امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
مهدی‏انکاری، انتظارستیزی
#1
نويسنده:محمد صابر جعفری
اشاره: اعتقاد به مهدویت و انتظار منجی مصلح، تحرک بخش و مقاومت آفرین است; زیرا فرد منتظر از احساس حضور امام، امید و نشاط می‏گیرد و برای برپایی حق، مبارزه و مجاهدت می‏کند . از این رو، ستیز با این تفکر، برای دشمن، امری حیاتی و استراتژیک است .
این نوشتار، عهده دار تبیین شیوه‏های دشمن در ستیز با ایده‏ی مهدویت و انتظار، از «انکار» و «تحریف‏» و «تخریب‏» و «جایگزینی‏» است .
نویسنده، برای نمونه، فیلم «پیشگویی‏های نوسترا داموس‏» را با تامل و تعمق در اشعار او و تفسیرهای آن، مورد تحلیل جدی قرار داده است .
تبیین آثار و پیامدهای مهدی باوری و انتظار، انسان را متقاعد می‏کند که مبارزه و ستیز با این تفکر، برای دشمن، استراتژیک و ضروری است و ذکر نمونه‏های عینی، به وضوح می‏رساند که دشمن، به ضرورت مطلب، پی برده، لذا از هیچ کاری دریغ نمی‏ورزد .
ما، در این نوشته . به دنبال ارائه‏ی تمام شیوه‏ها و روش‏های دشمن در قبال مسئله‏ی انتظار و مهدی باوری نیستیم . چنین امری، نه در سطح علم و تحقیقات ما است و نه با توجه به اختاپوس اطلاعاتی دشمنان، به راحتی، پی بردنی است .
هدف ما، اعلام جدی بودن مبارزه دشمنان با مقوله‏ی مهدویت است تا درپرتو آن، به شیوه‏ها و روش‏ها دقیق‏تر بیندیشیم و بدون سهل انگاری در آن، تامل بیش‏تری کنیم، «تا در نقطه‏ی مقابل تلاش دشمن، در جهت اعتماد و عمل و تبلیغ و تبیین حقیقت مهدویت، حرکت کنیم‏» . (1)
آثار انتظار و امید

گفتنی است، جدای از آثار مهدی باوری، صرف انتظار و امید، خود، دارای نتایجی بس مثمر ثمر است .
نهرو گوید:
در دنیایی که پر از کشمکش و نفرت و خشونت است، اعتقاد بستن به سرنوشت انسانی، ضروری‏تر از هر زمان دیگر است ... هرگاه، آینده‏ای که ما برای آن کار می‏کنیم، سرشار از امید برای بشریت‏باشد، نا به سامانی‏های دنیوی کنونی، چندان اهمیتی ندارد و کار کردن برای آن آینده، دارای حقانیت است . (2)
گوستاولوبون گوید:
بزرگ‏ترین خدمتگزاران عالم بشریت، همان اشخاصی هستند که توانستند بشر را امیدوار نگه دارند ... (3)
آری، اگر امید به آینده و انتظار، از جامعه‏ی بشری رخت‏بربندد، زندگی، دیگر مفهومی نخواهد داشت . حرکت و انتظار، در کنار هم بوده و از هم جدا نمی‏شوند . انتظار، علت‏حرکت و تحرک بخش است . (4)
یاس و بدبینی، نظام زندگی را از هم می‏پاشد و آثار زهر آگینی برای بشر به بار می‏آورد . در مقابل، امید، نه تنها میل شخصی را برای انجام کار، بلکه توانایی او را نیز در انجام کار زیاد می‏کند .
با یاس و ناامیدی، نوع دوستی و فلسفه‏ی خدمت‏به خلق، از میان می‏رود و جای خود را به خودپرستی می‏دهد; زیرا، هنگامی که ا مید به زندگی بهتری نباشد، خدمت، به نوع و از خودگذشتگی، چه سودی دارد؟
از دیگر آثار بد یاس از آینده، تن دادن به وضع موجود است; چون، همه‏ی تلاش، برای فردای بهتر است . در این جوامع [جامعه‏های مایوس]، هر چه هست، گرایش به فساد و رذیلت است; زیرا، هنگامی که فرد، از پدید آوردن راستی و درستی، سرخورده و نومید گشت، خواسته‏ها و نیازهایش، از سوی دیگر، سربرمی آورد و آن نیازها، در جای دیگر، مانند فساد و مواد مخدر و ... اشباع می‏شود .
آری، لاابالیگری، پازدن به همه‏ی اصول زندگی، از نتایج نومیدی است . از سوی دیگر، یاس، خود، شکست است . کم‏تر کسی از خود شکست، شکست‏خورده است، بلکه غالبا قبول شکست است که منجر به شکست می‏گردد . هنگامی شکست‏خورده‏ایم که باور کنیم شکست‏خورده‏ایم; زیرا، شکست، از درون شروع می‏شود و از طرز تفکر و اراده‏ی شخص . به همین دلیل، اسلام، با یاس و ناامیدی مبارزه کرده و آن را در حکم کفر قرار داده است . (5)
«انتظار، ضد یاس و ناامیدی است . آن که امید دارد، حیات را خوش دارد و نقایص زندگی را برطرف کرده و به سوی آینده قدم بر می‏دارد و روز خود را از روز دگر بهتر می‏سازد .
در انتظار، امید به آینده‏ی محقق الوقوع موجود است . چنین امیدی، همه‏ی رنج‏ها و مشقت‏ها را آسان می‏سازد و انسان، خودش به خودش، مژده می‏دهد .
خردمندان بشر، برای رسیدن به آینده‏ی احتمالی، کوشش‏ها می‏کنند و رنج‏ها می‏برند و این رنج‏ها را در کام خود شیرین می‏دانند . حال، اگر آینده، محقق الوقوع باشد، انتظارش، روح ا فزا و دل‏پذیر خواهد بود» (6)
ثمرات مهدی باوری

حال، با این توضیحات، به آثار و پیامدهای انتظار منجی مصلح و مهدی باوری می‏پردازیم تا در پرتو آن، علل ستیز دشمنان روشن گردد . پیامدهای انتظار فرج و چشم به راه مصلح جهانی بودن علاوه بر عدم یاس و ناامیدی: 1- خودسازی فردی و اجتماعی است 2- منحل شدن در فساد محیط 3- پایداری در برابر رهبری‏های فاسد و مبارزه‏ی با فساد 4- نپذیرفتن ستم است . (7)
بالاخره این که:
ایمان و اعتقاد به ا مام زمان (ع) مانع از تسلیم شدن است و ملت‏های با ایمان که حضور قطب عالم امکان را در میان خود احساس می‏کنند، از حضور او، امید و نشاط می‏گیرند و برای مجد و عظمت اسلام، مبارزه و مجاهدت می‏کنند . با تکیه بر همین امید درخشان بود که ملت‏بزرگ ایران، پرچم اسلام را به اهتزاز درآورد و افتخار طول تاریخ بشر و تاریخ اسلام شد» (8)
جیمز دار مستر می‏گوید: «قومی چنین را [که هر لحظه منتظر ظهور است و] ... می‏توان کشتار کرد، اما مطیع نمی‏توان ساخت .» . (9)
در کنفرانس «تل آویو» (10) ، در بحث مبارزه با تفکر مهدی باوری، ابتدا، امام حسین و بعد امام زمان را مطرح و هر دو را عامل پایداری شیعه می‏دانند; نگاه سرخ و نگاه سبز .
در این کنفرانس که افرادی شیعه شناس و سرشناس، مانند برناردلوییس و مارتین کرامر و ... حضور داشتند، این دیدگاه مطرح می‏شود که شیعه به اسم امام حسین علیه السلام و با امام زمان (عج) قیام‏شان را حفظ می‏کنند . (11)
فهمی هویدی در کتاب ایران من الدخل کلید فهم تحقق انقلاب ایران را در واژه هایی، مانند ولایت فقیه، مرجعیت، تشیع و امام غایب، غیبت کبرا و غیبت صغرا می‏داند .
حامد الگار در کتاب انقلاب اسلامی در ایران، ریشه‏ی انقلاب اسلامی ایران را به موضوع امامت از دیدگاه شیعه و مسئله‏ی غیبت امام زمان و پیا مدهای سیاسی آن می‏داند . (12)
با این توضیحات، طبیعی است که دشمنان، مسئله‏ی مهدویت را در تقابل با خویش بدانند و در مقابل آن، صف‏آرایی کنند و حتی به این مسئله اذعان کنند .
نمونه‏ی اول: در گزارش گروه‏هایی که به ظاهر، مبلغ مسیحیت اند و در باطن، جاده صاف کن و عاملان ورود استعمارگران اروپایی به کشورهای اسلامی، نکات قابل توجهی به چشم می‏خورد . در گزارش ذیل که مربوط به گروه‏های تبلیغی در شمال آفریقا و خطاب به هیئتی که مسئول رسیدگی به این کار است، آمده است:
یکی از مشکلات ما، در سر راه تبلیغ مسیحیت و پیشرفت استعمار در شمال آفریقا و منطقه‏ی توسن و مغرب، این است که این مردم، اعتقاد دارند که «مهدی موعود» خواهد آ مد و اسلام را سربلند خواهد کرد . (13)
یعنی نفس اعتقاد به مهدی موعود، باعث ایجاد مشکل برای استکبار و استعمار شده است، در حالی که اعتقادی که برادران ما در آن مناطق دنیا دارند، به روشنی و وضوح اعتقادی که ما امروز در اینجا داریم نیست . در آنجا بیشتر ابهامات و کلی گویی وجود دارد تا تعیین مصداق و مورد و نام و خصوصیات در عین حال استعمارگران از این امید می‏ترسند . (14)
نمونه‏ی دوم: در همین کشور خود ما در آغاز روی کار آمدن رژیم منحوس و فاسد و وابسته پهلوی - آن کودتاگر بی سواد، فاقد هر گونه معرفت و معنویت - یکی از آخوندهای وابسته به دربار را صدا کرد و از او پرسید: این قضیه‏ی امام زمان (عج) چیست که مشکلاتی برای ما درست کرده است؟ این آخوند هم طبق میل و دل او، جوابی می‏گوید . آن قلدر، ماموریت می‏دهد که بروید مسئله را حل و تمام کنید و این اعتقاد را از دل مردم بیرون بیاورید . او می‏گوید: «این، کار آسانی نیست و خیلی مشکلات دارد و باید کم کم و با مقدمات شروع کنیم .» البته، آن مقدمات، به فضل پروردگار و هوشیاری علمای ربانی و آگاهان این کشور، در آن دوران، ناکام ماند و نتوانستند آن نقشه‏ی شوم را عملی کنند . در کشور ما یک کودتاچی غاصب، از طرف دانشگاه‏های قدرت استعماری، ماموریت داشت که بیاید ایران را قبضه کند و کشور را دو دستی تحویل دشمن بدهد و برای این که بتواند بر این مردم مسلط بشود، یکی از مقدمات لازم‏اش، این بود که عقیده به مهدی موعود (عج) را از ذهن مردم پاک کند . (15)
بنابراین، دشمنان تفکر و اعتقاد به مهدویت - که این اندیشه را به زیان خود می‏دانند - همواره، تلاش کرده‏اند تا آن را از اذهان مردم بزدایند و یا مفاهیم اعتقاد به مهدویت را تحریف کنند: (16)
1- بدین صورت که استکبار جهانی و صهیونیزم در تلاش هستند تا ملت‏های تحت‏سیطره‏ی آنان، به وضع تحمیل شده، عادت کنند و آن را رنگی ثابت و ابدی و تغییرناپذیر پندارند .
2- قدرت‏های استکباری، خواهان غفلت و خواب آلوده بودن و نیز عدم تحرک ملت‏ها هستند . و چنین وضعی را بهشت‏خود می‏دانند; اما انتظار فرج موجب می‏شود که انسان به وضع موجود قانع نباشند و بخواهد به وضعی بهتر و برتر دست پیدا کند . (17)
3- قدرت جهانی استکبار و صهیونیزم، امروز، با تکیه بر پول و تبلیغات و استفاده از شعارهای ظاهر فریب، مانند حقوق بشر، حقوق زن و حقوق اساسی ملت‏ها، برای تحمیل ظلم بر ملت‏ها و ترویج فساد، دورویی، تزویر و ریاکاری و نفاق در جوامع بشری، تلاش می‏کند . (18)
نتیجه; دشمن‏ترین اشخاص با این عقیده و با شخص آن بزرگوار، ستمگران عالم‏اند، از روز غیبت آن حضرت، بلکه از روز ولادت آن حضرت، تا امروز . آن کسانی که وجودشان با ستم و با زورگویی همراه بوده بر دشمنی با این بزرگوار، با این پدیده‏ی الهی، با این نور و با این شمشیر الهی مشغول شدند . امروز هم، مستکبرین و ستمگران عالم، با این فکر و این عقیده، مخالف و دشمن‏اند و می‏دانند که این عقیده و این عشق - که در دل‏های مسلمین، به خصوص در دل‏های شیعه است - برای هدف‏های ستمگرانه‏ی آنها مزاحم است . (19)
روش‏های مبارزه با مهدی باوری

دشمن هر امر صحیح و مفیدی را تا آن جا که مقدور باشد، انکار می‏کند و اگر نتوانست، به تحریف و تخریب آن پرداخته و یا در مقابل آن اقدام به جایگزینی می‏نماید . همه‏ی عقاید سازنده مورد تهاجم دشمن قرار گرفته است . دشمنان، سراغ مجموعه‏ی احکام و مقررات اسلام رفتند . هر عقیده و هر توصیه‏ای از شرع مقدس که در زندگی و سرنوشت آینده‏ی فرد و جماعت و امت اسلامی تاثیر مثبت‏بارزی داشته است، به نحوی با آن کلنجار رفتند تا اگر بتوانند آن را از بین ببرند و اگر نتوانند روی محتوایش کار کنند . (20)
دشمن، می‏تواند روی عقاید اسلامی کاری کند که از استفاده مردم خارج شود؟ منتهی نه در کوتاه مدت بلکه در طول سال‏های متمادی، گاهی ده‏ها سال، زحمت می‏کشد برای این که بتواند یک نقطه‏ی درخشان را کور یا کم رنگ کند یا نقطه‏ی تاریکی را به وجود آورد . یکی توفیق پیدا نمی‏کند، دیگری می‏آید ... روی عقاید اسلامی خیلی از این کارها شده . روی عقیده‏ی توحید، امامت، روی اخلاقیات اسلامی (معنای صبر، توکل، قناعت و) ... کار کرده‏اند . (21)
الف) انکار مهدویت

منظور از انکار مقوله‏ی مهدویت و انتظار، این است که آن را مقوله‏ی وارداتی و برگرفته از دیگران و پیامد نابه سامانی‏ها و مشکلات معرفی کنند . بسیاری از دائرة المعارف‏ها که بایستی مرجعی قابل اعتماد در موضوعات متفاوت باشند، گویی سالت‏خود را فراموش کرده و اهداف دیگری دنبال می‏کنند .
1- در دائرة المعارف بریتانیکا، در واژه‏ی مهدی و اسلام و زرتشت آمده است:
اسلام، دینی نیست که در آن، ظهوری انتظار برود و جایی برای مسیح نجات‏بخش در آن وجود ندارد و این همه، به طور تدریجی و شاید تحت تاثیر مسیحیت مطرح گردیده است . (22)
قرآن، اشاره‏ای به آن ندارد . به هیچ حدیث - گفته‏ی منسوب به پیامبر (ص) - قابل اعتمادی نیز در مورد مهدی (ع) نمی‏توان استناد کرد . (23)
2- در دائرة المعارف دین و اخلاق، مارگلی یوت (اسلام شناس بزرگ اروپایی) در مقاله‏ی خود درباره‏ی مهدی (ع) در سال 1915، این تفکر را وا رداتی و برگرفته از یهود و مسیحیت تلقی می‏کند . (24)
جیمز دارمستر همین نظریه را ارائه می‏دهد . (25)
3- موسوعة المورد، (منیر بعلبکی) در ذیل واژه‏ی، «مهدی المنتظر» ، آورده: «در قرآن و در روایات نبوی، هیچ اشاره‏ای به مهدی (ع) نشده است .» (26)
البته، پیش از این دایرة المعارف‏ها، افراد دیگری نیز اگر نگوییم مغرضانه، لااقل با عدم تحقیق کافی، مسئله را زیر سؤال برده‏اند . عبدالقاهر بغدادی (420 ه . ق مطابق با 1037م) نظریه‏ی مهدویت را نظریه‏ی عاریتی از یهود دانسته و بر این افسانه پا می‏فشارد که شیعه و عقاید آنان، برگرفته از عبدالله بن سبای یهودی است . (27) (گفتنی است وجود خارجی عبدالله بن سبا، از نظر تاریخی و روایی، مخدوش و ساخته‏ی دروغ پردازان و روایت‏سازان حرفه‏ای است، تا چه رسد به این که منشا شیعه و معتقداتی چون انتظار باشد) . (28)
ابن خلدون (29) نیز فقط با بررسی بیست و سه حدیث از انبوه احادیث و نقد نوزده حدیث مسئله‏ی مهدویت را بی‏پایه می‏داند و ... (30)
برخی دیگر از روشنفکران، مسئله‏ی مهدویت را بازتاب نا به سامانی‏ها و حوادث تاریکی که در دوران مسلمانان، به ویژه شیعه رخ داد، مطرح می‏سازند .
مارگلی یوت می‏گوید:
درگیری و آتش جنگ در میان یک نسل واحد، پس از وفات پیامبر (ص) و درهمی و آشفتگی جهان اسلام که بر اثر اختلافات آنان با هم روی داد، موجب اقتباس فکر ظهور منجی از یهود و مسیحیان گردید که به ترتیب، در انتظار ظهور و بازگشت مسیح به سر می‏برند . (31)
بریتانیکا نوشته است:
به نظر می‏رسد که عقیده به مهدی (ع) در دوره‏های اغتشاش و عدم ا منیت مذهبی، بر تحولات سیاسی ... اوایل اسلام (قرن‏های هفتم و هشتم میلادی) رواج یافته باشد . (32)
برناردلوییس، در مقاله‏ی خود به نام شیعه در تاریخ اسلام، در کنفرانس تل آویو می‏گوید:
سرکوبی بسیاری از قیام‏ها و ناپدید شدن رهبران آن‏ها، باعث ظهور ویژگی دیگری در دکترین شیعه شد و موضوعات و مسایلی مانند مسئله‏ی غیبت و رجعت رهبر شیعیان، حضرت مهدی (ع)، آخرین امام شیعیان، به وجود آمد و این منجی‏گری، تبدیل به یکی از جنبه‏های اساسی اسلام و تشیع شد . (33)
ب) تحریف

مطالبی که اگر به حقیقت آن‏ها توجه کنیم، تبدیل به یک موتور حرکت دهنده‏ی جامعه‏ی اسلامی می‏شود، وقتی دشمن روی آن کار کرد، آن را خراب و معنای آن را عوض کرده و در ذهن ما به صورت دیگری جا انداختند، همین موتور متحرک، به یک داروی مخرب و خواب آور تبدیل می‏شود . (34)
مقام معظم رهبری می‏فرمایند:
بنده، سندی دیدم که در آن، بزرگان و فرماندهان استعمار; توصیه می‏کنند که ما باید کاری کنیم که این عقیده به مهدویت، به تدریج، از بین مردم زایل شود . آن روز، استعمارگرهای فرانسوی و استعمارگرهای انگلیسی، در بعضی جاهای آن مناطق بودند - فرقی نمی‏کند که استعمار از کجا باشد - استعمارگرهای خارجی، قضاوت‏شان این بود که تا وقتی عقیده به مهدویت در بین مردم رایج است، نمی‏توانیم این‏ها را درست‏بگیریم .
وقتی نتوانستند این عقیده را از مردم بگیرند، سعی می‏کنند آن را در ذهن مردم خراب کنند . خراب کردن این عقیده چه گونه است؟ به این صورت که بگویند: «خوب، آقا می‏آید، همه‏ی کارها را درست می‏کند» !
این، خراب کردن عقیده است . این، تبدیل کردن موتور متحرک، به یک چوب لای چرخ است; تبدیل یک داروی مقوی به یک داروی مخدر و خواب آور است . (35)
تبدیل مقوله‏ی انتظار مهدی (ع) که آثار و پیامدهای بسیار شگرف و معجزه آسا و مثبتی دارد، به انتظار منفی و تلخ و ناگوار و این نگرش به انتظار که امر به معروف و نهی از منکر نکردن و سر در جیب خود فرو بردن و هیچ تکلیفی در مقابل دیگران و جامعه برای خود قائل نبودن و یا حتی امر به معروف و نهی از منکر را مخالف انتظار قلمداد کردن و بدتر، وظیفه‏ی منتظر را دامن زدن به فساد و تباهی‏ها دانستن و هر گونه حرکت و قیامی را قبل از ظهور حضرت، باطل و مخالف دوران انتظار گفتن، از دستاوردهایی است که برگرفته از غرض‏ورزی‏ها و دست‏سیاست‏بازان است .
حضرت امام (ره) به طور مفصل، پنج دیدگاه درباره‏ی انتظار را مطرح و به نقد یکایک می‏پردازند و در پایان، نظریه‏ی صحیح (آمادگی و قیام به قدر استطاعت) را ذکر می‏کنند . ایشان، در نقد برخی از این دیدگاه‏ها، چنین می‏آورند:
البته، در بین، این دسته، منحرف‏هایی، هم بودند اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرف هایی بودند که برای مقاصدی به این دامن می‏زدند . (36)
اگر دست‏سیاستی این کار [این دیدگاه‏ها ] نکرده باشد که بازی بدهد ما را، که ما کار به آن‏ها نداشته باشیم، آن‏ها بیایند، هر کاری بخواهند انجام بدهند، این، باید آدم نفهمی باشد . (37) نمی‏دانند دارند چه می‏گویند . (38)
آری، به دنبال چنین تحریف‏هایی (39) ، افرادی چون ابن تیمیه، در گذشته، و افرادی مانند نکوتن، ولهوسن، پرکلیمن، دونالدسن، شریعت‏سنگلجی، کسروی و بالاخره سلمان رشدی و احمد الکاتب و ... و جریانات و افراد دیگری که به هر بهانه، به دین و شیعه می‏تازند و آن را مورد تردید و تشکیک قرار داده و در آن ایجاد شبهه می‏کنند، مورد حمایت جدی دشمن قرار گرفته و نظرشان علمی قلمداد می‏شود .
ابن تیمیه گوید: «انتظار، در زمان غیبت امام عصر، ضعف و سستی در امور و بی تفاوتی در برابر مفاسد اجتماعی و همه چیز را به امید آینده واگذر کردن و اصلاح امور را به عهده‏ی امام زمان (ع) گذاردن است .» . (40) .
کسروی گوید: «داستان امام ناپیدا ... زیان‏هایی نیز به زندگانی دارد . . . پس ماندن توده، چیرگی بیگانگان، ناتوانی دولت، نابه سامانی کشور ... به هرزبونی، تن در می‏دهند و یوغ بیگانگان را به گردن می‏گیرند و به این بر نمی‏تابند که یک راه رهایی به رویشان باز شود، چرا که دستگاه امام ناپیدا به هم نخورد .» (41)
مارکسیست‏ها می‏گویند: «مذهب، تفکرات خرافی را بین انسان‏ها رواج داده، چنین تبلیغ می‏کند که در زندگی فعلی باید بر شرایط تمکین کرده و قانع بود ... و باید با کمال میل، ستم و استثمار طبقات حاکم ارتجاعی و ... و زندگی و سرنوشت‏برده‏وار موجود را پذیرفت و خشنود بود و علیه این شرایط عصیان نکرد . (42)
تذکر: «چقدر خطا می‏کنند کسانی که به اسم روشنفکری و به اسم تجدد طلبی می‏آیند و عقاید اسلامی را بدون اطلاع، بدون اینکه بدانند دارند چه کار می‏کنند مورد تردید و تشکیک قرار می‏دهند این‏ها همان کاری را که دشمن می‏خواهد! راحت انجام می‏دهند .
امروز هر نفسی، هر حنجره‏ای که برای ناامید کردن مردم بدمد، بدانید که این حنجره در اختیار دشمن است، چه خودش بداند، چه خودش نداند! هر قلمی که کلمه‏ای را در جهت ناامید و مایوس کردن مردم روی کاغذ بیاورد، این قلم متعلق به دشمن است، چه صاحب این قلم بداند، چه نداند! دشمن از او استفاده می‏کند .» (43)
ج) تخریب

شگرد دیگر دشمن، حمله‏ای ناجوانمردانه و نفرت زایی در مقابل جریان مهدوی، با ژست‏های علمی و هنری است . دشمن، برنامه‏های کوتاه مدت و طولانی مدت زیادی دارد:
1) نیروسازی برای صفوف خود با خطر جلوه دادن جریان مهدویت;
2) ایجاد شک و تردید و تنفر در افراد به ویژه معتقدان به مهدویت;
3) برنامه ریزی برای نسل آینده (44) برای ایجاد نتفر در آنان که این مسئله شامل معتقدان به مهدویت هم می‏شود .
ذکر موارد

1- فیلم «پیشگویی‏های نوسترا داموس‏» یا «مردی که آینده را دید» نمونه‏ای است که هر سه هدف، و بیش‏تر دو هدف نخست را دنبال می‏کند . در این فیلم که توسط کمپانی «گلدن مایر» صد در صد صهیونیستی - ساخته شده است، با تحریف و برداشت‏خاصی از پیشگویی‏های نوسترا داموس که در قالب اشعاری رمزآمیز بیان شده است، چهره‏ی امام زمان (ع) را چهره‏ای خشن و بسیار مخرب و وحشت زا معرفی، و پیامد حضور ایشان را جنگ‏ها و جنایت‏ها و ناامنی‏ها قلمداد کرده است .
فیلم، ایشان را سومین ضد مسیح نامیده است و با مقدمه چینی که از واقعی بودن و محقق شدن پیشگویی‏های دیگر نوسترا داموس ارائه داده است، مخاطب را به این باور رسانده است که هر آن چه این پیشگو می‏گوید، محقق خواهد شد .
البته، استفاده‏ای چنین ابزاری از اشعار رمز آلود نوسترآداموس که از احتمالات و برداشت‏های متفاوت ابایی ندارد، برای بار نخست نبوده است، اشعار او، همیشه، برای مقاصد خاصی مورد سوء استفاده قرار گرفته است .
از ابتدای مه 1940 هواپیماهای آلمانی، اعلامیه‏هایی را در شهرهای مختلف فرانسه پخش کردند که در آن از پیش بینی‏های نوسترآداموس در جهت اهداف حمله‏ی آلمان بهره جسته شده بود . در مقابل نیروی هوایی انگلستان نیز ساکت ننشست و هر چند اقدام انگلیسی‏ها با تاخیر و سه سال بعد، یعنی در سال 1943 به وقوع پیوست، اما آن‏ها نیز در زمان چرچیل، به مقابله با آلمان نازی پرداختند و با استفاده از پیشگویی‏های نوسترا داموس، جنگ تبلیغاتی را علیه هیتلر به راه انداختند و اعلامیه‏های فراوانی را به شهرهای مختلف فرانسه و بلژیک فروریختند . هر چند انگلستان خود، در آن زمان، با مشکلات اقتصادی فراوانی روبه رو بود، اما برای اداره‏ی هر چه بهتر جنگ روانی علیه دشمن، مبلغ هشتاد هزار پوند - که در آن زمان، رقمی بسیار بالا به شمار می‏آمد - هزینه کرد .
در سال 1944 کتابی از نوسترا داموس در فرانسه به چاپ رسید که در آن، از شکست قریب الوقوع هیتلر سخن به میان آمده بود . «گشتاپو» پلیس مخفی آلمان نازی، به محض وقوف بر ما جرا، تمام نسخه‏های چاپ شده‏ی کتاب را مصادره کرد و حتی کلیشه‏های سربی آن را نیز ذوب کرد و از میان برد . (45)
آری، چندین کتاب درباره‏ی نوسترآداموس، البته با تحریف، به نوشته در آمد که معروف‏ترین آن‏ها، «نوسترا داموس و نازی‏ها» ، اثر «لیک او» (46) است . (47)
نوسترا داموس، خود، چنین می‏گوید:
«نوشتارهای، پیشگوی بزرگ که آینده‏ای افتخارآمیز دارد . پاره پاره و جدا شده، در دستان یک خود سالار بی رحم، جای می‏گیرد و از برایند این دزدی، پادشاه او فریب داده می‏شود» . (48)
زندگی نامه‏ی نوسترا داموس

نوسترا داموس در 14 دسامبر 1503 در پرووانس (49) از استان‏های جنوبی فرانسه و در خانواده‏ای کاتولیک، دیده بر جهان گشود . نزد جدش، مقداری ریاضیات و ستاره‏شناسی و نیز زبان‏های لاتین و یونانی را فرا گرفت .
با دریافت لیسانس از دانشکده‏ی «مونت پلیه‏» (50) به طبابت پرداخت و بدون ترس از طاعون، خود، شخصا، در میان بیماران حاضر می‏شد و به مداوای آنان می‏پرداخت .
نسخه‏های شفابخش او، در آن ایام، شهرت فراوانی را برای‏اش به ارمغان آورد . در همین زمینه، او، کتابی در سال 1552 منتشر کرد .
بعد از این حادثه، به مدت چهار سال، بارها میان شهرهای مختلف فرانسه و ایتالیا، به مسافرت پرداخت و در همین سفرها بود که با کتاب‏های سحر، ستاره‏شناسی، طالع‏بینی آشنا گشت . او، در سال 1529 پس از وقفه‏ای چهار ساله، برای دریافت درجه‏ی دکترا به دانشکده‏ی پزشکی بازگشت .
بعد از فراغت از تحصیل، با دختری کاتولیک ازدواج کرد که ثمره‏ی آن، یک پسر و یک دختر بود . لیک آنان قربانی طاعون شدند . بی نتیجه ماندن اقدامات وی برای نجات جان عزیزان‏اش، او را دچار مصیبتی بزرگ کرد و اندوه او، آن‏گاه دو چندان شد که پدر و مادر همسرش علیه او اقامه‏ی دعوا کردند و با تقدیم شکایتی به دادگاه، خواستار دریافت مهریه‏ی دخترشان شدند .
گرفتاری‏ها، به همین مقدار ختم نگردید و چیزی نگذشت که از طرف دادگاه تحقیق و تجسس، وابسته به کلیسای کاتولیک شهر تولوز (51) که در آن دوران، برپایه اعتقاد به مجسمه‏سازی و پیکرتراشی استوار بود، برای او احضاریه‏ای فرستاده شد . در این نامه، نوسترآداموس به کفر و الحاد متهم گردیده بود، زیرا، او، روزی، در کلیسا، به سازنده‏ی پیکره‏ای برنزین از مریم بتول گفته بود: «وی، سازنده‏ی نماد شیاطین است .» .
نوسترا داموس که به خوبی می‏دانست محاکمه، در نهایت، به محکومیت او خواهد انجامید و اعدام او قطعی است، از آن جا گریخت و در سال 1544 به شهر سالون (52) فرانسه وارد شد .
او، در این شهر با بیوه‏ای ثروت‏مند ازدواج کرد و از وی صاحب چند فرزند گردید . این محل، آخرین توقف‏گاه نوسترا داموس بود . او، طبقه‏ی فوقانی خانه‏ای در این شهر را به گنجینه‏ی کتاب‏های خود که شامل موضوعاتی درباره‏ی سحر، طالع‏شناسی، روان‏کاوی بود، اختصاص داد .
یکی از مهم‏ترین منابع مورد استفاده او، کتابی به نام رازهای مصر (53) بود .
او، در این اتاق، شروع به نگارش پیشگویی‏هایش کرد و آن‏ها را نخستین بار، در سال 1555 م، به زیر چاپ برد .
وی، رویدادهای چهار قرن فراروی خود را پیش بینی نمود، پیشگویی‏ها در ده فصل یا سانتوری نوشته شده است . هر فصل از کتاب نیز به صد قطعه تقسیم شده است . فصل هفتم به دلیل نامعلومی، چهل و دو قطعه دارد .
چندی نگذشت که آوازه‏ی او، همه جا را فراگرفت .
نوسترا داموس به بیماری نقرس مبتلا شد و تا پایان عمر، از آن رنج‏برد . او، در تمام این مدت، به طالع بینی افراد، مخصوصا ثروت مندان پرداخت و این، در حالی بود که پیشگویی در آن زمان، به نقطه‏ی اوج خود رسیده بود .
و بالاخره، در دوم ژوییه 1566 در شهر سالون دیده از جهان فرو بست و در حیاط کلیسایی در این شهر، به خاک سپرده شد .
بررسی اشعار نوسترا داموس

درباره‏ی اشعار و تفاسیر ارائه‏ی شده، اشعار او، نکاتی گفتنی است .
البته، خواننده‏ی گرامی . مستحضر است که نه آن چه نوسترا داموس آورده و نه آن چه مفسران آن گفته‏اند و نه احتمالاتی که به نظر نویسنده رسیده است، هیچ یک، وحی آسمانی نیست که ادعای عصمت و یا صحت‏یقینی آن رود، بلکه صرفا، برای رد برداشت‏های ابزاری است که برای منافع خاص و استکباری مدد گرفته شده است:
1- احتمال اشتباه

بر فرض تفسیر صحیح اشعار نوسترا داموس، باز هم این گونه نیست که تمامی اشعار او، بی‏تهافت و تناقض باشد . مفسران معتبر اشعار او، مواردی را نقل می‏کنند که نوسترا اشتباه کرده است . مثلا «لئونی‏» ، مفسر معروف اشعار وی می‏گوید، :
در سانتوری 2، رقم 74، نوسترا داموس، اشتباها، به جای «آلپ‏» واژه‏ی «پیرنه‏» را به کار برده است . (54)
در سانتوری 9، رقم 33 ناهمگونی به کار بردن «آنه مارک‏» و «هرکول‏» با فرا نام «دوگل‏» با آن که بین آن‏ها زمان زیادی است، در این شعر، کاملا مشهود است . (55)
2- آینده

1/2- پادشاه وحشت‏یا امام رحمت و امنیت:
در سانتوری 10، رقم 72 آمده است:
«پادشاه بزرگ وحشت‏» در هفتمین ماه سال 1999 از آسمان به زمین خواهد آمد ...
جدای از ترجمه و تفسیر که احتمالات دیگری دارد (56) و جدای از این که 1999 گذشت و اتفاقی رخ نداد و آن چه به نام حضرت مهدی (ع) گفته‏اند، با توجه به عدم ظهور ایشان در این سال، نادرستی اش مشخص گشت، حال با عنایت‏به اشعار و قرائن دیگر مشخص می‏شود . ترسیمی که نوسترآداموس از آینده دارد، بسیار سر سبز و با طراوت است . اشعار زیر از سانتوری‏های متفاوت، مؤید سخن ما است:
الف) منجی
در سانتوری 5، رقم 96، داموس، وعده می‏دهد که:
«در هنگامه‏ی نیاز نجات دهنده، اگر چه کمی دیر، ولی سرانجام از راه خواهد رسید .»
ب) به اوج و نهایت رسانیدن
در سانتوری 3، رقم 2، آمده است:
«به واژه‏ی آسمانی، که فراگیرنده‏ی زمین و آسمان است، معنایی تازه می‏شود، رمزی زرین در سلوک اهل راز، پدیدار می‏شود . جسم و روح و روان، همه و همه، به منتهای توانایی رسیده‏اند، هر چیز که هست، به سان دریایی که در زیر آسمان گسترده است، به زیر گام‏های او در می‏آید .»
نگاهی اجمالی به این شعر می‏رساند، آن چه وعده داده می‏شود، دادن معنایی تازه به واژه‏های آسمانی است و بالاتر از آن این که جسم و روح و روان، به منتهای توانایی خود می‏رسند . اگر صرفا، به توانایی رسیدن جسم بود، شاید احتمالات غیر آسمانی قابل قبول می‏نمود، لکن رسیدن انسان به منتهای توانایی‏های روح و روان، جز در سایه‏ی تعلیم آسمانی و به دست رادمرد الهی معنا ندارد . انسانی که خود را نمی‏شناسد، زوایای روح و روان خود را نمی‏داند، قابلیت‏های خود را نمی‏شناسد، چه گونه می‏تواند جز با مدد از وحی، به غایت روح و روان خود برسد؟
مؤید دیگر در این شعر، قسمت آخر آن است که هر چیز که هست را به سان دریایی در زیر آسمان گسترده در زیر گام‏های او معرفی می‏کند و این . حاکی از حکومتی جهانی است، اما نه جهانی کردن و تک قطبی ساختن، بلکه حکومتی جهانی است‏به رهبری رادمردی الهی که انسان را به نهایت تکامل روحی و روانی خود می‏رساند .
آری، تفاوت وعده‏ی الهی حکومت‏حضرت مهدی (ع) با اتوپیاهای دیگر، علاوه بر رفاه و امنیت و ... ، رسیدن انسان به نهایت روحی و روانی خویش است که هیچ اتوپیایی چنین وعده‏ای نداده است و اگر داده باشد، در وعده‏ی خود نمی‏تواند صداقتی داشته باشد .
ج - امنیت و آرامش
پیشگو در سانتوری 1، رقم 63، به امنیت و آرامش چنین اشاره می‏کند:
«دنیا، کوچک‏تر می‏شود، و بیماری‏ها فروکش می‏کنندو زمینیان، برای زمانی بس دراز، آرامش را تجربه خواهند کرد . مردمان، بدون وحشت از خطر، در زمین، در دریا و در آسمان، به سفر خواهند پرداخت ...»
این شعر نیز مسئله‏ی جهانی را مطرح می‏کند، مسئله‏ای که تاکنون رخ نداده است . ماجرایی بس لذت بخش و شیرین . آینده‏ای که امنیت جهان را فراگرفته است و مردمان، بی وحشت، از این سو به آن سو می‏روند . (57)
این‏ها تداعی کننده‏ی روایت‏حضرت علی (ع) است که فرمود:
«... بنا یدفع الله الزمان الکلب ... . و لو قد قام قائمنا لذهبت الشحنا من قلوب العباد واصطلحت السباع و البهائم حتی تمشی المراة بین العراق الی الشام ... علی راسها زینتها لایهیجها سبع و لا تخافه ... .» ; (58)
به دست ما، روزگار سختی‏ها و تشنه کامی‏ها سپری گردد ... و چون قائم ما قیام کند، کینه‏ها از دل‏ها بیرون رود، حیوانات نیز با هم سازگاری کنند . در آن روزگار، زن، با همه‏ی زیب و زیور خویش، از عراق درآید و تا شام برود و از هیچ چیز نترسد ...
اشعار ذیل، ترسیم کننده‏ی آینده‏ی از نظر داموس است:
د) صلح و شایسته سالاری
در سانتوری 9 رقم 66 آمده است:
«صلح و اتحاد و دگرگرنی بسیاری، پیش می‏آید . نه تنها بخش‏ها فزونی می‏یابند، که مسئولیت‏های پست و اندک نیز، بهایی دیگر می‏یابند و بدین سان، کسانی که بر قله جای داشتند، از فراز به فرود می‏افتند» .
ه) رفاه
در سانتوری 10، رقم 89 آمده است:
«تمامی دیوارهای آجرین، تبدیل به دیوارهای مرمرین می‏شود . هفتاد و پنج‏سال، آکنده از صلح شادمانه بر مردمان خواهد گذشت . کانال آب، دگر باره باز خواهد شد . فراوانی و سلامتی می‏آید و فصل‏های شیر و انگبین، به چشم دیده خواهد شد .»
و) صلح و آرمانشهر
در سانتوری 10، رقم 99 آمده است:
«به زودی، برای اسب، شیر، گاو نر و گرگ، پایانی فرا می‏رسد . کبوتر، رام شده و همیار سگ بولداک می‏شود . دیگر بیش از آن، آن مائده‏ی آسمان، بر سر آنان نخواهد بارید .»
«اسب، نماد تندپایی و هوشیاری، و وفاداری، شیر، نماد حرارت و گرما و قدرت، گاو نر نشانه‏ی توان‏مندی‏های جسمانی و برکت، گرگ، نماد خون‏خواری و توحش است .
بدین سان، پیشگو، در این الهام بسیار پرمعنا، از زمانی سخن می‏آورد که دوران جلوه‏گری این نمادها در دنیا به پایان خود می‏رسد و بی‏گمان، در آغاز فصلی دیگر از فصل‏های زندگی در کره‏ی زمین است که «کبوتر» و «سگ بولداگ‏» که یکی نمایه‏ی صلح و دیگری نمایه‏ی پاسداری از ارزش‏هاست ... با یکدیگر یار و همکار می‏شوند ...
گویا نوسترا داموس در این الهام، با یک آرمانشهر (یوتوپیا) دیدار کرده است . مدینه‏ی فاضله‏ای که پیوسته اندیشه‏مندان، در آروزی رسیدن به آن سوخته‏اند . (59) »
ز) شادمانی شورانگیز
در سانتوری 1، رقم 18 آمده است:
به خاطر ناسازگاری‏ها و تنش‏ها و به سبب فروگذاشت‏های گل‏ها فرانسویان به «محمدی‏» ها، شادمانی شورانگیزی پدید می‏شود ...
ح) نجات از یوغ فرمان برداری
در سانتوری 2، رقم 28 آمده است:
«بزرگمردی به نام آخرین پیامبر، روز دوشنبه (60) را برای تعطیل عمومی برمی‏گزیند . آن مرد، در شورمندهای خویش، چنان پیشروی خواهد کرد که ملتی را از یوغ فرمان برداری نجات می‏دهد» .
ط) امید مستضعفان
در سانتوری 1، رقم 33 و 34 آمده است: ... ،
تمامی دروازه‏ها، در زمان وحشت، پیوسته، به روی آن مرد، گشاده خواهند بود ... سپس آن مرد، جنگاوران را آماده خواهد ساخت، بخشی از مردمان، به او، به نام انسانی نیک، و بخشی، به نام انسانی اهریمن می‏نگرند که نمی‏توان به او اعتماد کرد . و در این گذاره، آنان که ناتوان‏ترین‏اند به او، همانند نشانه‏ای خجسته می‏نگرند که بسی نیک است ... .
درباره این دو قطعه نیز شاید بتوان گفت، جریانی که در آغاز قیام امام (ع) رخ می‏دهد تردیدهایی که در آغاز، چهره می‏نماید و بالاخره، نگاهی امیدوارانه و خجسته‏نگرانه‏ی مستضعان مد نظر است . آری، همین نگاه است که دروازه‏های شهرها را برای او می‏گشاید . و اکثر افراد با میل و رغبت، به او ا یمان آورده و به او می‏پیوندند .
2/2- آغازگران جنگ، هدف از جنگ
در فیلم، آن که از تبار پیامبر مسلمانان است، به هدف ویرانگری و ... آغاز گر جنگ معرفی می‏گردد، حال آن که توسط پیشگو، آنان که جنگ و طاعون و مرگ را به راه می‏اندازند، در سانتوری 9، رقم 55 معرفی شده‏اند:
«در غرب، تدارک نبردی بس هولناک دیده خواهد شد و از آن، پس طاعونی چنان مرگ آفرین که نه جوان و نه پیر و نه حتی هیچ حیوانی زنده نمی‏ماند . در همه جا، آثار خون و آتش، به چشم خواهد آمد . سیارگان، زحل، مریخ، ژوپیتر، در کشور فرانسه به هم گرد آمده‏اند .» .
جالب است که در همان سانتوری در رقم 52 آمده است:
«... سرانجام، صلح از گوشه‏ی از گیتی، وارد می‏شود» .
گفتنی است‏با توجه به قسمت قبلی این شعر که جنگ و درگیری در فرانسه را مطرح می‏کند ... (این فاجعه در سراسر کشور فرانسه جریان خواهد داشت) و با توجه به تفسیر برخی مفسران (61) که اسامی چون فرانسه و ... از سمبل‏های غرب است، معلوم می‏شود، ایجاد صلح و آرامش، از ناحیه‏ی غرب نیست .
حال، با تقابل این دو شعر با شعر 92 سانتوری 1، احتمال داده شده، بسیار تقویت می‏شود:
«صلح‏» به وسیله‏ی یک مرد، در سراسر گیتی، اعلام می‏شود، اگر چه زمانی بس کوتاه از این اعلام، سرکشی و چپاول، باری دیگر، در جهان آغاز می‏شود، به خاطر یک خود داری یا رد یک پیشنهاد، شهرها، زمین و دریاها، سوراخ سوراخ می‏شوند و جمعیتی کم‏تر از یک میلیون و سیصد و سی و سه هزار نفر، در این فاجعه، از پای در آمده و یا دستگیر می‏شوند .
آیا جز این است که امام، به دیوار کعبه تکیه داده، اهل عالم را به توحید فرا می‏خواند و به عدم ظلم و ستم، ولی سفیانی‏ها و دجال‏ها در مقابل او قد علم می‏کنند و پیشنهاد و سخن او پذیرفته نمی‏شود و جنگ‏ها و غارت‏ها رخ می‏دهد و امام مجبور می‏شود که فتنه‏ها راخاموش و فتنه‏گر را نابود سازد .
در سانتوری 10، رقم 98 آمده است:
«... فزون خواهی سودگران، همه‏ی گرگ‏های خون خوار و تمامی غول‏های حیرت‏انگیز دنیا را به ناآرامی‏های بسیار، دچار می‏کند»
در حالی که در رقم 62 همان سانتوری آمده است:
«... آن مرد که حکمران بیزانس و فرماندار اسلاونیا را با قوانین عرب آشنا می‏سازد، از راه می‏آید .» .
3/2- خشونت و وحشت آفرینان
در سانتوری 6، رقم 21 آمده است:
«به هنگامی که قدرت‏های قطب شمالی زمین، با یک دیگر یار و یگانه می‏شوند، وحشتی فراتر از پندار، در مشرق زمین، حاکم خواهد شد . مردی جدید که مردی بلند جاه و وحشت آفرین، از او حمایت می‏کند . انتخاب می‏شود . خاک‏های «رد زیا» (62) و «بیزانتیوم‏» [دریای مدیترانه و ترکیه] از فوران خون بربرها لکه‏دار می‏شود .»
در سانتوری 8، رقم 17 آمده است:
«کسانی که توان‏مندانه زندگی می‏کنند، به ناگهان، دگرگونی می‏یابند . گیتی، از سه برادر، آرامش خود را از دست می‏دهد . دشمنان برادران، بیش‏تر بنادر دنیا را تسخیر می‏کنند . زان پس، آتش و خون و گرسنگی همه جا را فرا خواهد گرفت و آن چه که از سیاه روزگاری در این جهان است، افزایش می‏یابد» .
منظور از «سه برادر» ، در برخی تفسیرها، قدرت‏های جهان نام برده شده‏اند . (63)
در سانتوری 1، رقم 79 آمده است:
«از قوانین و از جدل‏ها و خودسالاری‏ها، بر شهرهای «باراس‏» (64) «لکتور» (65) ...
آسیب هولناکی وارد خواهد آمد . «کارکاسون‏» و ... (66) در آن هنگام که کشتار دوباره‏ی مردم را آرزومی کنند . خود، به تمام نابود می‏شوند .»
نوسترا داموس در جایی، به صراحت، هشدار می‏دهد و خواستار تغییر شیوه و رویه‏ی ددمنشی غرب می‏شود .
در سانتوری 1 . رقم 8 آمده است:
«چه گونه، بارها و بارها تسخیر می‏شود؟ آه! ای خورشید شهر آیین‏های خود بینانه و وحشی گرانه‏ات را دگر سازی کن که سرنوشتی بس تاریک دنبالت می‏کند .»
در گذشته، پاریس را خورشید شهر نیز می‏نامیدند . (67)
در سانتوری 8، رقم 60 آمده است:
«آن‏ها نخست‏بار، در «گل‏» و «رومانیا» از راه‏های زمینی و دریایی . در برابر قوای انگلیس و فرانسه قرار می‏گیرند، از آن سپاه نیرومند، کنش‏های بس شگفت‏انگیز برخواهد آمد . حیوان وحشی، از خشونت‏گری‏های خویش، منطقه‏ی «لورن‏» [منطقه‏ای در فرانسه] را از دست‏خواهد داد .»
در سانتوری 6، رقم 21 آمده است:
«به هنگامی که قدرت‏های قطب شمالی زمین، با یک دیگر یار و یگانه می‏شوند، وحشتی فراتر از پندار، در مشرق زمین، حاکم خواهد شد، مردی جدید، که مردی بلند جاه و وحشت آفرین از او حمایت می‏کند، انتخاب می‏شود، خاک‏های . «ردزیا» و «بیزانتیوم‏» [ترکیه] از فوران خون بربرها، لکه دار می‏شود .»
در سانتوری 6، رقم 57 آمده است:
«آن مرد که سر کرده‏ای سرخ خواهد داشت که به جایگاه قدرت، بسیار نزدیک است . او که سخت دل و تند و خشن شده است، در قالب وحشت آفرین‏ترین موجودات، فرورفته و برنشیمن گاه، خود کامه‏ی قدسی، قرار خواهد گرفت .» .
در این شعرواره . تنها، یک نشانه وجود دارد و آن، عبارت «سرخ است‏» است . حال باید دید، سرکرده یا رئیس سرخ را به چه می‏توانیم تصویر کنیم . به یک رهبر کمونیست و یا پاپی که ردای سرخ برتن می‏کند؟ اما چون سخن از جایگاه قدرت و به ویژه مسندگاه یا نشیمن گاه است، ذهن، بیش‏تر، به سوی یک مرکز دینی کشانیده می‏شود که جز واتیکان نمی‏تواند باشد .
به هر سان، ذهن پویای پیشگو، در این پرواز، بیش‏تر روی به جانب مرکز کاتولیسم جهان داشته است . (68)
جالب است . این وحشی که سومین ضد مسیح است و از سوی سرکرده‏ی سرخ (پاپ) مورد حمایت قرار می‏گیرد، در جای دیگر، بیش‏تر معرفی شده است .
در سانتوری 1، رقم 12 آورده است:
«به زودی، مردی خشن و وحشی، آوازه خواهد یافت که بشتاب به فرمان روایی رسیده است، اما دوران قدرت‏مندی او بسیار کوتاه است و به ناگاه، چهره‏ی مردی را از خود نشان خواهد داد که بسی ناسپاس و سبک طبع است . او، بر «ورونا» حکومت‏خواهد راند .» .
«ورونا» از شهرهای شمالی ایتالیا، نزدیک به قله‏ی «آلپ‏» (69) است که تا دره‏ی «پو» (70) ادامه می‏یابد . (71)
اگر این بار هم، ایتالیا را مظهر غرب بدانیم، به خوبی روشن خواهد شد که آن پادشاهی که جنگ آفرین و وحشت زا است، جز حاکمی از حکمرانان غرب نخواهد بود .
آری، وحشت و جنگ از دیدگاه نوسترا داموس، پیامد پادشاهانی است وحشت زا و غفلت زده و خود کامه و این جاست که آداموس، خود از دردها و رنج‏هایی که اندیشمندان و دانشیاران بایستی عمل کنند، آه و افسوس می‏کشد در سانتوری 1 رقم 62 آمده است:
«فسوسا که دانشیاران، پیش از به پایان آمدن گردش ماه، باید چه زیان‏هایی را بپذیرند! سیلی سرگردان و آتشی شعله بار، از سوی فرمان روایان غفلت‏زده و گذاره‏ی قرون و اعصار، پیش از آن که، دگر باره بازسازی شوند، چه دراز مدت خواهد نمود .»
4/2- نتیجه‏ی جنگ; پیروزی یا شکست؟
بر خلاف آنچه گفته شده است، نتیجه‏ی جنگ را نیز نوسترا داموس مشخص کرده است، اما نه آنچه که در فیلم «پیشگویی‏های نوسترا داموس‏» یا «مردی که آینده را دید» آمده است .
در فیلم، پیروزی را از آن مخالفان فرزند پیامبر مسلمانان (حضرت مهدی) اعلام می‏کند و مخاطب را برای برنامه ریزی و برای جلوگیری از مهدی، به یاری می‏خواند، در حالی که اشعار او چیزی دیگر می‏گوید .
در سانتوری 2، رقم 86 آمده است:
«در نزدیک دریای آدریاتیک، تمامی کشتی‏ها غرق می‏شوند، از لرزه‏های سخت، زمین به آسمان پرتاب شده، باز رفته و باز می‏آید، کشور مصر، پرآشوب می‏شود . مسلمانان بالنده و سرافراز می‏شوند .»
در سانتوری 3، رقم 20 آمده است:
«... پیروان دین محمدی صلیب را رد خواهند کرد ...»
در سانتوری 3، رقم 23 آمده است:
«... هواداران دین محمدی در برابر تو، ایستایی خواهند کرد .»
در سانتوری 5، رقم 25 مده است:
«فرمانروای عرب ... حکومت کلیسا، در آب دریا، نابود خواهد شد ...»
در سانتوری 6، رقم 80 آمده است:
«به زودی، دامنه‏ی نفوذ، از فاس به کشورهای اروپایی کشانده می‏شود .
شهرها، در آتش می‏سوزد و شمشیرها، درخشش می‏یابند . بزرگ مردی از آسیا، با سپاهی بزرگ، از خشکی و دریا می‏رسد . با او، مردانی هستند که مانند مردگان، چهرهایی رنگ پریده دارند و صلیب‏ها را نابود می‏کنند .» (72)
«فاس‏» ، شهری در مراکش است که مسجد و دانشگاه معروف «القرویین‏» - یکی از بزرگترین و قدیمی‏ترین مساجد و مراکز علمی جهان، در آن واقع است - این مرکز فرهنگی، در سال 850 م دایر شد و شهر فاس، خود در سال 808 م به دست «ادریس دوم‏» بنا گردید .
اوج شکوه و رونق فاس، در قرن چهاردهم میلادی بود . به طوری که دانشجویان رشته‏های گوناگون علمی را از تمام نقاط جهان اسلام و بعضی کشورهای اروپایی جذب می‏نمود ...
گزینش فاس از سوی نوسترا داموس در این قسمت از رباعی، به خاطر درخشندگی تمدن اسلامی در این منطقه می‏باشد . تلالو این تمدن با شکوه، در آینده، تمام اروپا را در خود فرو خواهد برد . این سرزمین، در طول تاریخ، از موقعیت فرهنگی و علمی ممتازی برخوردار بوده است . زمانی که فاس، در اوج بالندگی به سر می‏برد، بسیاری از کشورهای اروپایی مجاور آن، در تاریکی جهل و نادانی دست و پا می‏زدند . (73) آنهایی که نوسترا داموس، از ایشان به عنوان همراهان این مرد بزرگ نام برده است، چه کسانی می‏توانند باشند؟ افرادی رنگ پریده به سان مردگان! ، اینها گرسنگان و پا برهنگان جهان سوم هستند . آنها، انبوه بینوایان و محرومانی هستند که برای اعاده‏ی ارزشهای انسانی از دست رفته و حقوق غصب شده شان قیام کرده‏اند تا انتقام خود را از شکم باره‏های مرفه و کاخ نشین بستانند . برای همین است که آنان، صلیب‏ها را نابود می‏کنند، صلیب‏هایی که دزدان آدمکش، سالها، با حیله و نیرنگ، خود را پشت آنها پنهان کرده‏اند تا با تمسک به آنها، تیره بختی را در میان ملتهای مستضعف گسترش بخشند . چه بسیار خونها که به زمین ریخته شد و چه بسیار ویرانیهایی که به اسم صلیب مقدس و به افتخار پاپ، در اقصی نقاط جهان صورت گرفت . مستضعفان به رهبری فرمانده‏ی بزرگ خود، این بازی صلیبی را به پایان خواهند برد و ساحت عیسی علیه السلام را از تهمت‏های ناروایی که به او نسبت داده شده است، پاک خواهند کرد . (74)
البته احتمال دیگری هم درباره رنگ چهره‏ای همراهان امام زمان می‏توان مطرح نمود: و آن رنگ پریده‏گی در اثر تهجد و راز و نیاز با خدا است .
در سانتوری 9، رقم 60 آمده است:
«مردی بزرگ از فرزندان اسماعیل، به اوج قدرت می‏رسد ...» (75)
در سانتوری 1 رقم 79 آمده است:
«... از قوانین و از جدل‏ها و خود سالاری‏ها، بر شهرهای «باراس‏» ، «لکتور» و ... آسیب هولناکی وارد خواهد آمد . «کار کاسون‏» «بوردو» و ... در آن هنگام که کشتار دوباره‏ی مردم را آرزو می‏کنند . خود به تمام نابود می‏شوند» .
شهرهای مذکور، همگی از شهرهای کوچک جنوب فرانسه هستند و چنانکه گفتیم، می‏توانند به عنوان سمبل غرب باشند .
در سانتوری 9 رقم 36 آمده است:
«... سه برادر، جراحت‏خورده و از پای در می‏آیند .»
این سه برادر که در سانتوری 8، رقم 17 کسانی معرفی شده‏اند که گیتی بدست آنان، آرامش خود را از دست‏خواهد داد، سرنوشتی جز نابودی نخواهند داشت . همان‏ها که به نظر می‏رسد دولتهای سلطه گر و متجاوز و ظالم‏اند .
جالب است، پیشگو، این پیروزی را نیز به یاری غربی‏ها می‏داند .
در سانتوری 4، رقم 39 آمده است:
«امپراتوری عرب ... به یارمندی غربی‏ها ... زنده می‏شود;»
چرا که بیشتر افراد از جمله مردم خسته از فرهنگ غرب و ... ، با میل و رغبت، به اما
پاسخ
تشکر شده توسط:


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان