امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دستاوردهای شگرف انقلاب اسلامی(4)
#1
دستاوردهای شگرف انقلاب اسلامی(4)

نويسنده:مؤسسه ي فرهنگي قدر ولايت
نهضت مبارزه با بي‌سوادي

بدون شك سواد و سوادآموزي يكي از مهم‌ترين مقدمات رشد، توسعه و ارتقاي فرهنگي هر كشور است. توانايي خواندن و نوشتن از نعمت‌هاي بزرگي است كه خداوند قادر متعال به انسان‌ها ارزاني داشته است. اين توانايي است كه انسان را با گذشته، حال و آينده پيوند مي‌دهد و موجبات ثبت و ضبط وانتقال تجربيات، دانش و مهارت در جوامع انساني است. به همين دليل پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، كه بحقّ بايد آن را يك انقلاب فرهنگي عظيم دانست، مسأله محو پديده ی شوم بي‌سوادي مورد توجه ‌انديشمندان و رهبران ارشد سياسي كشور قرار گرفت.
در راس اين انديشمندان، حكيم و فرزانه بزرگ حضرت امام خميني(ره) قرار داشت كه با پيام تاريخي خود در هفتم دي ماه 1358 فرمان مبارزه ی ضربتي با بي‌سوادي را صادر فرمود. ايشان با ارائه رهنمودي بنيادين مبتني بر تبديل فرهنگ وابسته كشور به فرهنگ مستقل و خودكفا، همه را به مشاركت در اوّلين مرحله ‌اين جهاد عظيم يعني محو بي‌سوادي دعوت كردند. در پيام ايشان آمده بود :
« بسم الله الرّحمن الرّحيم
ن والقلم و ما يسطرون
ملت شريف ايران شما مي‌دانيد كه در رژيم گذشته آن‌چه بر ملت مبارز ايران سايه افكنده بود علاوه بر ديكتاتوري و ظلم، تبليغات بي‌محتوا و هيچ را همه چيز جلوه دادن بود. ملتي كه در همه ابعاد از حوائج اوّليه محروم بود، وانمود مي‌شد كه در اوج ترقي است. از جمله حوائج اوّليه براي هر ملتي بهداشت و مسكن، بلكه مهم‌تر از آن‌ها آموزش براي همگان است. مع الاسف كشور ما وارث مردمي است كه از اين نعمت بزرگ در رژيم سابق محروم و اكثر افراد كشور ما از نوشتن و خواندن برخوردار نيستند- چه برسد به آموزش عالي- مايه بسي خجالت است كه در كشوري كه مهد علم و ادب بوده و در سايه اسلام زندگي مي‌كند، كه طلب علم را فريضه دانسته است از نوشتن و خواندن محروم باشد.
ما بايد در برنامه ی دراز مدت، فرهنگ وابسته ی كشورمان را به فرهنگ مستقل و خودكفا تبديل كنيم و اكنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشريفات خسته كننده براي مبارزه با بي‌سوادي به طور ضربتي و بسيج عمومي قيام كنيد تا ان شاءا... در آينده‌اي نزديك هر ايراني نوشتن و خواندن ابتدايي را آموخته باشد. براي اين امر لازم است تمام بي‌سوادان براي يادگيري و تمام خواهران و برادران باسواد براي ياد دادن به پا خيزند و وزارت آموزش و پرورش با تمام امكانات به پا خيزد و از كاغذ بازي و تشريفات اداري بپرهيزد. برادران و خواهران ايماني براي رفع اين نقيصه ی دردآور بسيج شويد و ريشه ی اين نقص را از بن بركنيد.
تعليم و تعلم عبادتي است كه خداوند تبارك و تعالي ما را بر آن دعوت فرموده است. ائمه جماعات شهرستان‌ها و روستا‌ها مردم را دعوت نمايند و در مساجد و در تكايا، با‌سوادان نوشتن و خواندن را به خواهران و برادران خود ياد دهند و منتظر اقدام دولت نباشند و در منازل شخصي اعضاي با سواد خانواده، اعضاي بي‌سواد را تعليم دهند و بي سوادان از اين امر سرپيچي نكنند.
من از ملت عزيز اميد‌دارم كه با همّت والاي خود بدون فوت وقت، ايران را به صورت مدرسه در آورند و در هر شب و روز، در اوقات بي‌كاري يكي دو ساعت را صرف اين عمل شريف نمايند. به پا خيزند كه خداوند متعال با شماست. از خداوند تعالي سعادت و سلامت و رفاه ملت شريف را خواستارم.»(1)
اهمّيت اين پيام حضرت امام(ره) وقتي روشن‌تر مي‌شود كه توجه داشته باشيم اين پيام، در آن مقطع انقلاب كه مشكلات سياسي اجتماعي زيادي گريبانگير كشور شده بود، صادر شده است.
به دنبال صدور فرمان رهبر كبير انقلاب، علاوه بر تلاش مردمي در منازل خود و همّت باسوادان در جهت سواد آموزي به اعضاي بي سواد خانواده، سازمان نهضت سواد آموزي نيز به صورت مستقل تأسيس شد. اين سازمان كه در آغاز از همكاري و امكانات ساير نهاد‌ها و سازمان‌ها و ادارات دولتي استفاده مي‌كرد، از سال 1361 با تصويب مجلس شوراي اسلامي به وزارت آموزش و پرورش پيوست و اساسنامه آن در سال 1363 به تصويب رسيد.
در نتيجه ی تلاش‌هاي مردمي و فعّاليت‌هاي انقلابي و خالصانه آموزش‌ياران نهضت سوادآموزي، در طي دو دهه پس از انقلاب، تحولات چشمگيري در جهت سوادآموزي و ريشه كن كردن بي سوادي به وجود آمد. آمار و ارقام ذیل كه ميزان باسوادي را طي سال‌هاي قبل و بعد از انقلاب نشان مي‌دهد، بخوبي روشنگر اين تحول عظيم و چشمگير فرهنگي مي‌باشد.
براساس اين آمار، باسوادان كشور در سال 1355، معادل 5/47 درصد بوده است. يعني آمار باسوادان كشور از نصف جمعيت واجد شرايط با سوادي نيز كم‌تر بوده است. ولي در سال 1375 آمار با سوادان كشور به حدود 80 درصد جمعيت واجد شرايط باسوادي رسيده است.
همچنين توجه به آمار باسوادي زنان و مردان و مقايسه آن‌ها با يكديگر نشان مي‌دهد كه پس از انقلاب ميزان رشد باسوادي در زنان بيش‌تر شده و در نتيجه فاصله و شكاف بين تعداد مردان باسواد و زنان باسواد كم‌تر شده است. چرا كه در سال 1355 آمار مردان با سواد كلّ كشور حدود 59 درصد و آمار زنان با سواد كلّ كشور حدود 35 درصد بوده است. يعني آمار مردان با سواد كلّ كشور 24 درصد از زنان با سواد كلّ كشور بيش‌تر بوده است اما در سال 1375 مشاهده مي‌شود كه آمار مردان باسواد كلّ كشور حدود 84 درصد و آمار زنان باسواد كلّ كشور حدود 74 درصد بوده است. يعني اختلاف آن‌ها از 25 درصد به 10 درصد كاهش يافته است. اين اختلاف در مورد زنان و مردان با سواد شهري از 19 درصد در سال 1355 به 8 درصد در سال 1375 كاهش يافته است.
آمار و ارقام با سوادي در روستا‌ها نشان از تحول چشمگيرتري در امر مبارزه با بيسوادي دارد. قبل از انقلاب اسلامي و در سال 1355 حدود 70 درصد زنان و مردان روستــــايي بـــي‌سواد بوده‌اند، اما در سال 1375 آمار بي سوادان به 30 درصد كاهش يافته است. اين امر در مورد زنان روستايي چشمگيرتر است. زيرا قبل از انقلاب 83 درصد زنان روستايي بي سواد بوده‌اند، ولي بعد از انقلاب و در سال 1375 اين آمار به 38 درصد كاهش پيدا كرده است. يعني آمار زنان با سواد روستايي 45 درصد افزايش يافته است.
پس از سال 1375 نيز بر ميزان باسوادان كشور افزوده شده و در سال 1379 ميزان باسوادي در كلّ كشور به 4/84 درصد رسيده است كه در مورد مردان 7/88 درصد و در مورد زنان 5/80 درصد بوده است. در اين سال ميزان باسوادي زن و مرد در مناطق روستايي نيز به رقم 4/74 درصد و در مناطق شهري به رقم 3/89 درصد رسيده است.(3)
آمارهای ذیل كه ميزان با سوادان كشور را براساس گروه‌هاي عمدهِ سني نشان مي‌دهد، حاكي از اين است كه پس از انقلاب اسلامي در باسواد شدن افراد بين 15 تا 64 ساله تحول و رشد چشم گيري به وجود آمده است.
همان طور كه در اين جدول مشاهده مي‌شود، در همهِ گروه‌هاي سني چه در مناطق شهري و چه در مناطق روستايي شاهد افزايش درصد زنان و مردان باسواد بوده‌ايم. اما اين رشد از سه جهت بيش‌تر قابل توجه مي‌باشد.
اوّل اين كه درصد افزايش باسوادي در بين نوجوانان، جوانان و ميانسالان كلّ كشور در طي دهه‌‌هاي بعد از انقلاب از ساير گروه‌هاي سني بيش‌تر مي‌باشد. يعني به باسواد شدن افراد جوان و مولد جامعه توجه بيش‌تري شده است. ميزان اين افزايش از سال 1365 تا 1375 در مورد كودكان 10 درصد، نوجوانان 11درصد، جوانان 18 درصد، ميانسالان 26 درصد و بزرگسالان 6 درصد مي‌باشد.
دوم اين كه درصد افزايش باسوادي نوجوانان، جوانان و ميانسالان در مناطق روستايي نسبت به مناطق شهري بيش‌تر مي‌باشد. براي مثال درصد رشد باسوادي در مردان جوان شهري از 1365 تا 1375، حدود 6 درصد، ولي در مورد مردان جوان روستايي حدود 17 درصد بوده است. همچنين درصد رشد باسوادي زنان جوان شهري در اين مدت حدود 15 درصد و در مورد زنان جوان روستايي حدود 37 درصد بوده است. در مورد نوجوانان نيز در صد رشد با سوادي در پسران نوجوان شهري حدود 13درصد، دختران نوجوان شهري حدود 26 درصد بوده است. در مورد ميانسالان نيز درصد رشد باسوادان در مردان ميان سال شهري حدود 16 درصد، زنان ميان سال شهري حدود 27 درصد بوده است.
سوم اين كه درصد افزايش باسوادي در ميان زنان اعم از شهري و روستايي بيش از مردان شهري و روستايي بوده است.اين افزايش در مورد زنان جوان روستايي چشمگيرتر است. چرا كه افزايش درصد باسوادي در مورد مردان جوان شهري حدود 6 درصد، زنان جوان شهري حدود 15درصد، مردان جوان روستايي حدود 17 درصد و زنان جوان روستايي حدود 37 درصد بوده است كه حاكي از توجه و عنايت خاص به آموزش زنان پس از پيروزي انقلاب اسلامي مي‌باشد.
نهضت سواد آموزي تا سال 1377 حدود 000/400/1 كلاس براي افراد لازم التعليم داير كرده است و در اين راستا تا سال 1377 بيش از 000/000/20 نفر افراد بزرگسال و 000/300/1 نفر افراد لازم التعليم فاقد مدرسه در كلاس‌هاي آن شركت نموده‌اند. با تلاش سازمان نهضت سواد آموزي روند افزايش تعداد بيسوادان از سال 1365 روند نزولي به خود گرفته و به سرعت از تعداد آنان كاسته شده است، به طوري كه از 000/700/14 نفر در سال 1365 به 000/700/10 نفر در سال 1375 تنزل يافته است.(4)
جدول ذيل آمار سواد آموزان تحت پوشش در سال 1377 را بر حسب جنس و منطقه شهري و روستايي نشان مي‌دهد:
بر خلاف نگرش برخي افراد كه فعّاليت‌هاي سوادآموزي را پير‌آموزي تلقي مي‌كنند، محور اصلي آموزش‌هاي نهضت بر روي قشر جوان و مولد جامعه تكيه دارد. به طوري كه آمار نشان مي‌دهد، متوسط سن سوادآموزان بزرگسال، برابر 6/27 سال مي‌باشد. به عبارتي ديگر 83 درصد سوادآموزان، كم‌تر از 40 سال سن دارند.(6)
از سوي ديگر نهضت سوادآموزي براي سوادآموزان تا كنون 100 عنوان كتاب خواندني ساده و مفيد در موضوعات ديني، بهداشتي، اجتماعي، اقتصاد و درآمد، تربيتي و خانوادگي، علمي و كاربردي تهيه و تدوين و در طي چاپ‌هاي متعدد با شمارگان حدود 15 ميليون جلد انتشار داده است.(7) با توجه به‌اين كه در اين زمينه معمولاً كتاب مناسب در بازار وجود ندارد، اهمّيت اقدام نهضت سوادآموزي بخوبي روشن مي‌شود.
به منظور ارتقاي سوادآموزان به سطوح بالاتر و استمرار سوادآموزي و اتصال سوادآموزان به آموزش رسمي، نهضت سوادآموزي ايران قريب به 2 ميليون سوادآموز را در دوره‌‌هاي پاياني و پنجم آموزش داده است. همچنين تا سال 1376 بيش از 15هزار سوادآموز پس از كسب مدرك پنجم بزرگسال در سطوح بالاتر آموزش رسمي كشور مشغول به تحصيل شده‌اند. از سوي ديگر تاكنون صد‌ها سوادآموز در رشته‌‌هاي مختلف به دانشگاه و مؤسسات آموزش عالي راه يافته‌اند. آمار ذيل دانشجوياني را كه كار خود را از نهضت سواد آموزي شروع كرده‌اند، در مقاطع مختلف تحصيلي نشان مي‌دهد: (8)
نهضت سوادآموزي كه خود از دستاورد‌هاي انقلاب اسلامي مي‌باشد، علاوه بر فعّاليت گستردهِ خود در زمينه با سواد كردن زنان و مردان بي سواد كشور، فعّاليت‌هاي چشم‌گير ديگري نيز داشته است. از جمله: سوادآموزي آوارگان افغاني و عراقي در ايران، انتشار مجله، برنامه راديويي جويبار دانش، انتشار نيم صفحه نوسواد از طريق روزنامه اطلاعات برقراري نمايشگاه كتاب، تجهيز كتابخانه‌‌هاي عمومي شهري و روستايي به كتب ويژه نوسوادان، برگزاري مسابقه كتابخواني، ارائه خدمات آموزش مكاتبه‌اي، انجام طرح‌هاي تحقيقاتي، ارتباط و همكاري با سازمان‌هاي بين‌المللي و منطقه‌اي مانند يونسكو، يونسيف، صندوق جمعيت سازمان ملل و كميسارياي عالي پناهندگان سازمان ملل.(10)
نهضت سوادآموزي به علت موفقيت چشم گيردر امر سوادآموزي و افزايش قابل توجه در تعداد باسوادان كشور مخصوصاً درمناطق محروم روستايي و نيز ديگر فعّاليت‌هاي موفقيت‌آميز خود، توانسته است نشان‌ها و مدال‌هاي مختلفي را از سازمان‌هاي جهاني كسب نموده و افتخاري به افتخارات نظام جمهوري اسلامي ايران بيفزايد. برخي از اين نشان‌ها و مدال‌ها عبارتنداز : (11)
- دريافت ديپلم افتخار و جايزه نوما از يونسكو در سال 1369 به دليل تلاش‌هاي جمهوري اسلامي ايران در گسترش سوادآموزي و مبارزه با بيسوادي و آموزش كودكان لازم التعليم و سوادآموزي بزرگسالان بويژه در مناطق محروم و فاقد محيط آموزشي.
- دريافت نشان افتخار از يونسكو در سال 1377 به دليل راه‌اندازي مرحله بعد از سوادآموزي، تقويت مهارت‌هاي خواندن و نوشتن و تشويق فرهنگ مطالعه و ترويج مهارت‌هاي حرفه‌اي و اطلاعات عمومي باكيفيت بالا در زمينه مسايل اقتصادي، بهداشتي، آموزش فني و حرفه‌اي و روابط خانوادگي. در اين سال از ميان 32 كشور از 5 منطقه جهان كه نامزد اخذ جايزه و نشان افتخار سوادآموزي بودند، كشور ما يكي از دو كشور موفق در امر مبارزه با بيسوادي در منطقه آسيا و بود.
- جايزه مالكوم آديشه شيا در سال 1378 كه براي نخستين بار از سوي سازمان يونسكو به جمهوري اسلامي ايران به دليل طرح خدمات مكاتبه‌اي سازمان نهضت سوادآموزي اعطاء شد. اين جايزه به خاطر نوآوري در برنامهِ پس از سوادآموزي و آموزش مداوم بزرگسالان خصوصاً از طريق آموزش از راه دور اعطاء گرديد. تأكيد اين طرح بر زنان و دختراني كه داراي آموزش پايه بوده و قادر به ادامه تحصيلات نمي‌باشند، بوده است.
پی نوشت:
1. گزارشي از وضعيت سوادآموزي در جمهوري اسلامي ايران، ص 4
2. سالنامه آماري 1370، ص -122 سرشماري عمومي نفوس و مسكن 1375، ص -25 گزارشي از وضعيت سوادآموزي در جمهوري اسلامي ايران، ص10
3. آموزش و پرورش در دولت هفتم، ص48
4. سرشماري عمومي نفوس و مسكن1365، ص -6 سرشماري عمومي نفوس و مسكن 1375، ص 25
5. مروري بردو دهه تلاش براي اعتلاي تعليم و تربيت كشور(77-57)، ص 38
6. همان، ص 43
7. گزارشي از وضعيت سوادآموزي در جمهوري اسلامي ايران، ص 12
8. همان، ص 16
9. همان، ص 12
10. نهضت سوادآموزي.
11. گزارشي از وضعيت سوادآموزي در جمهوري اسلامي ايران، صفحات13تا 24 و ص39

توسعه مدارس روستایی و افزایش دانش‌آموزان

با توجه به سیاست رژیم منحط پهلوی در جهت توسعه فرهنگ شهرنشینی و کم‌توجهی به روستاییان و تحقیر روستا و روستایی بودن، در حوزه آموزش نیز دانش‌اموزان روستایی مورد بی‌مهری قرار گرفته و از محرومیت‌های زیادی برخوردار بودند. در دوران رژیم پهلوی به آموزش روستاییان توجه کافی نشده و امکانات و تسهیلات لازم در این زمینه فراهم نمی‌شد. کمبود مدرسه و معلم و سایر تجهیزات مورد نیاز در روستاها در دوران رژیم گذشته موجب شده بودکه دانش‌آموزان روستایی مخصوصاً دانش‌آموزان دختر، سهم ناچیزی در آموزش کل کشور داشته باشند.
به برکت پیروزی انقلاب اسلامی و با توجه به هدف مقدس نظام جمهوری اسلامی ایران در جهت توجه به اقشار محروم و مستضعف جامعه، وزارت آموزش و پرورش رسیدگی به وضع دانش‌آموزان مناطق محروم را در اولویت‌های اجرایی خود قرار داده و در این راه گام‌های بلندی در جهت مدرسه‌سازی، تأمین معلم و تجهیزات مورد نیاز در روستاها و مناطق محروم برداشته است.
میزان رشد تعداد مدارس روستایی را پس از انقلاب اسلامی نشان می‌دهد. این رشد و افزایش در مقاطع راهنمایی و دبیرستان کاملاً محسوس و چشم‌گیر می‌باشد. برای مثال تعداد مدارس راهنمایی شهری در سال تحصیلی 54-55، 2762 باب بوده است که این رقم در سال تحصیلی 66-67 به 7898 باب رسیده است. یعینی 7/1 برابر شده است. در حالی که در همین مقطع زمانی، تعداد مدارس راهنمایی روستایی از 1527 به 7653 باب رسیده است. یعنی تعداد آن 25 برابر شده است.
به همین ترتیب تعداد مدارس متوسطه شهری در سال تحصیلی 54-55، 1357 باب بوده است که این رقم در سال تحصیلی 66-67 به 2310 باب رسیده است. یعنی 7/1 برابر شده است. در حالی که در همین مقطع زمانی تعداد مدارس متوسطه روستایی از 224 باب به 973 باب رسیده است. یعنی 3/4 برابر شده است.
در زمینه دانش‌آموزان روستایی نیز پس از انقلاب شاهد افزایش بیشتری نسبت به تعداد دانش‌آموزان شهری بوده‌ایم. پس از پیروزی انقلاب تعداد دانش‌آموزان روستایی سهم بیشتری از دانش‌آموزان کل کشور را به خود اختصاص داده است. در واقع علی‌رغم توسعه شهرنشینی و مهاجرت روستاییان به شهر و افزایش جمعیت دانش‌آموزی شهری، شاهد رشد آموزش روستاییان بوده‌ایم، که این امر حاکی از توجه خاص انقلاب اسلامی به امر توسعة آموزش در روستاها بوده است.
همچنین پس از پیروزی انقلاب اسلامیع در راستای توجه به دانش‌آموزان مناطق محروم، تعداد مدارس شبانه‌روزی که در مناطق محروم تأسیس و به صورت رایگان به امر نگهداری و آموزش دانش‌آموزان بی‌بضاعت می‌پردازند، در دورة راهنمایی از 65 باب با 6529 دانش‌آموز در سال 1357، به 836 باب با 755/118 دانش‌آموز در سال 1377 رسیده است. به عبارت دیگر در طی این مدت تعداد مدارس شبانه‌روزی حدود 13 برابر و تعداد دانش‌آموزان آن ‌نزدیک به 19 برابر شده است. در مقطع دبیرستان نیز در سال 1377 تعداد دبیرستان‌های شبانه‌روزی به 833 باب با 321/174 دانش‌آموز رسیده است. تشکیل دبیرستان‌های نمونه دولتی در سراسر کشور با اساسنامه و بودجه خاص برای دانش‌آموزان مستعد ولی مستضعف در مناطق محروم کشور، از دیگر اقدامات در زمینه توجه به آموزش محرومین می‌باشد.
در زمینه تغذیه و پوشاک دانش‌آموزان مناطق محروم نیز، تا سال 1377 حدود 3 میلیون دانش‌آموز نقاط محروم شامل مناطق مرزی، عشایری، کویری و پراکنده در 460 بخش و منطقه، 100 دهستان و 27000 روستا از تغذیه رایگان، پوشاک و لوازم‌التحریر رایگان استفاده می‌نمایند.
تغییر ارزش‌ها در ابعاد مختلف زندگی

تغییر ارزش‌ها در نظر مردم در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی از دیگر دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران می‌باشد. تبدیل برخی از ارزش‌های قبل از انقلاب به ضدارزش و یا تعدیل برخی از آن‌ها و همچنین افزوده‌شدن ارزش های جدید در نظر مردم، از تحولات و دستاوردهای مهم انقلاب محسوب می‌شود. با توجه به حاکمیت فرهنگ ضداسلامی و نفوذ فرهنگ منحط غربی در مردم در دوران رژیم پهلوی، ارزش‌های جامعه نیز متناسب با همان فرهنگ شکل گرفته و شناخته می‌شد. در دوران طاغوت چیزهایی به عنوان ارزش تبلیغ شده و جاافتاده بود که هیچ تناسبی با فرهنگ اسلامی و در بعضی موارد، حتی با فرهنگ ملی نداشت. ارزش‌هایی که در دوران طاغوت روی آن‌ها تبلیغ می شد و در بین مردم جاافتاده بود، را می‌توان به دو دسته کلی تقسیم کرد.
دسته ی اول ارزش‌هایی که عمومیت بیشتری داشت و بخش وسیع‌تری از مردم را در بر می‌گرفت. این موارد از نظر بیشتر مردم به عنوان ارزش تلقی می‌شد. مانند: برخورداری از خانه بزرگ و گران‌قیمت و لوکس؛ داشتن پست و مقام و میز بزرگ‌تر و لوکس‌تر؛ داشتن پول و ثروت زیاد؛ داشتن ماشین نو و گران‌قیمت و مدل‌بالا؛ استفاده از انواع میوه‌ها و غذاهای رنگین و متنوع؛ پوشیدن لباس فاخر و گرانبها ومنطبق با لباس غربی؛ داشتن وسائل گران‌قیمت و تزیینی فراوان در خانه؛ برگزاری میهمان‌های پرزرق و برق و پرهزینه‌؛ داشتن ویلا در کنار دریا و خانه‌های ییلاقی؛ گردش و تفریحات آن‌چنانی؛ داشتن مدرک تحصیلی بالا و بالاتر؛ به کارگیری اصطلاحات و کلمات غربی در سخن گفتن.
دسته دوم ارزش‌هایی بودند که به اندازة دسته اول عمومیت نداشتند، ولی شمار نسبتاً قابل توجهی از اقشار مرفه و دارای موقعیت اجتماعی، آن‌ها را ارزش می‌پنداشتند. مانند لامذهبی و بی‌دینی؛ بی‌حجابی زنان و بی‌غیرتی مردان؛ پوشش لباس‌های مستهجن و ضداخلاقی؛ روابط بی‌بندوبار زنان و مردان؛ شرکت در مجالس رقص و آواز و لهو و لعب و موسیقی‌های مطربی و غربی؛ اختلال زن و مرد و برهنگی در کنار دریا.
پس از انقلاب اسلامی ارزش‌ها در دیدگاه مردم دگرگون شد. در حقیقت انقلاب اسلامی تفکر و بینش مردم را متحول نمود. حاکم شدن فرهنگ و بینش دینی و انقلابی بر جامعه و مردم، موجب شد ارزش‌های دسته اول تا حدود زیادی تعدیل شود. مردم به داشتن خانه، ثروت، ماشین، وسائل خانه و خورد و خوراک و پوشاک و تفریح و گردش، در حد نیاز قانع شدند. حتی در نظر قشرهایی از مردم داشتن خانه و ماشین گران‌قیمت و خورد و خوراک مفصل و پوشاک تجملاتی، ضدارزش محسوب شد.
دسته ی دوم از ارز‌ش‌های طاغوت نیز بکلی از نظر مردم مؤمن و انقلابی کشورمان مطرود گشته و به ضدارزش تبدیل شد. پس از انقلاب، علم و تقوی، تدین و دینداری، نماز و عبادات، حجاب و عفت دوری از لهو و لعب و اختلاط زن و مرد به عنوان ارزش تلقی گردید. علاوه بر آن ارزش‌های جدیدی به لیست ارز‌ش‌های آنان افزوده شد. همانند: ایثار و گذشت، شهادت‌طلبی، خدمت به خلق خدا، ترجیح دادن دیگران بر خود، تنفر از تشخص و خودستایی، فرار از شهرت و خودنمایی، ساده‌زیستی، معنویت و عبادت.
البته مدعی آن نیستیم که برای تمام مردم این تغییر ارزش‌ها صورت گرفته است. طبیعی است همیشه موارد استثناء و خاص وجود دارد، اما اکثریت مردم کشور در اثر انقلاب، ارزش‌هایشان متحول و اصلاح شد.
ایجاد تحول روحی در زنان

از دیگر دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران، ایجاد روحیه شجاعت، فداکاری، شهیدپروری و نیز تحولات روحی و فکری عمیق و گسترده در بین زنان این مرز و بوم است.
متأسفانه در رژیم منحوس پهلوی زنان باور کرده بودند که شأن و جایگاه و هویت آنان عمدتاً به ظاهرشان و نیز طرز لباس و آرایش خلاصه می‌شود و به همین دلیل بخش عمده‌ای از زنان و دختران نقش مهم و مؤثری در ادارة امور جامعه نداشتند و به وسیله‌ای برای ارضای هوس‌های سیری‌ناپذیر مردان شهوت‌ران و ابزاری برای کسب درآمد و سود سرشار ثروتمندان تبدیل شده بودند.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اوضاع را دگرگون کرده و تحول روحی و فکری عظیمی را در زنان و دختران به وجود آورد و آنان را از موجودی ضعیف و ترسو و گرفتار ظاهر و لباس و آرایش، انسان‌هایی شجاع و فداکار، شهیدپرور، مقاوم و صبور، فعال و خدمتگزار تبدیل کرده و نقش واقعی آنان را در محیط خانوادگی و اجتماعی احیاء نمود.
در اهمیت این دستاورد انقلاب همین بس که حضرت امام خمینی(ره) در یکی از سخنرانی‌های خویش در جمع عده‌ای از بانوان در سال 1359 در این مورد می‌فرمایند: «اگر این نهضت و انقلاب اسلامی هیچ نداشت جز این تحولی که در بانوان و در جوانان ما پیدا شده این یک امری بود که کافی بود برای کشور ما... چنین تحولی که در انسان‌ها پیدا شده است و آن ارزشی که امروز در کشورهای اسلامی و خصوصاً در کشور ایران پیدا شده است، این است که در رژیم سابق شأن و مرتبت عبارت از آرایش مهوم و لباس‌های کذا و منزلگاه‌های کذا بود و امروز ارزش، ارزش انسانی است، ارزش اخلاقی است که به واسطة همین تحول در قشر بانوان، دیگر آن‌هایی که با آرایش‌های فاسد و لباس‌های فاخر می‌خواستند فخرفروشی کنند در بین جامعة بانوان ما محکومند و خجالت زده‌اند. آن روز بانوان اسلامی ما خجالت می‌کشیدند که با لباس اسلامی و لباسی که در آن مراعات شده باشد، طبقات ضعیف هم، اگر این کار را می‌کردند خجالت می‌کشیدند در بین قشرهای فاسد مرفه بروند. امروز بعکس است و یکی از آن اشخاصی که دارای آن طور کارهای فاسد و آرایش فاسد و خودنمایی‌های مفسد بودند آن‌ها احساس شرم می‌کنند در بین شما. این تحول یک تحولی است که بالاترین تحول است در جامعه(١).»
به برکت انقلاب اسلامی، زنان ایران اسلامی از چنان شجاعتی برخوردار شده که نه تنها از فرستادن فرزندان خود به صحنه‌های دفاع مقدس و مبارزه با رژیم متجاوز عراق ترسی نداشتند، بلکه خود نیز مشوق اعزام آن‌ها به جبهه‌ها بودند. صحنه‌های بدرقة تازه دامادها توسط همسران جوان و شجاع و نیز بستن پیشانی بندهای یاحسین (ع) و یا زهرا(س) به پیشانی پسران جوان توسط مادران غیور و شیرصفت در مراسم بدرقه کردن آنان به جبهه‌های دفاع مقدس، از صحنه‌های به یاد ماندنی دوران پس از پیروزی انقلاب و نشانگر شجاعت و شهامت زنان و دختران ایران اسلامی است.
صبر و استقامت بی‌نظیر مادران و نوعروسان در برابر شهادت فرزندان و شوهران جوان خویش و خم به ابرو نیاوردن در مقابل چشمان نظاره‌گر دشمنان انقلاب، از دیگر نشانه‌های تحولات روحی و فکری ایجاد شده در زنان ایران اسلامی می‌باشد. بسیاری از ایشان حتی در مراسم تشییع جنازة شهداء خویش، با خودداری از بی‌تابی، داغ حسرت بر دل‌ها و چشمان منتظر مخالفین و دشمنان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نهادند. مادران زیادی بودند که در طول دفاع مقدس پس از شهادت یکی از فرزندانشان، فرزندان دیگرشان را نیز تشویق به رفتن به جبهه‌ کرده و شهادت دو یا چند فرزند را در کمال ناباوری ناظران جهانی، با جان و دل و عشق به اسلام و انقلاب تحمل کرده و به آن افتخار نموده‌اند.
به برکت انقلاب اسلامی، زنان و دختران ایران اسلامی در عرصه‌های سازندگی، فعالیت‌های اجتماعی، خدمات پشتیبانی از جبهه‌ها نیز حضوری گسترده و فعال از خود نشان داده و جلوة دیگری از تحولات روحی و فکری ایجاد شده در خود را به نمایش گذاشتند. اگر تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، طلا و جواهرات به عنوان یکی از مهم‌ترین علایق خانم‌ها محسوب شده و به دست آوردن و به نمایش گذاشتن آن‌ها توسط زنان یک ارزش تلقی می‌گردید، پس از انقلاب، ارزش‌های والاتری در خانم‌ها جایگزین این ارزش‌های کاذب گردیده و زنان و دختران ایثارگر، به اهداء طلا و جواهرات و حتی حلقه‌های نامزدی خویش برای حمایت و پشتیبانی از هزینه‌های جبهه‌های دفاع مقدس مبادرت ورزیدند. این فعالیت‌ها بسیار گسترده و متنوع می‌باشد. لذا برای رعایت اختصار فقط به ذکر یک مورد گزارش اکتفا کرده و موضوع را به پایان می رسانیم.
روزنامه جمهوری اسلامی در گزارشی از فعالیت خانم‌ها در ستاد پشتیبانی جنگ در سال 1365 چنین می‌نویسد: «خانم پازوکی از جمله مادران شهدایی است که هم‌کنون مدت 7 سال در ستاد پشتیبانی شهید علم‌الهدی به رزمندگان اسلام خدمت می‌کند. وی در مورد فعالیت خود و سایر مادران شهدا در این ستاد می گوید: من در این ستاد خدمتگزار خواهران اهوازی و خواهران سایر شهرستان‌های دیگر که به این جا تشریف می‌آورند، هستم. خواهران در این جا البسه رزمندگان را می‌شویند. اگر خدا از بنده قبول کند، الآن مدت 7 سال است که در این جا خدمت می‌کنم. یک پسر به نام محمد داشتم که او را تقدیم اسلام عزیز کردم. ایثار مادران شهدایی که در این جا خدمت می‌کنند، اصلاً قابل توصیف نیست. مادر دو شهید در این جا وجود دارد که علی‌رغم کهولت سن، از صبح زود مشغول شستن لباس‌های عزیزان رزمنده می‌شود و هر چه به او اصرار می‌کنیم که حداقل یک مقدار استراحت کنید، قبول نمی‌کند. مادر دو شهید به خبرنگار می‌گوید: من پسر اولم شهید عبدالرضا یاموسی 4 سال پیش به شهادت رسید و پسر دیگرم ابوالقاسم سال گذشته شربت شهادت نوشید. فرزندان شهیدم علاقه بسیار زیادی به امام و انقلاب داشته و دائم فکر و ذکرشان جبهه بود.
یکی از شیرزنان دیگر مادر شهید حاج عبدالرضا خوبیسی است و می‌گوید: در خرمشهر خانه‌مان توسط توپ‌های رژیم عراق منهدم شد و من اکنون در ستاد پشتیبانی خدمت می‌کنم. من یک شهید داده‌ام. یک پسرم بر اثر ترکش خمپاره مجروح شده و یک فرزند دیگرم هم یکبار مجروح شیمیایی شده است و حاضر هر دو اینها را هم در راه خدا فدا کنم و خودم هم حاضرم هر لحظه که اجازه دهند به طور مستقیم وارد جبهه شوم(٢). »
پی نوشت:
١- در جستجوی راه از کلام امام، دفتر دهم، ص ٤٠٦.
٢- روزنامه جمهوری اسلامی، شماره ٢٢٤١ص ١١.

حمایت از اقشار محروم و مستضعف جامعه

مسؤولین بلندپایه نظام نوپای اسلامی و انقلابی در همان اولین سال پس از پیروزی انقلاب و به هنگام تدوین قانون اساسی کشور که سیاست‌های اصولی و کلان و درازمدت نظام را مشخص می‌نماید، به توقع بحق مردم جامعه که مکرر از طرف رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) مورد تأکید قرار گرفته بود، توجه لازم را نموده و در فصل اقتصاد و امور مالی آن، سیاست‌ها و جهت‌گیری‌های کلان اقتصادی را تماماً در جهت حمایت از توده مردم جامعه و حمایت از اقشار آسیب‌پذیر و نیازمند تنظیم نمودند.
در این راستا اصل 29 قانون اساسی مقرر می‌دارد: «برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، از کارافتادگی، بی‌سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح، نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت‌های پزشکی به صورت بیمه و غیره، حقی است همگانی. دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایت‌های مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین کند.»
اصل 43 قانون اساسی نیز سیاست و جهت‌گیری اقتصادی جمهوری اسلامی ایران را چنین بیان می‌کند: «برای تأمین استقلال اقتصادی جامعه و ریشه‌کن کردن فقر و محرومیت و برآورد نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادگی او، اقتصاد جمهوری اسلامی ایران براساس ضوابط زیر استوار می‌شود:
1- تأمین نیازهای اساسی مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات برای تشکیل خانواده برای همه.
2- تأمین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسایل کار در اختیار همة کسانی که قادر به کارند ولی وسائل کار ندارند، در شکل تعاونی، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروه‌های خاص منتهی شود و نه دولت را به صورت یک کارفرمای بزرگ مطلق درآورد. این اقدام باید با رعایت ضرورت‌های حاکم بر برنامه‌ریزی عمومی اقتصاد کشور در هر یک از مراحل رشد صورت گیرد.
3- تنظیم برنامه اقتصادی کشور به صورتی که شکل و محتوا و ساعات کار چنان باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و شرکت فعال در رهبری کشور و افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد.
4-رعایت آزادی انتخاب شغل و عدم اجبار افراد به کاری معین و جلوگیری از بهره‌کشی از کار دیگری.
5- منع اضرار به غیر و انحصار و احتکار و ربا و دیگر معاملات باطل و حرام.
6- منع اصراف و تبذیر در همه شؤون مربوط به اقتصاد، اعم از مصرف، سرمایه‌گذاری، تولید، توزیع و خدمات.
7- استفاده از علوم و فنون و تربیت افراد ماهر نسبت به احتیاج برای توسعه و پیشرفت اقتصاد کشور.
8- جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه بر اقتصاد کشور.
9- تأکید بر افزایش تولیدات کشاورزی، دامی و صنعتی که نیازهای عمومی را تأمین کند و کشور را به مرحله خودکفایی برساند و از وابستگی برهاند.»
از سوی دیگر برای جلوگیری از تبعیض و عدم توزیع عادلانه امکانات و درآمدهای ملی در مناطق مختلف کشور ، اصل 48 قانون اساسی چنین مقرر داشته است: «بهره‌برداری از منابطع طبیعی و استفاده از درآمدهای ملی در سطح استان‌ها و توزیع فعالیت‌های اقتصادی میان استان ها و مناطق مختلف کشور، باید تبعیض در کار نباشد، به طوری که هر منطقه فراخور نیازها و استعداد رشد خود، سرمایه و امکانات لازم در دسترس داشته باشد.»
ايران الهام بخش وحدت اسلامي

اسلام كه ديني با ويژگي‌هاي ظلم ستيزي و ايستادگي در برابر زورگويان و چپاولگران جهاني است و بيش از يك ميليارد نفر پيرو در سراسر گيتي دارد، يكي از دغدغه‌هاي جدي قدرت‌هاي استكباري مي‌‌باشد. استثمارگران ضد دين كه خود را در برابر اين نيروي عظيم و مكتب قدرتمند، ناتوان ديده‌اند، به چاره ديگري متوسل شده‌اند و آن ايجاد اختلاف و شكاف در درون اين نيروي چشمگير اسلامي است. آنان با بررسي و آگاهي يافتن از اختلاف‌هاي فرق اسلامي، چاره را در اين ديدند كه با ايجاد اختلاف بين پيروان مذهب تشيع و تسنن، اين قدرت بزرگ را ناتوان كنند و بتوانند به اهداف پليد خويش دست يابند. آن‌ها به خوبي مي‌‌دانند كه ايجاد اختلاف بين مذاهب اسلامي، نتايج زيادي را برايشان به بار خواهد آورد، از جمله اين كه:
1. اسلام و نيروي بزرگ مسلمانان تضعيف مي‌‌شود.
2. توان مذاهب اسلامي در درگيري با يكديگر، خنثي مي‌‌شود و بدين ترتيب، دشمنان از فشار آن‌ها در امان خواهند بود.
3. در نتيجه اين درگيري‌هاي مذهبي، نه اهل تسنن مي‌‌توانند رشد يابند و نه اهل تشيع. آن‌ها هم همين را مي‌‌خواهند؛ چرا كه با هر دو دشمني دارند.
4. وقتي مذاهب اسلامي با هم اختلاف و درگيري داشته باشند، چنين تبليغ خواهد شد كه مسلمانان در درون خود با هم سازگاري ندارند، پس چگونه مي‌‌توانند با ديگر مذاهب و اديان كنار بيايند! به همين سبب، به عنوان مذاهب و پيرواني انحصار طلب و ناسازگار با ساير اديان و مذاهب و پيروان آنان در جهان، معرفي خواهند شد.
به همين جهت است كه دشمنان، به موارد اختلاف مذاهب اسلامي دامن مي‌‌زنند و از پرداختن به نقاط اشتراك آن‌ها - كه اصول بسيار مهمي است - پرهيز مي‌‌كنند. آن‌ها از مسأله شيعه و سني به عنوان يكي از اهرم‌هاي تفرقه افكني،‌ استفاده مي‌‌كنند. امام خميني (ره) با تيزبيني و هوشياري منحصر به فرد خويش، از سال‌ها پيش به وجود اين خطر در جهان اسلام پي برده بودند و با تشخيص به موقع خود، هشدارهاي لازم را به مسلمانان اعلام مي‌‌كردند. ايشان حتي سال‌ها قبل از پيروزي انقلاب و در سخنراني خويش در مسجد اعظم قم به تاريخ 18 شهريور 1343 به اين موضوع اشاره كردند و فرمودند: «دولت‌هاي استعمار طلب، دولت‌هايي كه مي‌‌خواهند ذخاير مسلمين را ببرند، با وسيله‌هاي مختلف با نيرنگ‌هاي متعدد، دول اسلامي را اغفال مي‌‌كنند. گاهي به اسم شيعه و سني اختلاف ايجاد مي‌‌كنند ... تبليغاتي مي‌‌كنند كه طوايف مسلمين به جان هم بيفتند و با هم اختلاف شيعه و سني پيدا كنند. ... دست‌هاي ناپاكي كه بين شيعه و سني در اين ممالك اختلاف مي‌‌اندازند، اين‌ها نه شيعه هستند و نه سني هستند؛ اين‌ها دست‌هاي ايادي استعمار هستند.» (1)
حضرت امام خميني (ره) پس از پيروزي انقلاب نيز بارها در فرمايشات و پيام‌هاي خويش به اين توطئه اشاره و آن را محكوم كرده‌اند. ايشان در پيامي به ملت ايران در تاريخ 6 شهريور 1358 فرمودند: «از جمله خيانت‌هايي كه بدخواهان به اسلام مرتكب شده‌اند، ايجاد اختلاف بين برادران سني و شيعه است.» (2) هم‌چنين در پيام به مسلمانان در آستانه حج سال 1360 فرمودند: «طرح اختلاف بين مذاهب اسلامي از جناياتي است كه به دست قدرتمندان كه از اختلاف بين مسلمانان سود مي‌‌برند و عمال از خدا بي خبر آنان ... ريخته شده و هر روز بر آن دامن مي‌‌زنند.» (3)
پيروزي انقلاب، اين دستاورد بزرگ را براي جامعه اسلامي جهان داشته است كه بتواند با اختلاف افكني دشمنان در بين مذاهب اسلامي، مقابله و متقابلاً زمينه‌هاي عملي هر چه بيش‌تر اين همبستگي را فراهم كند. در اين باره، امام خميني (ره) در يكي از سخنراني‌هاي خويش در سال 1361 فرمودند: «همانطور كه به تكرار گفته‌ام، يكي از بركات اين انقلاب و پيروزي ما اين است كه با آقايان علما و خصوصان برادران اهل سنت كه قبلاً خدمتشان نمي‌رسيديم، ملاقات مي‌‌كنيم و من اميدوارم كه اين مسأله ادامه پيدا كند و وحدت كلمه براي هميشه برقرار باشد.» (4)
امام خميني (ره) درست يك روز پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در 23 بهمن 1357، در پيام خويش خطاب به ملت ايران، علي رغم آن همه مشكلات و حوادث مهم انقلاب، لزوم برقراري وحدت بين مسلمانان و جلوگيري از اختلاف‌هاي مذهبي را مورد توجه خويش قرار دادند و فرمودند: «ما با مسلمين اهل تسنن يكي هستيم، واحد هستيم كه مسلمان و برادر هستيم. اگر كسي كلامي بگويد كه باعث تفرقه بين ما مسلمان‌ها بشود، بدانيد كه يا جاهل هستند يا از كساني هستند كه مي‌‌خواهند بين مسلمانان اختلاف بيندازند.»(5)
هم‌چنين در جايي ديگر فرمودند: «من تأكيد مي‌‌كنم كه اسلام، تنها پناهگاه همه ما است و در زير پرچم پر افتخار آن، همه گروه‌ها به حقوق خود مي‌‌رسند. عوامل اجانب كه منافع خود را در خطر مي‌‌بينند، براي تحريك برادران اهل سنت، قضيه شيعه و سني را طرح كرده و مي‌‌خواهند با شيطنت، اختلاف ايجاد كنند. در جمهوري اسلامي، شيعه و سني در كنار هم با هم برادرند و در حقوق مساوي هستند و هر كس خلاف آن را تبليغ كند، دشمن ايران و اسلام است و برادران اهل سنت بايد اين تبليغات ضد اسلامي را در نطفه خفه كنند.»(6)
تأكيد رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران بر وحدت شيعه و سني، برادران اهل سنت را - كه قشر گسترده‌اي از جهان اسلام را تشكيل مي‌دهند-، در سراسر جهان به اين انقلاب علاقهمند كرده و اين باور را در آن‌ها به وجود آورده است كه اولاً انقلاب اسلامي ايران به شيعيان اختصاص ندارد؛ ثانياً مصلحت مسلمانان جهان در اين است كه از هر گونه دامن زدن به اختلاف‌هاي مذهبي، خودداري و در جهت ايجاد و گسترش وحدت امت اسلامي تلاش كنند.
سيد اسعد گيلاني، امير جماعت اسلامي لاهور پاكستان كه سني مذهب است، پس از چند سفر به ايران و آشنايي با اوضاع واقعي كشورمان، نظريه شيعي بودن انقلاب را رد كرده و مي‌‌گويد: «من بعد از تحقيق و مشاهده، از روي تعهد ديني اعتراف مي‌‌كنم كه اين انقلاب، اسلامي است و كمك و ياري رساندن به آن، وظيفه ايماني همه ما است.»
به بركت انقلاب اسلامي ايران و هدايت خردمندانه رهبر كبير آن، ايجاد وحدت بين پيروان مذاهب اسلامي به صورت يكي از اهداف جدي نظام، مورد توجه قرار گرفته است. اين دستاورد جهاني انقلاب، ناشي از سياست‌هاي اصولي جمهوري اسلامي ايران است. اين سياست، هم در حوزه انديشه و هم در حوزه عمل، نمود دارد؛ به همين سبب، موجب باور و اعتقاد مسلمانان سني و شيعه جهان شده و تا حدودي توانسته است وحدت امت اسلامي را در عمل شكل دهد.
در حوزه انديشه، علاوه بر موضع گيري‌هاي صريح حضرت امام (ره- ) چه قبل و چه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي - مبني بر خودداري از اختلاف هاي مذهبي و ايجاد وحدت اسلامي بين پيروان فرق مختلف اسلام، اين سياست به صورت اصولي در منشور نظام جمهوري اسلامي ايران، يعني قانون اساسي نيز مورد توجه قرار گرفته است. وحدت امت اسلام كه از قرآن كريم و سنت پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) سرچشمه مي‌‌گيرد، به عنوان يكي از حياتي‌ترين اصول سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در اصول 11 و 12 قانون اساسي تجلي يافته است. در اصل 11 آمده است: به حكم آيه كريمه «ان هذه امّتكم امّه واحده و انا ربكم فاعبدون» (7) همه مسلمانان، يك امت‌اند و دولت جمهوري اسلامي ايران موظف است سياست كلي خود را بر پايه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامي قرار دهد و كوشش پيگير به عمل آورد تا وحدت سياسي، اقتصادي و فرهنگي جهان اسلام را تحقق بخشد.»
قانون اساسي هم‌چنين احترام به مذاهب ديگر اسلامي را مورد توجه قرار داده و اصل دوازدهم آن چنين مقرر مي‌‌دارد: «دين رسمي ايران، اسلام و مذهب جعفري اثني عشري است و اين اصل الي الابد غير قابل تغيير است و مذاهب ديگر اسلامي اعم از حنفي، شافعي، مالكي، حنبلي و زيدي داراي احترام مي‌‌باشند و پيروان اين مذاهب در انجام مراسم مذهبي، طبق فقه خودشان آزادند و در تعليم و تربيت ديني و احوال شخصيه (ازدواج، طلاق، ارث و وصيت) و دعاوي مربوط به آن در دادگاه‌ها رسميت دارند و در هر منطقه‌اي كه پيروان هر يك از مذاهب اكثريت را داشته باشند، مقررات محلي در حدود اختيارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پيرامون ساير مذاهب.»
رهبر معظم انقلاب، حضرت آيت الله خامنه‌اي، نيز بارها به مسأله وحدت شيعه و سني و جلوگيري از اختلاف‌هاي مذهبي اشاره كرده‌اند. ايشان در يكي از سخنراني‌هاي خويش با اشاره به لزوم توجه بيش‌تر به نقاط اشتراك شيعه و سني فرمودند: «مقصود ما از وحدت مسلمانان چيست؟ آيا مقصود اين است كه مسلمانان از مذهب خود دست بردارند و به مذهب ديگري اعتقاد پيدا كنند و عمل نمايند؟ نه، مقصود اين نيست ... بحث ما اين است كه مي‌‌خواهيم به همه مسلمانان از شيعه و سني بگوييم و تذكر بدهيم كه شما يك نقاط مشترك و يك نقاط اختلاف و افتراق داريد ... آن نقاط اشتراك بيش از نقاط افتراق است. يعني همه مسلمين به خداي واحد و قبله واحد و پيامبر واحد و احكام و نماز و روزه و زكات و حج اعتقاد دارند ... هم اكنون بيش از يك ميليارد نفر مسلمان در نقاط مختلف عالم زندگي مي‌‌كنند كه نقطه تراكم آن‌ها، همين منطقه بين شرق و غرب است كه از لحاظ استراتژيكي و موقعيت جغرافيايي و وضعيت اقليمي و آب و هوايي، حساس ترين مناطق عالم دست اين‌ها است ... ما مي‌‌گوييم اي مسلمانان عالم! در هر جاي دنيا كه هستيد اگر با هم دشمني نكنيد، عليه هم مبارزه و جنگ نكنيد و دشمنان و دوستانتان را بشناسيد، وضع زندگي شما با آن‌چه كه امروز است، تفاوت خواهد كرد (8) لذا يكي از پيام‌هاي عمده انقلاب ما، وحدت مسلمين است. ما در همه جاي دنياي اسلام، اين حرف را مي‌‌زنيم. (9)
در حوزه عمل هم، جمهوري اسلامي در تمامي صحنه‌ها وحدت شيعه و سني را به نمايش گذاشته و به اقدامات گوناگوني دست زده است. تشكيل مجمع «التقريب بين المذاهب الاسلاميه» توسط مقام معظم رهبري در سال 1369 با هدف ايجاد نزديكي بين فرق اسلامي، از جمله اين موارد مي‌‌باشد. مجمع مذكور طي اين مدت تلاش زيادي براي نزديك كردن افكار شيعه و سني و تمركزبخشي به نقاط اشتراك آن‌ها كرده است. هم‌چنين اعلام 12 تا 17 ربيع الاول از سوي جمهوري اسلامي ايران ، به عنوان هفته وحدت، نقش مهمي در ايجاد وحدت اسلامي داشته است. در حالي كه اهل سنت، 12 ربيع الاول و شيعيان، 17 ربيع الاول را تاريخ ولادت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مي‌دانند و جداگانه به برگزاري مراسم اين روز بزرگ و تجليل از آن مي‌‌پرداختند و شايد يك عامل اختلافي هم محسوب مي‌‌شد،‌ اينك به جهت نامگذاري هفته وحدت بين اين دو تاريخ از سوي جمهوري اسلامي ايران، نه تنها اين عامل اختلاف، خود به عامل وحدت تبديل شده، بلكه فرصتي مناسب فراهم كرده است تا همه ساله به مدت يك هفته، انديشمندان و پيروان اين دو مذهب در كنار يكديگر جمع شوند و با تكيه بر نقاط اشتراك خويش به بحث و بررسي پرداخته و بر وسعت دامنه وحدت اسلامي بيفزايند.
پی نوشت:
1. در جست و جوي راه از كلام امام ، دفتر پانزدهم، ص 101
2. همان، ص 107
3. همان، ص 126
4. همان، ص 129
5. همان، ص 103
6 . دفتر سياسي سازمان عقيدتي سياسي نيروي انتظامي، نشريه داخلي «نگرشي بر تحولات سياسي»، ش 79 ، ص 14
7. اين است امت شما كه امتي يگانه است و منم پروردگار شما؛ پس مرا بپرستيد. انبيا، 92
8. حديث ولايت (مجموعه رهنمودهاي مقام معظم رهبري)، ج 2، ص 207
9. همان، ص 211

تأثير معنوي انقلاب اسلامي بر نهضت هاي اسلامي و مردمي

توجه به مسائل معنوي، ارزشي و اعتقادي در مبارزه و حرکت ملتها از اهميت زيادي برخوردار است. متقابلاً غفلت از آن مي‌تواند، قيام و حرکت را به فساد و تباهي و ضدارزشها کشانده و توان و انرژي سازندة نهضت را خنثي نمايد. برخي از اين مسائل معنوي به قدري حائز اهميت هستند که بي‌توجهي به آنها حتي مي‌تواند به شکست نهضتهاي اسلامي منجر شود. تجربة عملي انقلاب اسلامي ايران و هشت سال دفاع مقدس در برابر دشمنان متجاوز، نقش و اهميت مسائل معنوي را در سازندگي نيروي انساني به عنوان يک دستاورد جهاني انقلاب، نشان داده است.
تقويت روحيه معنوي و اعتقادي مردم مسلمان و مبارزين و توجه دادن به ارزش‌ها، تأثير زيادي در موفقيت و اميد و پيروزي مردم و مبارزين در راه رسيدن به مقصد دارد. شايد بتوان ادعا کرد که يکي از مهمترين و اصلي‌ترين عوامل موفقيت رزمندگان ايراني در هشت سال دفاع مقدس آن هم در برابر رژيمي که مورد حمايت همه جانبه استکبار غرب و کشورهاي وابسته و مرتجع منطقه خليج فارس بود، همين مسائل معنوي و ارزشي بود. اين تجربيات، توشة ارزشمندي براي انقلابيون و نهضتهاي اسلامي و آزادي‌بخش جهان است. برخي از مصاديق اين تأثيرگذاري‌هاي معنوي عبارتند از:
1- مهمترين تأثير انقلاب اسلامي بر مردم انقلابي و مبارز جهان، اسلام‌گرايي و تمرکز و محوريت بخشيدن به ان در مبارزه بوده است. اسلامي کردن مبارزه تحول مهمي بوده است که در بسياري از نهضت‌ها صورت گرفته است. در نهضت‌هايي که اسماً اسلامي بوده‌اند ولي در عمل از اسلام خبري نبود، به اسم اسلامي آنها محتواي واقعي اسلامي بخشيده شد. خجالت از مسلماني و پنهان داشتن اسلام در ميان مبارزين، جاي خود را به فخر و مباهات به اسلام و مسلماني داد.
2- با توجه و توکل به خداوند متعال و امدادهاي غيبي او و فرهنگ دعا و نيايش با خداوند، نيز از ديگر موارد مي‌باشد. اگر تا قبل از انقلاب اسلامي ايران، غفلتهاي زيادي از خداوند و کمکهاي غيبي او وجود داشت، پس از انقلاب، مردم مسلمان و مبارز و نهضتهاي اسلامي توجه زيادي به اين واقعيت و قدرت عظيم نموده و آن را در عرصة زندگي و مبارز‌ةب خويش وارد کردند.
پاسخ
تشکر شده توسط:


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان