ینجا برج میلاد، اختتامیهی سی و یکمین جشن سینمای انقلاب اسلامی، سهم انقلاب از این جشن، چند متلک سیاسی بود و بس!
به گزارش رجانیوز، اختتامیهی جشنوارهی سی و یکم فیلم فجر با سی دقیقه تأخیر و این بار در حوالی بلندترین نقطهی شهر تهران در سالن همایشهای برج میلاد و با پخش سرود ملی و قرائت آیاتی از سورهی فجر توسط استاد «کریم منصوری» کلید میخورد؛ در حالی که استاد مثل همیشه، قبل از آغاز تلاوت آیات، به احترام قرآن کفشهایش را روی سن درآورده است.بعد از پخش کلیپی در مورد انقلاب اسلامی، «محمدرضا شهیدیفر» روی سن میرود و پشت به دکور ساده اما شکیلی که یک روزه طراحی شده و از همین رو قابل قبول به نظر میرسد، با ذکر صلواتی مراسم را رسماً آغاز میکند. مانیتورهای دو گوشهی سالن هم گهگاه چهرهی حاضرین مشهور مراسم را به تصویر میکشد تا برخی با دیدن چهرههای مورد علاقهی خود ذوق کنند.
«شهیدیفر» در همان ابتدا با مقدمهای نسبتاً طولانی، به فضای رسانهای دو سه مانده به آغاز جشنواره تا پوشش رسانهای ایام جشنواره و حتی بعد از آن اشارهای کرده و سپس کلیپی از اتفاقات ریز و درشت ایام جشنواره پخش میشود.
در ادامه، «محمدرضا عباسیان» روی سن میرود و در کمتر از یک دقیقه از اقشار مختلفی که درگیر جشنواره بودند سپاسگزاری و در آخر تصریح میکند: «اگر هر کوتاهی در جشنواره بود، بر عهدهی من دبیر بود.» این سنت کوتاه حرف زدن مسئولین، امسال سنت خیلی جذابی بود که امیدواریم در سالهای دیگر هم ادامه پیدا کند.
بعد از تقدیر از حامیان مالی جشنواره، نوبت به جوایز بخش سینما حقیقت (فیلمهای مستند) میرسد. داوران بخش مستند با دعوت مجری فراخوانده شده و جالب آنکه تنها دو نفر از اعضای هیئت داوران –مهرداد اسکوئی و مرتضی شعبانی- در سالن حضور دارند وروی سن میروند.
«هادی بهروز» به خاطر فیلمبرداری مستند ارزشمند «آخرین روزهای زمستان» سیمرغ بهترین دستاوردهای فنی و هنری را در این بخش تصاحب میکند تا نخستین برندهی اختتامیهی جشن سی و یکم و اولین کسی باشد که سیمرغ مدل جدید جشنواره -سیمرغ کریستالی- را به خانه میبرد.
«مهدی زمانپور کیاسری» هم بابت کارگردانی نسخهی جدید مستند تحسین شدهی «مشتی اسماعیل» سیمرغ میگیرد تا کلکسیون افتخارات این مستند از جشنوارههای داخلی کامل شود. سیمرغ بهترین فیلم مستند جشنواره هم به مستند «رودخانهی لیان» ساختهی «رامتین بالف» تعلق میگیرد.
در حالی که ریتم تند مراسم حضار را به وجد آورده، اهدای جوایز بخش نگاه نو (فیلم اولیها) آغاز میگردد. قبل از اهدای جوایز، کلیپی از صحبتهای داوران بخش نگاه نو پخش میشود که در نوع خود کار جدیدی است. گرچه مشخص نیست چرا «مسعود فراستی» و «مانی حقیقی» در این کلیپ حضور ندارند.
در بخش نگاه نو، سیمرغ بهترین دستاوردهای فنی هنری به «فرشاد محمدی» فیلمبردار برلین منفی هفت، سیمرغ بهترین کارگردانی به «هادی مقدمدوست» برای فیلم «سر به مهر» و سیمرغ بهترین فیلم اول به «سید محمود رضوی» برای فیلم «دهلیز» میرسد. سادگی خاص سر و وضع «مقدم دوست»، روبوسی او با تمام داوران روی سن و کنایهی «رضوی» به هیئت داوران از نکات جالب این بخش است. «رضوی» میگوید: «معمولا جایزهی بهترین فیلم برای همهی گروهی است که زحمت کشیدهاند، نه فقط تهیهکننده؛ ولی جایزهی «بهروز شعیبی» -کارگردان دهلیز- را مردم با دستهایشان دادند.»
«محمدرضا عرب» -عضو هیئت داوران بخش نگاهنو- هم پشت تریبون میرود و در جواب «رضوی» میگوید: «ما هم بخشی از مردمیم. دهک سوم خوشهی اول!» او در ادامه از اینکه فیلم اولیهای امسال، عموماً توسط بخش خصوصی ساخته شده است، به وزیر گلایه میکند و خواستار حمایت از فیلم اولیها میشود. او در پایان مسئله را کمی هم شخصی میکند و میگوید: «من ماههاست برای فیلمی در مورد خلیح فارس دارم، اما نمیتوانم فیلمم را شروع کنم.»
به اینجا که میرسد، مبلغ جایزههای نقدی اهدا شده توسط «شهیدیفر» مشخص میگردد: بهترین فیلم بخش نگاه نو ۲۵ میلیون تومان، دیگر سیمرغهای این بخش ۲۰ میلیون تومان. جوایز بخش مستند هم، ۱۵ میلیونی هستند.
سپس جواد شمقدری روی سن میرود و همین ابتدای سخنرانیاش، پردهی سن ناگهان بسته میشود. آقای رئیس در حالی که با اشاره به راهپیمائی باشکوه مردم در ۲۲ بهمن، مشغول گله از سینماگران بابت نپرداختن به موضوع انقلاب اسلامی در فیلمهاست، عدهای به روال هر ساله دست میزنند تا مشخص شود که فضای اختتامیهی جشن انقلاب، جای این طور گلایههای انقلابی نیست! او هم البته در جواب میگوید: «شما که کف میزنید، سن هنوز آماده نشده!» و طولی نمیکشد که درستی حرف او ثابت میشود. آنجا که پرده کنار میرود و گروه موسیقی روی سن حاضر شده و بعد از چند دقیقه موسیقی قطع میشود! جالب آنکه سرپرست گروه موسیقی -آریا عظیمینژاد- شرمنده رو به جمعیت میگوید: «قرار بود سخنرانی بیشتر طول بکشد. ما نرسیدیم تا تنظیمات دستگاه را کامل انجام دهیم.»
در این لحظات دست زدن به شیوهی تماشاگران استادیوم آزادی در سالن، بدجوری توی ذوق میزند و این سوال را در ذهن برخی ایجاد میکند که رابطهی چنین کارهایی با اهالی فرهنگ و رسانه وهنر چیست؟
موسیقی بعد از یکی دو دقیقهای نقص فنی، دوباره از سر گرفته میشود و سرانجام با خوبی وخوشی به پایان میرسد. اما بینظمیها با بسته نشدن پردهی سالن ادامه پیدا میکند! تا جایی که دو نفر از متصدیان برج مجبور میشوند به طرز بامزهای، با دست دو سر پرده را به هم بچسبانند. خلاصه که جمعیت مستعد داخل سالن حسابی به وجد میآیند و معرکهای برپا میشود.
بعد از پخش چند کلیپ، بالاخره نوبت به اهدای جوایز بخش مسابقهی سینمای ایران –سودای سیمرغ- میرسد. ابتدا کلیپی از صحبتهای داوران سودای سیمرغ پخش میشود که در آن «افخمی» میگوید امسال فیلمها کیفیت خوبی دارند اما خوب فروش نخواهند کرد. «میرباقری» هم معتقد است که فیلمها امسال به ذائقهی او نزدیکترند. «افخمی» هم از کم شدن نقش بخش خصوصی گله میکند.
اما بامزهترین اتفاق جشنواره، ناگهان اتفاق میافتد. وقتی «رضا ناجی» روی مانیتور ظاهر شده و نامزدهای بخش جلوههای ویژهی بصری را میخواند. ظاهراً این از جذابیتهای مراسم اختتامیهی امسال است که افراد مشهور اسامی نامزدها را اعلام میکنند. جالب آنکه برای بخش اهدای جوایزه هم، یک چهرهی مشهور به رسم جشن خانهی سینما روی سن حاضر میشود و سیمرغ را به فرد برنده اهدا میکند.
نامزدهای بهترین جلوههای ویژهی بصری را «الهام حمیدی» میخواند و جایزهی این بخش را «بهرام عظیمی» به «بهنام خاکسار» بابت فیلم «عقاب صحرا» تقدیم میکند. «عظیمی» در یکی شوخی بامزه قبل از تقدیم جایزه، از تنظیم شکایتنامهای علیه وزیر ارشاد، شمقدری وخزاعی –دبیر جشنوارهی سیام فجر- خبر میدهد و میگوید: «من از خوشقولی این آقایان شکایت دارم. سال گذشته پراید ما را بلافاصله بعد از پایان مراسم به ما دادند و من آن را هفت و دویست فروختم. اگر کمی دیرتر این پراید را به ما میدادند، الان میتوانستم آن را ۲۲ میلیون بفروشم.»
نامزدهای بهترین صداگذاری را «چکامه چمنماه» با یک آرایش غلیظ و تعجب برانگیز میخواند. برای تقدیم جایزهی این بخش، «اصغر شاهوردی» با ویلچیر به همراه همسرش وبا تشویق شدید حضار، روی سن حاضر میشود. جایزه به فیلم «دبیر جشنواره» -برلین منفی هفت- تعلق میگیرد. اما «دلپاک» حضور ندارد و به جای او تهیهکنندهی فیلم روی سن میرود. در پایان این بخش، همسر «شاهوردی» جملات عاشقانهای را نثار همسر آسیبدیدهاش کرده و «شاهوردی» گریه میکند.
نامزدهای جایزهی بهترین طراحی صحنه را «ستاره اسکندری» میخواند و جایزه توسط پیشکسوت طراحی صحنهی سینمای ایران که طراح دکورهای مراسم افتتاحیه واختتامیهی امسال است –«ملکجهان خزاعی»- به «آتوسا قلمفرسایی» برای فیلم «حوض نقاشی» اهدا میشود. جالب آنکه خانم «خزاعی» در پایان در حرکتی عجیب، از اینکه «ایرج رامینفر» برای «استرداد» جایزه نگرفته، گله میکند!
نامزدهای جایزهی بهترین چهرهپردازی را «شبنم مقدمی» میخواند و جایزه را «مهری شیرازی» به گریمور «رسوایی» -«امیر اسکندری»- میدهد. نامزدهای بهترین تدوین هم توسط «اشکان خطیبی» و با حضور چند ثانیهای و بامزهی «مهران رجبی» اعلام میگردد و جایزه با حضور «حسین زندباف» به «بهرام دهقانی» برای تدوین دو فیلم «استرداد» و«آسمان زرد کمعمق» میرسد. باید اذعان کرد که این روند خلاقانهی اعلام و اهدای جایزه، به مراسم رونق بیشتری بخشیده است.
نامزدهای بهترین موسیقی توسط «ساره بیات» اعلام و سیمرغ بهترین موسیقی متن هم با حضور «ناصر چشمآذر» نصیب «حامد ثابت» برای «برلین منفی هفت» میشود که باز هم او حضور ندارد و تهیهکنندهی فیلم دوباره روی سن میرود. ظاهراً عوامل فیلم مورد علاقهی دبیر جشنواره، به جز تهیهکنندهی آن هیچ یک در سالن حضور ندارند.
سیمرغ بهترین فیلمبرداری با حضور «علیرضا زریندست» به «هومن بهمنش» جوان برای فیلم «دربند» میرسد. «بهمنش» جایزه را به برادرش تقدیم میکند. سپس نوبت به جایزههای بازیگری میرسد. نامزدهای جایزهی بهترین بازیگر مکمل زن را «یکتا ناصر» میخواند و جایزه توسط «ساره بیات» و با مکث فراوان برای افزایش هیجان حضار، به «پگاه آهنگرانی» تقدیم میشود. جالب است که جایزهی جشن سینمای انقلاب به کسی میرسد که در نوشتههایش، حتی خود را ملتزم به دفاع از متجاوز جنسی اخراح شده از شبکهی بیبیسی هم میداند. «آهنگرانی» که چندین رسانه به نامزدی او برای دریافت جایزه معترض شده بودند، بدون اینکه صحبت کند –که قطعاً خواستهی مسئولین جشنواره بوده- جایزهش را میگیرد و پایین میرود.
نامزدهای بهترین بازیگری نقش اول زن را «هنگامه قاضیانی» میخواند و جایزه را هم خود او به «هانیه توسلی» برای فیلم «دهلیز» اهدا میکند. در بخش بازیگری نقش مکمل مرد، «مریلا زارعی» کاندیداها را اعلام و در هنگام خواندن نام «شریفینیا» برای بازیگری در فیلم «رسوایی»، با طریقهی خواندن نام او مزاح میکند. برندهی این بخش، «رامبد جوان» برای فیلم «گناهکاران» است که به دلیل اجرای تئاتر، در سالن حضور ندارد. جایزهی او را هم «محمد متوسلانی» نیابتاً به «محمد سام قریبیان» -فرزند «فرامرز قریبیان» کارگردان «گناهکاران»- اهدا میکند.
اما ماجرای جشن سینمای انقلاب وقتی بامزهتر میشود که نوبت به اهدای سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد میرسد. در این بخش، «حبیب رضایی» نام کاندیداها وفیلمهای آنان را اعلام میکند، اما در هنگام خواندن نام «اکبر عبدی» به گفتن نام او اکتفا و نام فیلم «رسوایی» را سانسور میکند. و ما در این اندیشه هستیم که روحیهی فاشیستی دقیقاً به چه نوع روحیهای میگویند؟ این چه روحیهای است که حتی قواعد اولیهی انسانیت را هم زیر سوال میبرد؟ جالب آنکه مسئولین اجرایی جشنواره هم در این سانسور از پیش ضبط شده دخیلند، چرا که میتوانستند این آیتم را اصلاح کنند.
برای اهدای جایزهی این بخش، «سعید راد» روی سن میآید و بعد از کلی صحبت کردن ونصیحت بازیگران جوان، بالاخره نام «حمید فرخنژاد» را اعلام میکند. «فرخنژاد» روی سن میآید و میگوید: «بالاخره بختم باز شد.» او ادامه میدهد: «برای نخستین بار است که فیلمی در جشنوارهی فجر در ۱۴ رشته کاندیدا میشود و تنها در دو رشته از نامزدی بازمیماند که یکی بازیگری نقش مکمل زن است که اصلاً «استرداد» نقش مکمل زن نداشت. دوم هم بازیگر نقش نخست زن بود که لابد چون اجنبی بود، او را نامزد نکردند.»
«فرخنژاد» به فیلم «روحالله حجازی» هم اشاره و بابت نبود آن در جشنواره گله میکند. او در پایان اما با لحن مشخصی و لبخند معناداری میگوید: «همیشه سبز باشید!» و حالا ما در این اندیشه هستیم که این جماعت، چطور جماعتی هستند که حتی وقت جایزهی جشن سینمای انقلاب اسلامی را هم با کلی تشریفات و احترامات میگیرند، باز هم با متلکهایی لگدی نثار دولت و نظام میکنند. به راستی که رسم ادب و حفظ احترام میزبان هم رسم خوبی بود!
بالاخر نوبت به جوایز اصلی میرسد. هیئت داوران به استثنای شورجه روی سن رفته و بیانیهای را میخوانند. شنیده میشود که «شورجه» به آرای داوران معترض بوده و به همین دلیل در سالن حضور ندارد. از لحن بیانیهی هیئت داوران می توان حدس زد که فیلم های «حوزهی هنری» مثل فیلمهای «حوض نقاشی» و «خسته نباشید» از جایزه بی بهره خواهند ماند.
سیمرغ بهترین فیلمنامه به «بهزادی» برای «قاعدهی تصادف» میرسد. «بهزادی» که فیلمش کاملاً رنگ و بوی ضد خانواده دارد، جایزهاش را به خانوادهاش تقدیم میکند! سیمرغ بهترین کارگردانی هم به فیلم شریف «دربند» میرسد. بعد از جایزهی «سر به مهر» این دومین اتفاق خوب امشب برای ما بود.
جایزهی ویژهی هیئت داوران هم که تنها جایزهی ۳۰ میلیون تومانی امسال است، به «علیرضا داوودنژاد» و خانوادهاش میرسد. خانوادهی او هم به دعوت «شهیدیفر» روی سن میآیند. «داوودنژاد» بالای سن ناگهان فریاد میزند: «عروس بیا بالا دیگه!»
در همین حین، «رضا عطاران» که قصد خروج از سالن را دارد، تغییر مسیر داده، بالای سن میرود و از گوشهی سن، یک سیمرغ را پنهانی برمیدارد تا موجبات خندهی تماشاگران را فراهم کند. «داوودنژاد» هم بیتوجه به او، از زندایی اقدس –عضو مجمع تشخیص مصلحت خانوادهی داوودنژاد- برای حضور روی سن دعوت میکند.
بالاخره همهی خانوادهی او حاضر میشوند تا او با اشاره به شکل و شمایل جدید سیمرغ با کنایه بگوید: «من با این سیمرغ جدید که پرندهای آسمانی بوده وحالا او را به زمین کشیدهاند و روی این پایه زنجیرش کردهاند، احساس غریبی میکنم. آرزو دارم که این سیمرغ دوباره بتواند پرواز کند و به آسمان سبز هورقلیا بازگردد.» او این آرزویش را که با تأکید بر واژهی سبز همراه شده بود، دوبار تکرار کرد. کلاً فضای جالبی است. فردی را برای تقدیر از درب خانهاش با ماشین مدل بالا به کاخ جشنواره منتقل میکنند، برای او فرش قرمز میاندازند، با خانواده از او تقدیر میکنند و در نهایت او روی سن میرود و به انقلابی که جشنوارهی مذکور به نام آن مفتخر است، متلک میاندازد!
در پایان این متلک باران سینماگران، وزیر روی سن آمد و با همان ادبیات مطنطن خستهکننده نکاتی را گفت و رفت. باز هم همان استعارهها وتشبیهات مثلاً ادبی، اشعار غیرمرتبط با فضا و… در این فکریم که سال بعد برای این ادبیات وزیر دلمان تنگ خواهد شد.
در پایان هم جایزههای تماشاگران اهدا میشود که جایزهی بخش بینالملل به «قاعدهی تصادف» و جایزهی بخش «سودای سیمرغ» به دو فیلم «حوض نقاشی» و «هیس دخترها فریاد نمیزنند» میرسد. جالب آنکه «بهزادی» -کاگردان فیلم «قاعدهی تصادف»- با مجموع جوایزی که در بخش بینالملل گرفت، چهار سیمرغ را برای فیلمی به خانه برد که محتوای آن به هیچ وجه قابل دفاع نیست.
از سوی دیگر، «منوچهر محمدی» -تهیهکنندهی «حوض نقاشی»- مطابق انتظار و در اعتراض به بیتوجهی داوران به فیلمهای حوزه هنری جشنواره را تحریم کرده بود و کسی برای دریافت جایزهی «حوض نقاشی» روی سن حاضر نشد. اما «پوران درخشنده» آخرین فردی بود که روی سن رفت. او که فیلمش به طرز عجیبی با بیتوجهی به ویژه در رشتههای کارگردانی و بازیگری مواجه شده بود، با ناراحتی بالا رفت و گفت: «اگر سیمرغ هم نمیگرفتم خوشحال بودم؛ چون من و همهی عوامل پروژه جایزهی خود را از تک تک مردم گرفتهایم. از مردمی که در سالنهای سینما با سانسهای فوقالعاده در حالی که روی کف نشسته بودند و با نجواهای آرام در گوش من و با بغض میگفتند که از ساخته شدن این فیلم خوشحال هستند. از شما تشکر میکنم، چون چیزی را در فیلم دیدید که داوران ندیدند و داوران چیزی را دیدند که شما ندیدید. وقتی در سالن نشسته بودم این همه تضاد یک لحظه مرا به هم ریخت که چطور میشود اینگونه باشد؟ پس به خودم گفتم هیس! اینجا جایش نیست.»
به هر حال اختتامیهی جشنوارهی سی ویکم فجر در حالی به پایان رسید که همه متوجه شدند که این جشنواره در شرایط فعلی، هیچ نسبتی با انقلاب ندارد. حیف از هزینهی میلیاردی جشنوارهای که در پایان فقط چند متلک سیاسی را برای انقلاب به همراه آورد.