امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اسلام، دانشی جنسی و خودارضایی
#1
اسلام، دانشی جنسی و خودارضایی
چندی پیش مقاله‎ای با عنوان «رابطه جنسی و مذهب» در سایت گویا نیوز نظرم را به خود جلب كرد و بر آن شدم تا نكاتی را در خصوص برخی سخنان نویسنده محترم ابراز دارم:
نویسنده مقاله مذكور بر این ادعا پا می‎فشارد كه: توصیه به خود ارضایی تعارضی با مذهب ندارد و برای اثبات این مدعا چنین استدلال كرده است:
«به نظر من نوعی اومانیسم پیشرفته پویا همواره در بطن شریعت اسلام شیعی وجود داشته است كه توجه به دو اصل محوری در نگرش انسان به مذهب بوده است: اول استقبال از دانش بشری در همه‌ زمینه‎ها (بدون ذكر محدودیت) و دوم اولویت دادن به سلامت جسمی انسان (هر چند كه در تعارض با واجبات و فروعات دین قرار بگیرد... به نظر من هیچ دلیل عقلی و نقلی وجود ندارد كه فكر كنیم اسلام شیعی مانع از تحقیق و پژوهش و اطلاع رسانی در زمینه علوم تجربی و پزشكی و دانش نوین جنسی است. نگرش اسلام در كل همواره و همه جا سلامت جسمی انسان را بر هر امری مقدم دانسته است. ترك روزه بنا به دستور پزشك در موارد لازم یكی از نمونه‎های آشكار است.... به یقین خودارضایی حرام‎تر و قبیح‎تر از ترك روزه، حج و جهاد و... نیست، حتی بر فرض تعارض دستورات مذهبی با دانش من از سلامت جنسی به عنوان یك سكولوژیست خود شریعت اسلامی این اختیار را به من می‎دهد كه سلامت جنسی را بر هر دستور دیگری مقدم بدارم و تصور تعارض، ناشی از بی‎توجهی افراد به همان مبانی گفته شده در مورد شریعت اسلام شیعی خواهد بود....».
مقدمه
چیزی به نام رفتار جنسی در نمونه‎های مختلف موجودات به شكلی گاه یكسان و گاهی متفاوت وجود دارد. این رفتارها كه به مقاربت انواع نر و ماده می‎انجامد برای تولید مثل و بقای نسل صورت می‎پذیرد. كمتر دیده می‎شود كه رفتار جنسی گونه‎های غیر انسانی موجودات، از روی میل خواهی محض و كسب لذت جنسی نمود یابد؛ اما در این میان انسان‎ها علاوه بر نیاز طبیعی و غریزی تولید نسل، به كشش‎های درونی لذت خواهی، نه، نمی‎گویند و اعمال جنسی را بی‎قصد تولید و به انگیزه لذت نیز انجام می‎دهند.
زمینه و تاریخچه دانش جنسی
از آنجا كه غریزه جنسی میان صف امیال طبیعی بشر جا دارد، در حضور و غیاب خود شدت و ضعف می‎یابد، تند و كند می‎شود، ممكن است میان انگشتان عوامل و شرایط محیطی، بیرونی، درونی و روحی بچرخد و پیاپی به نوسان درآید. چنین مسائلی سبب گردیدند كه ساختار جنسی انسان و ارتباط آن با بدن، هم چنین رفتار جنسی و تأثیر آن بر جسم و روان، از سوی دانشمندان مورد دقت قرار بگیرد و علوم پزشكی و رفتاری مثل روانشناسی موضوعی را پدید آورند كه عنوان دانش جنسی، روی آن گذاشته‎اند. امروزه بر این دانش «سكسولوژی»[1] می‎گویند.
سكسولوژی یك علم جدید نیست؛ بلكه «قدیمی‎ترین كتابی كه در این باره نوشته شده به نام كاماسوترا[2] به زبان سانسكریت است و تقریباً پنج هزار سال از عمر این كتاب می‎گذرد.»[3] ابن سینا دست كم دو فن از كتاب قانون را به مطالعه علمی مسائل جنسی اختصاص داده است.[4] با جهش علمی در اروپا (قرن 17 و 18 م)، تحقیقات بیولوژیكی در رفتار جنسی، عنوان سكسولوژی را پدید آورد.
امروزه بعضی از دانش آموختگان این شاخه علمی در ایران كوشیده و می‎كوشند علاوه بر تثبیت جایگاه این علم بعضی دستورهای دینی را كه با برخی از اصول دانش نوین جنسی نمی‎سازد به هم گره بزنند و چنین گمان می‎برند كه در صورت تعارض میان حكم دین و دستور تجربی دانش جنسی، دستور پزشك مقدم است و شخص مسلمان مراجعه كننده نباید نگران ناهم‎خوانی نسخه سكسولوژ با دستور دینی باشد. اگر بخواهیم شفاف‎تر بگوییم مسئله خودارضایی را مثال می‎آوریم كه اسلام، آن را در لیست گناهان سیاه و بزرگ قرار داده و بر پیروانش حرام می‎داند؛ ولی عدّه‎ای از صاحبان دانش جنسی ـ از نوع رایج امروزی آن ـ اگر برایش خاصیتی نشمارند آن را مضر هم نمی‎دانند و تنها مانع و گیر اصلی كار برای آنان همین حكم شرعی است كه به عقیده ایشان باید در آن تجدیدنظر كرد و تعارض موجود را باید به گونه‎ای برداشت.
نویسنده در مقاله یاد شده به حل تعارض پرداخته كه: این راه با پیمودن مقدماتی به این مقصد می‎انجامد كه اسلام اگر چه خودارضایی را ممنوع می‎داند؛ ولی به دلایلی دیگری سخن دانش جنسی را بر سخن خود ترجیح می‎دهد و نسبت به آن فروتنی می‎كند؛ زیرا اسلام، مشتاقانه و با روی گشاده به پیشواز هر دانشی می‎شتابد و در واقع نوعی «اومانیست»[5] پیشرفته و پویا در این دین وجود دارد؛ بر همین اساس سكسولوژی كه علمی تجربی و بشری است از این قاعده بیرون نیست.
دلیل دیگر اینكه اسلام سلامت جسمی را بر احكام خود مقدم می‎دارد؛ مثلاً جایی كه گرفتن روزه به شخص ضرر می‎رساند، حكم دین پا پس می‎كشد و حكم وجوب را از روزه برمی‎دارد. سقوط تكلیف جهاد، حج، امر به معروف و نهی از منكر و غیره نیز این دست است؛ در نتیجه خودارضایی اگر به بهبود بیمار و سلامت جسم كمك برساند دیگر در معرض منع شرعی قرار نمی‎گیرد و مراجعه كنندگان نباید نگران عقاب و عتاب الهی باشند. بر فرض وجود قبح شرعی در استمنا دیگر قبح آن به اندازه قبح ترك روزه و... نخواهد بود.
نقدی بر این گفتار
1. استقبال از دانش و هم گامی با اومانیست
این سخن كه اسلام دین موافق با علم و دانش افزایی است چنان معتبر و شناخته شده می‎نماید كه نیازمند به بیان مثال و دست به دامن صغرا و كبرای منطقی شدن نیست؛[6] اما در اینكه این دین به طور مطلق و نامحدود به هر علمی و به تمام مسائل علوم روی خوش نشان می‎دهد جای درنگ دارد و تأمل. و اینكه چگونه می‎توان ادعا كرد كه اسلام، شانه در شانه اومانیست راه می‎رود درنگی می‎طلبد بسی ‎افزونتر و موشكافانه‎تر؛ زیرا آنچه اومانیست می‎خواهد دقیقاً‌حذف دین و آموزه‎های وحیانی از متن زندگی بشر است. اگر چه اومانیست،‌محوری انسان گرایانه دارد؛ اما آن انسانی كه همه جانبه زمینی باشد.
اومانیست‎ها در عمل كوشیده‎اند تا بهره‎وری از انواع لذت‎ها و زیبایی‎های مادی را بیازمایند.[7] چنین مكتبی هر مسئله دیگری را با مبانی خودش می‎سنجد و با معده مخصوص خود هضم و دفع می‎كند. اگر دانش نوین جنسی را به نوعی محصول چنین مكتبی بدانیم (كه همین گونه است) بد نیست كه فراموش نكنیم چیدمان این دانش و مسائل مربوط به آن بر پی چه اندیشه‎ای بناگردیده است.
اگر با اندكی تسامح،‌اسلام را نیز انسان‎گرای صرف بدانیم قطعاً او همان انسانی را نمی‎خواهد كه اومانیست برایش سر و دست می‎شكند. انسان اسلام اگر چه لذت و زیبایی از او دریغ و منع نشده است؛ اما لذت برای او یك سیر زمینی، آسمانی دارد كه اگر بخواهد از همه این سیر عقب نماند، ضرورت دارد كه برای لذت خود حد و منع و ضابطه‎ای بشناسد و به كار ببندد. در حقیقت به پنداشته‎های خود بسنده نكند و سلامت و مرض و صلاح و فساد زندگی خود را با محك وحی بسنجد و عقل و درك بشری محض را كوتاه دیدتر از آن بداند كه بخواهد به تنهایی برای حیات او خط و نشان بكشد.
دین،‌عقل در سطح بشری را سنگ نشانی می‎داند كه راه گم نشود و اعتقاد دارد كه نمی‎توان عقال زندگی را بی‎حمایت وحی به دست عقل سپرد. اگر هم جایی عقل را دلیل اصلی و ترازوی دقیق و بی‎خطای سنجش می‎داند نه این عقل، بلكه عقل تكامل یافته در وجود «انسان كامل» است[8] كه بشر اومانیستی با راه پیش روی خود هرگز به آن نخواهد رسید؛ بنابراین اسلام با تعدیل مسائل علوم، می‎خواهد آنها را در مجرایی بیندازد كه به تكامل جسم و روح بشر ـ توأمان ـ بیانجامد؛ نه اینكه هر علمی را دربست و با چشم بسته و دست گشاده بپذیرد و در مقابل هر نوع چینش تجربیِ مسائل علوم، رفتاری فروتنانه پیش بگیرد.
2. تقدم سلامت جسمی بر دستورهای شرعی
این گونه نیست كه هر جا دستوری دینی با ضعف یا مرضی جسمی روبرو شد از میدان بیرون برود؛ زیرا میان احكام دینی مواردی را می‎توان یافت كه مكلف در حال مرگ نیز باید انجام بدهد. مثل نماز كه در هیچ حالتی ترك آن بر مكلف جایز نیست؛ حتی اگر شخصی در حال غرق شدن هم باشد با اشاره و گفتن ذكری مختصر لازم است نمازش را بخواند؛ همین طور است در حالت جنگ، مرض و ... .[9]
اصولاً دستورهای شرعی از منظر خود شریعت برای سلامت جسمی و روحی انسان ظهور یافته‎اند. این برنامه‎ها و اصول، زندگی انسان را با نظام رمزآلود آفرینش و نظم پیچیده میان موجودات هماهنگ می‎سازند و حركتی ایجاد می‎كنند منظم و رو به جلو؛ بنابراین چنین سخنی راه به جایی نمی‎برد كه هرگاه پیشنهاد یك دانش تجربی با دستور دینی در تعارض قرار بگیرد برگ برنده به دست آن پیشنهاد می‎افتد نه دستور دینی. چرا كه سلامت جسم و روح در طول هم قرار دارند نه در عرض و معارض هم. دلیل دیگر چنین مدعایی این است كه دانش تجربی و بشری عرصه‎گاه آزمون و خطا است؛ ولی وحی الهی آزمون و خطا نمی‎پذیرد و چون از سوی آفریننده آگاه، حكیم و مدبر جهان نازل شده، چیزی خواهد بود فراتر از ادراك بشری، كه شاید هیچگاه ذهن هیچ بشری پی نبرد كه چه مصالح و مفاسدی زمینه صدور چنین احكامی هستند.
دستور به روزه‎داری یا منع از آن، تنها از جانب خداوند تحقق می‎یابد. چنین منعی نه یعنی برداشتن حكم وجوب روزه از شخص مسلمان؛‌بلكه یعنی ممانعت از روزه‎داری در حالت مرض. مسلمان در چنین حالتی ـ ترك روزه به امر خداوند ـ نیز در حال عبادت است چون به دستور خداوند عمل می‎كند؛ از این روی ترك روزه نه تنها قبیح نیست؛ بلكه كاری عبادی و معنوی و دارای اثر روحانی به شمار می‎رود و مسئله اولویت دادن به سلامت جسمی در برابر سلامت روحی نیست كه بخواهیم این مسئله و شبیه به آن را با مسئله خودارضایی مقایسه كنیم و به نتیجه برسیم كه در تعارض با حكم دینی، اولویت به آن می‎رسد. جدا از این مطلب دیگر نمی‎شود قضاوت كرد كه خودارضایی قبیح‎تر از ترك روزه، حج، جهاد و... است یا خیر.
3. خودارضایی و منع شرعی
در اسلام،‌استمنا یك انحراف جنسی است. اگر فردی با خود تحریكی كاری كند كه منی از او خارج شود به این كار استمنا می‎گویند. مراحل بازی با خود در مقام مقدمه هم جایز نیست.[10]
از امام صادق ـ علیه السّلام ـ درباره استمنا پرسیدند. امام فرمود: «گناهی بزرگ است و خداوند در كتاب خود از این عمل انسان‎ها را نهی فرموده است. كسی كه به چنین عملی دست می‎زند گویی با خود ازدواج كرده است و اگر از كار او آگاه می‎شدم با او غذا نمی‎خوردم. سؤال كننده گفت:‌ای فرزند رسول خدا!‌ مأخذ این سخن را از كتاب خدا برایم بیان كن. امام فرمود: «فمن ابتغی وراء ذلك فاولئك هم العادون»؛[11] و استمنا خارج از محدوده (جواز شرعی) است.»[12]
این یك دلیل از دلایل متعدد منع شرعی عمل خودارضایی است. آنچه كه از محرمات قطعی دین به شمار می‎آیند در ضمن احكام ثانویه قرار نمی‎گیرند كه احیاناً تغییر بیابند یا مصالح ظاهراً بشردوستانه آنها را تعلیق كند.
چند نكته و توصیه
اول: بسیاری از علوم تجربی و بشری اگر چه در تمدن نوظهور غربی نضج نیافته‎اند؛ لیكن در این عرصه بسط یافته‎اند و رشد قابل ملاحظه‎ای كرده‎اند؛ اما بدان معنی نیست كه همه مسائل و موضوعات آنها اصلی ثابت و نامتغیرند طبق آنچه در قبل گفته آمد علوم بشری میدان گاه آزمون و خطایند و نباید توقع داشت كه در هر چه گفته‎اند، منطق وحی هم خودش را موافق آن كند و فروتنانه راه باز كند.
دوم: علوم در غرب بر پایه مكاتب اومانیستی و در نوع سازمان یافته آن یعنی سكولار سرپا ایستاده‎اند كه دانش جنسی یكی از آنان است. بر روانشناسان و پزشكان مسلمان است كه با تحقیق و تطبیق مسائل این دانش با آموخته‎های دینی، منشأ پیدایی دانش جنسی اسلامی باشند نه مقلد همه مسائل آن، در واقع بهتر است یك دانشمند مسلمان، مقلدانه عمل نكند؛ بلكه دست به تولید بزند و از كار ترجمه‎ای به كار تولیدی روی آورد. ابن سینا كه مقام و رتبه‎اش در دانش پزشكی بر كسی پوشیده نیست، وقتی می‎خواهد به ضررهای هم جنس بازی بپردازد ابتدا می‎گوید: لواط ضرر دارد چون از نظر شرعی گناه است و از نظر عرفی قبیح و سپس به ضررهای مربوط به علم پزشكی اشاره می‎جوید.[13]
سوم: ‌در صورتی می‎توانیم یك مسئله علمی را از مسلمات و اصول نامتغیر یك علم بدانیم كه هیچ احتمال خلافی در آن راه نیابد به گفته اهل منطق «با آمدن حتی یك احتمال در فرضیه، استدلال از هم می‎پاشد». راجع به خودارضایی اگر چه عدّه‎ای آن را بی‎ضرر می‎دانند؛ اما نباید بی‎توجه از هشدارهای جدی عدّه‎ای دیگر نسبت به ضررهای فاحش خودارضایی گذشت، چنانچه هم در دین و هم در دانش پزشكی آثار نامطلوب و ناپسند و مخربی را برای آن برشمرده‎اند.[14] و از نظر تجربی و مشاهدات فراوان و اعتراف صریح بسیاری از مبتلایان چنین آثاری را در پی دارد و بسیاری از ناراحتی‎های دستگاه تناسلی و شبكیه چشم از آن تأثیر گرفته‎اند.[15]
[1] . sexology.
[2] . kamasutra.
[3] . ابراهیم جعفری كرمانی؛‌سكسولوژی؛ تهران: 1349، ص 9.
[4] . ر. ك: قانون، ابن سینا.
[5] . Omanist.
[6] . ر. ك: میزان الحكمه، محمد محمدی ری شهری؛ قم: دارالحدیث، باب علم.
[7] . محمد رضا زیبایی نژاد، محمد تقی سبحانی؛ درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، قم:‌نصایح، ج 3، 1382، ص 20 ـ 22.
[8] . ر. ك: مجموعه آثار شهید مطهری، ج 23،‌انسان كامل؛ قم: ملاصدرا، 1384، ج 2،‌ص 182 ـ 195.
[9] . ر. ك: توضیح المسائل مراجع، عروه الوثقی، سید محمد كاظم یزدی و دیگر منابع فقهی مثل تحریر الوسیله امام خمینی.
[10] . همان.
[11] . مؤمنون / 7.
[12] . علی اسلامی نسب؛‌رفتارهای جنسی انسان؛ تهران: حیان، 1376، ص 200، به نقل از بحارالانوار.
[13] . ر. ك: قانون، ابن سینا، فن بیستم.
[14] . ر. ك: همان، ص 200 و 201 و مشكلات جنسی جوانان؛ ناصر مكارم شیرازی، چاپ 34،‌ ‌قم: نسل جوان، 1379، ص 123 ـ 135 و دنیای نوجوانی؛ محمد رضا شرفی؛ قم: تربیت.
[15] . مشكلات جنسی جوانان، ص 139 و 140.
پاسخ
تشکر شده توسط:


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان