06-11-2014, 08:14 PM
می آورد نسیم تو را صبح زودها
جاریست در صدای تو آواز رودها
سر می كشی به هر نبوده ست و هست و نیست
آغاز می شود ز تو بود و نبودها
ای از هر آنچه ابر به باران شبیه تر
جاری تر از چكامه آرام رودها
ابری ترین بهانه شب های شانه ام
ای غربت همیشه پهلو كبودها
كی می رسی ز جاده جامانده از سفر
آتش گرفته اند ز داغ تو عودها
" عباس محمدی "
جاریست در صدای تو آواز رودها
سر می كشی به هر نبوده ست و هست و نیست
آغاز می شود ز تو بود و نبودها
ای از هر آنچه ابر به باران شبیه تر
جاری تر از چكامه آرام رودها
ابری ترین بهانه شب های شانه ام
ای غربت همیشه پهلو كبودها
كی می رسی ز جاده جامانده از سفر
آتش گرفته اند ز داغ تو عودها
" عباس محمدی "