وترس او از ناحیه عمر شده‌است.

همانطورى‌که در ابتدا اشاره کردیم،‌ خشونت در عمر یک صفت ذاتى او است و نمونه‌هاى از بروز خشونت او قبل از اسلام در مورد آزار و اذیت تازه مسلمانان و بعد از اسلام در منابع اهل سنت وجود دارد. این روایات را ما در مقاله جدا گانه مفصلاً بررسى کرده و خوانندگان محترم مى‌توانند آن را به آدرس ذیل مطالعه فرمایند:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=128

و روایتى که در صحیح مسلم از رسول خدا صلى الله علیه وآله در مورد خشونت عمر بن خطاب نقل شده قابل تأمل است:

… أُبَیَّ بن کَعْبٍ قال عَدْلٌ قال یا أَبَا الطُّفَیْلِ ما یقول هذا قال سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یقول ذلک یا بن الْخَطَّابِ فلا تَکُونَنَّ عَذَابًا على أَصْحَابِ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم.

ابى بن کعب مى‌گوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله به عمر بن خطاب فرمود: تو بر اصحاب من مایه عذاب نباش.

النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفاى۲۶۱هـ)، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۶۹۶، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.

با در نظر داشت سخن عایشه، نکته قابل و مورد توجه این است‌که اگر عمر بن خطاب در مورد دیگر مسلمانان این‌گونه خشن بوده قابل توجیه است؛ اما سؤال این است که ترس رسول خدا صلى الله علیه وآله از او که مستفاد این روایت حسن است، چگونه قابل توجیه خواهد بود؟

حال چگونه ممکن است که رسول خدا صلى الله علیه وآله از عمر ترسیده باشد در حالى‌که خداوند متعال مى‌فرماید که تنها باید از او ترسید؛‌ چنانچه در آیه ذیل آمده است:

الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَکَفى‏ بِاللَّهِ حَسیبا. (الأحزاب/۳۹)

کسانى که پیامهاى خدا را مى‏رسانند و از او مى‏ترسند و از هیچ کس جز او نمى‏ترسند، خدا براى حساب‏کردن اعمالشان کافى است.

موفق باشید.

مؤسسه تحقیقاتى حضرت ولى عصر (عج)

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

سلبریتی

اگر حجاب و نماز خوبه! پس چرا برخی از آدم های مشهور کشورمون مثل بازیگران و ورزشکاران نماز نمی خوانند و خودشون و اعضای خانواده شون حجاب لازم رو ندارند ؟

⭕️ اگر حجاب و نماز خوبه! پس چرا برخی از آدم های مشهور کشورمون مثل …