06-24-2011, 05:36 PM
اسلام، دانشی جنسی و خودارضایی
چندی پیش مقالهای با عنوان «رابطه جنسی و مذهب» در سایت گویا نیوز نظرم را به خود جلب كرد و بر آن شدم تا نكاتی را در خصوص برخی سخنان نویسنده محترم ابراز دارم:
نویسنده مقاله مذكور بر این ادعا پا میفشارد كه: توصیه به خود ارضایی تعارضی با مذهب ندارد و برای اثبات این مدعا چنین استدلال كرده است:
«به نظر من نوعی اومانیسم پیشرفته پویا همواره در بطن شریعت اسلام شیعی وجود داشته است كه توجه به دو اصل محوری در نگرش انسان به مذهب بوده است: اول استقبال از دانش بشری در همه زمینهها (بدون ذكر محدودیت) و دوم اولویت دادن به سلامت جسمی انسان (هر چند كه در تعارض با واجبات و فروعات دین قرار بگیرد... به نظر من هیچ دلیل عقلی و نقلی وجود ندارد كه فكر كنیم اسلام شیعی مانع از تحقیق و پژوهش و اطلاع رسانی در زمینه علوم تجربی و پزشكی و دانش نوین جنسی است. نگرش اسلام در كل همواره و همه جا سلامت جسمی انسان را بر هر امری مقدم دانسته است. ترك روزه بنا به دستور پزشك در موارد لازم یكی از نمونههای آشكار است.... به یقین خودارضایی حرامتر و قبیحتر از ترك روزه، حج و جهاد و... نیست، حتی بر فرض تعارض دستورات مذهبی با دانش من از سلامت جنسی به عنوان یك سكولوژیست خود شریعت اسلامی این اختیار را به من میدهد كه سلامت جنسی را بر هر دستور دیگری مقدم بدارم و تصور تعارض، ناشی از بیتوجهی افراد به همان مبانی گفته شده در مورد شریعت اسلام شیعی خواهد بود....».
مقدمه
چیزی به نام رفتار جنسی در نمونههای مختلف موجودات به شكلی گاه یكسان و گاهی متفاوت وجود دارد. این رفتارها كه به مقاربت انواع نر و ماده میانجامد برای تولید مثل و بقای نسل صورت میپذیرد. كمتر دیده میشود كه رفتار جنسی گونههای غیر انسانی موجودات، از روی میل خواهی محض و كسب لذت جنسی نمود یابد؛ اما در این میان انسانها علاوه بر نیاز طبیعی و غریزی تولید نسل، به كششهای درونی لذت خواهی، نه، نمیگویند و اعمال جنسی را بیقصد تولید و به انگیزه لذت نیز انجام میدهند.
زمینه و تاریخچه دانش جنسی
از آنجا كه غریزه جنسی میان صف امیال طبیعی بشر جا دارد، در حضور و غیاب خود شدت و ضعف مییابد، تند و كند میشود، ممكن است میان انگشتان عوامل و شرایط محیطی، بیرونی، درونی و روحی بچرخد و پیاپی به نوسان درآید. چنین مسائلی سبب گردیدند كه ساختار جنسی انسان و ارتباط آن با بدن، هم چنین رفتار جنسی و تأثیر آن بر جسم و روان، از سوی دانشمندان مورد دقت قرار بگیرد و علوم پزشكی و رفتاری مثل روانشناسی موضوعی را پدید آورند كه عنوان دانش جنسی، روی آن گذاشتهاند. امروزه بر این دانش «سكسولوژی»[1] میگویند.
سكسولوژی یك علم جدید نیست؛ بلكه «قدیمیترین كتابی كه در این باره نوشته شده به نام كاماسوترا[2] به زبان سانسكریت است و تقریباً پنج هزار سال از عمر این كتاب میگذرد.»[3] ابن سینا دست كم دو فن از كتاب قانون را به مطالعه علمی مسائل جنسی اختصاص داده است.[4] با جهش علمی در اروپا (قرن 17 و 18 م)، تحقیقات بیولوژیكی در رفتار جنسی، عنوان سكسولوژی را پدید آورد.
امروزه بعضی از دانش آموختگان این شاخه علمی در ایران كوشیده و میكوشند علاوه بر تثبیت جایگاه این علم بعضی دستورهای دینی را كه با برخی از اصول دانش نوین جنسی نمیسازد به هم گره بزنند و چنین گمان میبرند كه در صورت تعارض میان حكم دین و دستور تجربی دانش جنسی، دستور پزشك مقدم است و شخص مسلمان مراجعه كننده نباید نگران ناهمخوانی نسخه سكسولوژ با دستور دینی باشد. اگر بخواهیم شفافتر بگوییم مسئله خودارضایی را مثال میآوریم كه اسلام، آن را در لیست گناهان سیاه و بزرگ قرار داده و بر پیروانش حرام میداند؛ ولی عدّهای از صاحبان دانش جنسی ـ از نوع رایج امروزی آن ـ اگر برایش خاصیتی نشمارند آن را مضر هم نمیدانند و تنها مانع و گیر اصلی كار برای آنان همین حكم شرعی است كه به عقیده ایشان باید در آن تجدیدنظر كرد و تعارض موجود را باید به گونهای برداشت.
نویسنده در مقاله یاد شده به حل تعارض پرداخته كه: این راه با پیمودن مقدماتی به این مقصد میانجامد كه اسلام اگر چه خودارضایی را ممنوع میداند؛ ولی به دلایلی دیگری سخن دانش جنسی را بر سخن خود ترجیح میدهد و نسبت به آن فروتنی میكند؛ زیرا اسلام، مشتاقانه و با روی گشاده به پیشواز هر دانشی میشتابد و در واقع نوعی «اومانیست»[5] پیشرفته و پویا در این دین وجود دارد؛ بر همین اساس سكسولوژی كه علمی تجربی و بشری است از این قاعده بیرون نیست.
دلیل دیگر اینكه اسلام سلامت جسمی را بر احكام خود مقدم میدارد؛ مثلاً جایی كه گرفتن روزه به شخص ضرر میرساند، حكم دین پا پس میكشد و حكم وجوب را از روزه برمیدارد. سقوط تكلیف جهاد، حج، امر به معروف و نهی از منكر و غیره نیز این دست است؛ در نتیجه خودارضایی اگر به بهبود بیمار و سلامت جسم كمك برساند دیگر در معرض منع شرعی قرار نمیگیرد و مراجعه كنندگان نباید نگران عقاب و عتاب الهی باشند. بر فرض وجود قبح شرعی در استمنا دیگر قبح آن به اندازه قبح ترك روزه و... نخواهد بود.
نقدی بر این گفتار
1. استقبال از دانش و هم گامی با اومانیست
این سخن كه اسلام دین موافق با علم و دانش افزایی است چنان معتبر و شناخته شده مینماید كه نیازمند به بیان مثال و دست به دامن صغرا و كبرای منطقی شدن نیست؛[6] اما در اینكه این دین به طور مطلق و نامحدود به هر علمی و به تمام مسائل علوم روی خوش نشان میدهد جای درنگ دارد و تأمل. و اینكه چگونه میتوان ادعا كرد كه اسلام، شانه در شانه اومانیست راه میرود درنگی میطلبد بسی افزونتر و موشكافانهتر؛ زیرا آنچه اومانیست میخواهد دقیقاًحذف دین و آموزههای وحیانی از متن زندگی بشر است. اگر چه اومانیست،محوری انسان گرایانه دارد؛ اما آن انسانی كه همه جانبه زمینی باشد.
اومانیستها در عمل كوشیدهاند تا بهرهوری از انواع لذتها و زیباییهای مادی را بیازمایند.[7] چنین مكتبی هر مسئله دیگری را با مبانی خودش میسنجد و با معده مخصوص خود هضم و دفع میكند. اگر دانش نوین جنسی را به نوعی محصول چنین مكتبی بدانیم (كه همین گونه است) بد نیست كه فراموش نكنیم چیدمان این دانش و مسائل مربوط به آن بر پی چه اندیشهای بناگردیده است.
اگر با اندكی تسامح،اسلام را نیز انسانگرای صرف بدانیم قطعاً او همان انسانی را نمیخواهد كه اومانیست برایش سر و دست میشكند. انسان اسلام اگر چه لذت و زیبایی از او دریغ و منع نشده است؛ اما لذت برای او یك سیر زمینی، آسمانی دارد كه اگر بخواهد از همه این سیر عقب نماند، ضرورت دارد كه برای لذت خود حد و منع و ضابطهای بشناسد و به كار ببندد. در حقیقت به پنداشتههای خود بسنده نكند و سلامت و مرض و صلاح و فساد زندگی خود را با محك وحی بسنجد و عقل و درك بشری محض را كوتاه دیدتر از آن بداند كه بخواهد به تنهایی برای حیات او خط و نشان بكشد.
دین،عقل در سطح بشری را سنگ نشانی میداند كه راه گم نشود و اعتقاد دارد كه نمیتوان عقال زندگی را بیحمایت وحی به دست عقل سپرد. اگر هم جایی عقل را دلیل اصلی و ترازوی دقیق و بیخطای سنجش میداند نه این عقل، بلكه عقل تكامل یافته در وجود «انسان كامل» است[8] كه بشر اومانیستی با راه پیش روی خود هرگز به آن نخواهد رسید؛ بنابراین اسلام با تعدیل مسائل علوم، میخواهد آنها را در مجرایی بیندازد كه به تكامل جسم و روح بشر ـ توأمان ـ بیانجامد؛ نه اینكه هر علمی را دربست و با چشم بسته و دست گشاده بپذیرد و در مقابل هر نوع چینش تجربیِ مسائل علوم، رفتاری فروتنانه پیش بگیرد.
2. تقدم سلامت جسمی بر دستورهای شرعی
این گونه نیست كه هر جا دستوری دینی با ضعف یا مرضی جسمی روبرو شد از میدان بیرون برود؛ زیرا میان احكام دینی مواردی را میتوان یافت كه مكلف در حال مرگ نیز باید انجام بدهد. مثل نماز كه در هیچ حالتی ترك آن بر مكلف جایز نیست؛ حتی اگر شخصی در حال غرق شدن هم باشد با اشاره و گفتن ذكری مختصر لازم است نمازش را بخواند؛ همین طور است در حالت جنگ، مرض و ... .[9]
اصولاً دستورهای شرعی از منظر خود شریعت برای سلامت جسمی و روحی انسان ظهور یافتهاند. این برنامهها و اصول، زندگی انسان را با نظام رمزآلود آفرینش و نظم پیچیده میان موجودات هماهنگ میسازند و حركتی ایجاد میكنند منظم و رو به جلو؛ بنابراین چنین سخنی راه به جایی نمیبرد كه هرگاه پیشنهاد یك دانش تجربی با دستور دینی در تعارض قرار بگیرد برگ برنده به دست آن پیشنهاد میافتد نه دستور دینی. چرا كه سلامت جسم و روح در طول هم قرار دارند نه در عرض و معارض هم. دلیل دیگر چنین مدعایی این است كه دانش تجربی و بشری عرصهگاه آزمون و خطا است؛ ولی وحی الهی آزمون و خطا نمیپذیرد و چون از سوی آفریننده آگاه، حكیم و مدبر جهان نازل شده، چیزی خواهد بود فراتر از ادراك بشری، كه شاید هیچگاه ذهن هیچ بشری پی نبرد كه چه مصالح و مفاسدی زمینه صدور چنین احكامی هستند.
دستور به روزهداری یا منع از آن، تنها از جانب خداوند تحقق مییابد. چنین منعی نه یعنی برداشتن حكم وجوب روزه از شخص مسلمان؛بلكه یعنی ممانعت از روزهداری در حالت مرض. مسلمان در چنین حالتی ـ ترك روزه به امر خداوند ـ نیز در حال عبادت است چون به دستور خداوند عمل میكند؛ از این روی ترك روزه نه تنها قبیح نیست؛ بلكه كاری عبادی و معنوی و دارای اثر روحانی به شمار میرود و مسئله اولویت دادن به سلامت جسمی در برابر سلامت روحی نیست كه بخواهیم این مسئله و شبیه به آن را با مسئله خودارضایی مقایسه كنیم و به نتیجه برسیم كه در تعارض با حكم دینی، اولویت به آن میرسد. جدا از این مطلب دیگر نمیشود قضاوت كرد كه خودارضایی قبیحتر از ترك روزه، حج، جهاد و... است یا خیر.
3. خودارضایی و منع شرعی
در اسلام،استمنا یك انحراف جنسی است. اگر فردی با خود تحریكی كاری كند كه منی از او خارج شود به این كار استمنا میگویند. مراحل بازی با خود در مقام مقدمه هم جایز نیست.[10]
از امام صادق ـ علیه السّلام ـ درباره استمنا پرسیدند. امام فرمود: «گناهی بزرگ است و خداوند در كتاب خود از این عمل انسانها را نهی فرموده است. كسی كه به چنین عملی دست میزند گویی با خود ازدواج كرده است و اگر از كار او آگاه میشدم با او غذا نمیخوردم. سؤال كننده گفت:ای فرزند رسول خدا! مأخذ این سخن را از كتاب خدا برایم بیان كن. امام فرمود: «فمن ابتغی وراء ذلك فاولئك هم العادون»؛[11] و استمنا خارج از محدوده (جواز شرعی) است.»[12]
این یك دلیل از دلایل متعدد منع شرعی عمل خودارضایی است. آنچه كه از محرمات قطعی دین به شمار میآیند در ضمن احكام ثانویه قرار نمیگیرند كه احیاناً تغییر بیابند یا مصالح ظاهراً بشردوستانه آنها را تعلیق كند.
چند نكته و توصیه
اول: بسیاری از علوم تجربی و بشری اگر چه در تمدن نوظهور غربی نضج نیافتهاند؛ لیكن در این عرصه بسط یافتهاند و رشد قابل ملاحظهای كردهاند؛ اما بدان معنی نیست كه همه مسائل و موضوعات آنها اصلی ثابت و نامتغیرند طبق آنچه در قبل گفته آمد علوم بشری میدان گاه آزمون و خطایند و نباید توقع داشت كه در هر چه گفتهاند، منطق وحی هم خودش را موافق آن كند و فروتنانه راه باز كند.
دوم: علوم در غرب بر پایه مكاتب اومانیستی و در نوع سازمان یافته آن یعنی سكولار سرپا ایستادهاند كه دانش جنسی یكی از آنان است. بر روانشناسان و پزشكان مسلمان است كه با تحقیق و تطبیق مسائل این دانش با آموختههای دینی، منشأ پیدایی دانش جنسی اسلامی باشند نه مقلد همه مسائل آن، در واقع بهتر است یك دانشمند مسلمان، مقلدانه عمل نكند؛ بلكه دست به تولید بزند و از كار ترجمهای به كار تولیدی روی آورد. ابن سینا كه مقام و رتبهاش در دانش پزشكی بر كسی پوشیده نیست، وقتی میخواهد به ضررهای هم جنس بازی بپردازد ابتدا میگوید: لواط ضرر دارد چون از نظر شرعی گناه است و از نظر عرفی قبیح و سپس به ضررهای مربوط به علم پزشكی اشاره میجوید.[13]
سوم: در صورتی میتوانیم یك مسئله علمی را از مسلمات و اصول نامتغیر یك علم بدانیم كه هیچ احتمال خلافی در آن راه نیابد به گفته اهل منطق «با آمدن حتی یك احتمال در فرضیه، استدلال از هم میپاشد». راجع به خودارضایی اگر چه عدّهای آن را بیضرر میدانند؛ اما نباید بیتوجه از هشدارهای جدی عدّهای دیگر نسبت به ضررهای فاحش خودارضایی گذشت، چنانچه هم در دین و هم در دانش پزشكی آثار نامطلوب و ناپسند و مخربی را برای آن برشمردهاند.[14] و از نظر تجربی و مشاهدات فراوان و اعتراف صریح بسیاری از مبتلایان چنین آثاری را در پی دارد و بسیاری از ناراحتیهای دستگاه تناسلی و شبكیه چشم از آن تأثیر گرفتهاند.[15]
[1] . sexology.
[2] . kamasutra.
[3] . ابراهیم جعفری كرمانی؛سكسولوژی؛ تهران: 1349، ص 9.
[4] . ر. ك: قانون، ابن سینا.
[5] . Omanist.
[6] . ر. ك: میزان الحكمه، محمد محمدی ری شهری؛ قم: دارالحدیث، باب علم.
[7] . محمد رضا زیبایی نژاد، محمد تقی سبحانی؛ درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، قم:نصایح، ج 3، 1382، ص 20 ـ 22.
[8] . ر. ك: مجموعه آثار شهید مطهری، ج 23،انسان كامل؛ قم: ملاصدرا، 1384، ج 2،ص 182 ـ 195.
[9] . ر. ك: توضیح المسائل مراجع، عروه الوثقی، سید محمد كاظم یزدی و دیگر منابع فقهی مثل تحریر الوسیله امام خمینی.
[10] . همان.
[11] . مؤمنون / 7.
[12] . علی اسلامی نسب؛رفتارهای جنسی انسان؛ تهران: حیان، 1376، ص 200، به نقل از بحارالانوار.
[13] . ر. ك: قانون، ابن سینا، فن بیستم.
[14] . ر. ك: همان، ص 200 و 201 و مشكلات جنسی جوانان؛ ناصر مكارم شیرازی، چاپ 34، قم: نسل جوان، 1379، ص 123 ـ 135 و دنیای نوجوانی؛ محمد رضا شرفی؛ قم: تربیت.
[15] . مشكلات جنسی جوانان، ص 139 و 140.
چندی پیش مقالهای با عنوان «رابطه جنسی و مذهب» در سایت گویا نیوز نظرم را به خود جلب كرد و بر آن شدم تا نكاتی را در خصوص برخی سخنان نویسنده محترم ابراز دارم:
نویسنده مقاله مذكور بر این ادعا پا میفشارد كه: توصیه به خود ارضایی تعارضی با مذهب ندارد و برای اثبات این مدعا چنین استدلال كرده است:
«به نظر من نوعی اومانیسم پیشرفته پویا همواره در بطن شریعت اسلام شیعی وجود داشته است كه توجه به دو اصل محوری در نگرش انسان به مذهب بوده است: اول استقبال از دانش بشری در همه زمینهها (بدون ذكر محدودیت) و دوم اولویت دادن به سلامت جسمی انسان (هر چند كه در تعارض با واجبات و فروعات دین قرار بگیرد... به نظر من هیچ دلیل عقلی و نقلی وجود ندارد كه فكر كنیم اسلام شیعی مانع از تحقیق و پژوهش و اطلاع رسانی در زمینه علوم تجربی و پزشكی و دانش نوین جنسی است. نگرش اسلام در كل همواره و همه جا سلامت جسمی انسان را بر هر امری مقدم دانسته است. ترك روزه بنا به دستور پزشك در موارد لازم یكی از نمونههای آشكار است.... به یقین خودارضایی حرامتر و قبیحتر از ترك روزه، حج و جهاد و... نیست، حتی بر فرض تعارض دستورات مذهبی با دانش من از سلامت جنسی به عنوان یك سكولوژیست خود شریعت اسلامی این اختیار را به من میدهد كه سلامت جنسی را بر هر دستور دیگری مقدم بدارم و تصور تعارض، ناشی از بیتوجهی افراد به همان مبانی گفته شده در مورد شریعت اسلام شیعی خواهد بود....».
مقدمه
چیزی به نام رفتار جنسی در نمونههای مختلف موجودات به شكلی گاه یكسان و گاهی متفاوت وجود دارد. این رفتارها كه به مقاربت انواع نر و ماده میانجامد برای تولید مثل و بقای نسل صورت میپذیرد. كمتر دیده میشود كه رفتار جنسی گونههای غیر انسانی موجودات، از روی میل خواهی محض و كسب لذت جنسی نمود یابد؛ اما در این میان انسانها علاوه بر نیاز طبیعی و غریزی تولید نسل، به كششهای درونی لذت خواهی، نه، نمیگویند و اعمال جنسی را بیقصد تولید و به انگیزه لذت نیز انجام میدهند.
زمینه و تاریخچه دانش جنسی
از آنجا كه غریزه جنسی میان صف امیال طبیعی بشر جا دارد، در حضور و غیاب خود شدت و ضعف مییابد، تند و كند میشود، ممكن است میان انگشتان عوامل و شرایط محیطی، بیرونی، درونی و روحی بچرخد و پیاپی به نوسان درآید. چنین مسائلی سبب گردیدند كه ساختار جنسی انسان و ارتباط آن با بدن، هم چنین رفتار جنسی و تأثیر آن بر جسم و روان، از سوی دانشمندان مورد دقت قرار بگیرد و علوم پزشكی و رفتاری مثل روانشناسی موضوعی را پدید آورند كه عنوان دانش جنسی، روی آن گذاشتهاند. امروزه بر این دانش «سكسولوژی»[1] میگویند.
سكسولوژی یك علم جدید نیست؛ بلكه «قدیمیترین كتابی كه در این باره نوشته شده به نام كاماسوترا[2] به زبان سانسكریت است و تقریباً پنج هزار سال از عمر این كتاب میگذرد.»[3] ابن سینا دست كم دو فن از كتاب قانون را به مطالعه علمی مسائل جنسی اختصاص داده است.[4] با جهش علمی در اروپا (قرن 17 و 18 م)، تحقیقات بیولوژیكی در رفتار جنسی، عنوان سكسولوژی را پدید آورد.
امروزه بعضی از دانش آموختگان این شاخه علمی در ایران كوشیده و میكوشند علاوه بر تثبیت جایگاه این علم بعضی دستورهای دینی را كه با برخی از اصول دانش نوین جنسی نمیسازد به هم گره بزنند و چنین گمان میبرند كه در صورت تعارض میان حكم دین و دستور تجربی دانش جنسی، دستور پزشك مقدم است و شخص مسلمان مراجعه كننده نباید نگران ناهمخوانی نسخه سكسولوژ با دستور دینی باشد. اگر بخواهیم شفافتر بگوییم مسئله خودارضایی را مثال میآوریم كه اسلام، آن را در لیست گناهان سیاه و بزرگ قرار داده و بر پیروانش حرام میداند؛ ولی عدّهای از صاحبان دانش جنسی ـ از نوع رایج امروزی آن ـ اگر برایش خاصیتی نشمارند آن را مضر هم نمیدانند و تنها مانع و گیر اصلی كار برای آنان همین حكم شرعی است كه به عقیده ایشان باید در آن تجدیدنظر كرد و تعارض موجود را باید به گونهای برداشت.
نویسنده در مقاله یاد شده به حل تعارض پرداخته كه: این راه با پیمودن مقدماتی به این مقصد میانجامد كه اسلام اگر چه خودارضایی را ممنوع میداند؛ ولی به دلایلی دیگری سخن دانش جنسی را بر سخن خود ترجیح میدهد و نسبت به آن فروتنی میكند؛ زیرا اسلام، مشتاقانه و با روی گشاده به پیشواز هر دانشی میشتابد و در واقع نوعی «اومانیست»[5] پیشرفته و پویا در این دین وجود دارد؛ بر همین اساس سكسولوژی كه علمی تجربی و بشری است از این قاعده بیرون نیست.
دلیل دیگر اینكه اسلام سلامت جسمی را بر احكام خود مقدم میدارد؛ مثلاً جایی كه گرفتن روزه به شخص ضرر میرساند، حكم دین پا پس میكشد و حكم وجوب را از روزه برمیدارد. سقوط تكلیف جهاد، حج، امر به معروف و نهی از منكر و غیره نیز این دست است؛ در نتیجه خودارضایی اگر به بهبود بیمار و سلامت جسم كمك برساند دیگر در معرض منع شرعی قرار نمیگیرد و مراجعه كنندگان نباید نگران عقاب و عتاب الهی باشند. بر فرض وجود قبح شرعی در استمنا دیگر قبح آن به اندازه قبح ترك روزه و... نخواهد بود.
نقدی بر این گفتار
1. استقبال از دانش و هم گامی با اومانیست
این سخن كه اسلام دین موافق با علم و دانش افزایی است چنان معتبر و شناخته شده مینماید كه نیازمند به بیان مثال و دست به دامن صغرا و كبرای منطقی شدن نیست؛[6] اما در اینكه این دین به طور مطلق و نامحدود به هر علمی و به تمام مسائل علوم روی خوش نشان میدهد جای درنگ دارد و تأمل. و اینكه چگونه میتوان ادعا كرد كه اسلام، شانه در شانه اومانیست راه میرود درنگی میطلبد بسی افزونتر و موشكافانهتر؛ زیرا آنچه اومانیست میخواهد دقیقاًحذف دین و آموزههای وحیانی از متن زندگی بشر است. اگر چه اومانیست،محوری انسان گرایانه دارد؛ اما آن انسانی كه همه جانبه زمینی باشد.
اومانیستها در عمل كوشیدهاند تا بهرهوری از انواع لذتها و زیباییهای مادی را بیازمایند.[7] چنین مكتبی هر مسئله دیگری را با مبانی خودش میسنجد و با معده مخصوص خود هضم و دفع میكند. اگر دانش نوین جنسی را به نوعی محصول چنین مكتبی بدانیم (كه همین گونه است) بد نیست كه فراموش نكنیم چیدمان این دانش و مسائل مربوط به آن بر پی چه اندیشهای بناگردیده است.
اگر با اندكی تسامح،اسلام را نیز انسانگرای صرف بدانیم قطعاً او همان انسانی را نمیخواهد كه اومانیست برایش سر و دست میشكند. انسان اسلام اگر چه لذت و زیبایی از او دریغ و منع نشده است؛ اما لذت برای او یك سیر زمینی، آسمانی دارد كه اگر بخواهد از همه این سیر عقب نماند، ضرورت دارد كه برای لذت خود حد و منع و ضابطهای بشناسد و به كار ببندد. در حقیقت به پنداشتههای خود بسنده نكند و سلامت و مرض و صلاح و فساد زندگی خود را با محك وحی بسنجد و عقل و درك بشری محض را كوتاه دیدتر از آن بداند كه بخواهد به تنهایی برای حیات او خط و نشان بكشد.
دین،عقل در سطح بشری را سنگ نشانی میداند كه راه گم نشود و اعتقاد دارد كه نمیتوان عقال زندگی را بیحمایت وحی به دست عقل سپرد. اگر هم جایی عقل را دلیل اصلی و ترازوی دقیق و بیخطای سنجش میداند نه این عقل، بلكه عقل تكامل یافته در وجود «انسان كامل» است[8] كه بشر اومانیستی با راه پیش روی خود هرگز به آن نخواهد رسید؛ بنابراین اسلام با تعدیل مسائل علوم، میخواهد آنها را در مجرایی بیندازد كه به تكامل جسم و روح بشر ـ توأمان ـ بیانجامد؛ نه اینكه هر علمی را دربست و با چشم بسته و دست گشاده بپذیرد و در مقابل هر نوع چینش تجربیِ مسائل علوم، رفتاری فروتنانه پیش بگیرد.
2. تقدم سلامت جسمی بر دستورهای شرعی
این گونه نیست كه هر جا دستوری دینی با ضعف یا مرضی جسمی روبرو شد از میدان بیرون برود؛ زیرا میان احكام دینی مواردی را میتوان یافت كه مكلف در حال مرگ نیز باید انجام بدهد. مثل نماز كه در هیچ حالتی ترك آن بر مكلف جایز نیست؛ حتی اگر شخصی در حال غرق شدن هم باشد با اشاره و گفتن ذكری مختصر لازم است نمازش را بخواند؛ همین طور است در حالت جنگ، مرض و ... .[9]
اصولاً دستورهای شرعی از منظر خود شریعت برای سلامت جسمی و روحی انسان ظهور یافتهاند. این برنامهها و اصول، زندگی انسان را با نظام رمزآلود آفرینش و نظم پیچیده میان موجودات هماهنگ میسازند و حركتی ایجاد میكنند منظم و رو به جلو؛ بنابراین چنین سخنی راه به جایی نمیبرد كه هرگاه پیشنهاد یك دانش تجربی با دستور دینی در تعارض قرار بگیرد برگ برنده به دست آن پیشنهاد میافتد نه دستور دینی. چرا كه سلامت جسم و روح در طول هم قرار دارند نه در عرض و معارض هم. دلیل دیگر چنین مدعایی این است كه دانش تجربی و بشری عرصهگاه آزمون و خطا است؛ ولی وحی الهی آزمون و خطا نمیپذیرد و چون از سوی آفریننده آگاه، حكیم و مدبر جهان نازل شده، چیزی خواهد بود فراتر از ادراك بشری، كه شاید هیچگاه ذهن هیچ بشری پی نبرد كه چه مصالح و مفاسدی زمینه صدور چنین احكامی هستند.
دستور به روزهداری یا منع از آن، تنها از جانب خداوند تحقق مییابد. چنین منعی نه یعنی برداشتن حكم وجوب روزه از شخص مسلمان؛بلكه یعنی ممانعت از روزهداری در حالت مرض. مسلمان در چنین حالتی ـ ترك روزه به امر خداوند ـ نیز در حال عبادت است چون به دستور خداوند عمل میكند؛ از این روی ترك روزه نه تنها قبیح نیست؛ بلكه كاری عبادی و معنوی و دارای اثر روحانی به شمار میرود و مسئله اولویت دادن به سلامت جسمی در برابر سلامت روحی نیست كه بخواهیم این مسئله و شبیه به آن را با مسئله خودارضایی مقایسه كنیم و به نتیجه برسیم كه در تعارض با حكم دینی، اولویت به آن میرسد. جدا از این مطلب دیگر نمیشود قضاوت كرد كه خودارضایی قبیحتر از ترك روزه، حج، جهاد و... است یا خیر.
3. خودارضایی و منع شرعی
در اسلام،استمنا یك انحراف جنسی است. اگر فردی با خود تحریكی كاری كند كه منی از او خارج شود به این كار استمنا میگویند. مراحل بازی با خود در مقام مقدمه هم جایز نیست.[10]
از امام صادق ـ علیه السّلام ـ درباره استمنا پرسیدند. امام فرمود: «گناهی بزرگ است و خداوند در كتاب خود از این عمل انسانها را نهی فرموده است. كسی كه به چنین عملی دست میزند گویی با خود ازدواج كرده است و اگر از كار او آگاه میشدم با او غذا نمیخوردم. سؤال كننده گفت:ای فرزند رسول خدا! مأخذ این سخن را از كتاب خدا برایم بیان كن. امام فرمود: «فمن ابتغی وراء ذلك فاولئك هم العادون»؛[11] و استمنا خارج از محدوده (جواز شرعی) است.»[12]
این یك دلیل از دلایل متعدد منع شرعی عمل خودارضایی است. آنچه كه از محرمات قطعی دین به شمار میآیند در ضمن احكام ثانویه قرار نمیگیرند كه احیاناً تغییر بیابند یا مصالح ظاهراً بشردوستانه آنها را تعلیق كند.
چند نكته و توصیه
اول: بسیاری از علوم تجربی و بشری اگر چه در تمدن نوظهور غربی نضج نیافتهاند؛ لیكن در این عرصه بسط یافتهاند و رشد قابل ملاحظهای كردهاند؛ اما بدان معنی نیست كه همه مسائل و موضوعات آنها اصلی ثابت و نامتغیرند طبق آنچه در قبل گفته آمد علوم بشری میدان گاه آزمون و خطایند و نباید توقع داشت كه در هر چه گفتهاند، منطق وحی هم خودش را موافق آن كند و فروتنانه راه باز كند.
دوم: علوم در غرب بر پایه مكاتب اومانیستی و در نوع سازمان یافته آن یعنی سكولار سرپا ایستادهاند كه دانش جنسی یكی از آنان است. بر روانشناسان و پزشكان مسلمان است كه با تحقیق و تطبیق مسائل این دانش با آموختههای دینی، منشأ پیدایی دانش جنسی اسلامی باشند نه مقلد همه مسائل آن، در واقع بهتر است یك دانشمند مسلمان، مقلدانه عمل نكند؛ بلكه دست به تولید بزند و از كار ترجمهای به كار تولیدی روی آورد. ابن سینا كه مقام و رتبهاش در دانش پزشكی بر كسی پوشیده نیست، وقتی میخواهد به ضررهای هم جنس بازی بپردازد ابتدا میگوید: لواط ضرر دارد چون از نظر شرعی گناه است و از نظر عرفی قبیح و سپس به ضررهای مربوط به علم پزشكی اشاره میجوید.[13]
سوم: در صورتی میتوانیم یك مسئله علمی را از مسلمات و اصول نامتغیر یك علم بدانیم كه هیچ احتمال خلافی در آن راه نیابد به گفته اهل منطق «با آمدن حتی یك احتمال در فرضیه، استدلال از هم میپاشد». راجع به خودارضایی اگر چه عدّهای آن را بیضرر میدانند؛ اما نباید بیتوجه از هشدارهای جدی عدّهای دیگر نسبت به ضررهای فاحش خودارضایی گذشت، چنانچه هم در دین و هم در دانش پزشكی آثار نامطلوب و ناپسند و مخربی را برای آن برشمردهاند.[14] و از نظر تجربی و مشاهدات فراوان و اعتراف صریح بسیاری از مبتلایان چنین آثاری را در پی دارد و بسیاری از ناراحتیهای دستگاه تناسلی و شبكیه چشم از آن تأثیر گرفتهاند.[15]
[1] . sexology.
[2] . kamasutra.
[3] . ابراهیم جعفری كرمانی؛سكسولوژی؛ تهران: 1349، ص 9.
[4] . ر. ك: قانون، ابن سینا.
[5] . Omanist.
[6] . ر. ك: میزان الحكمه، محمد محمدی ری شهری؛ قم: دارالحدیث، باب علم.
[7] . محمد رضا زیبایی نژاد، محمد تقی سبحانی؛ درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، قم:نصایح، ج 3، 1382، ص 20 ـ 22.
[8] . ر. ك: مجموعه آثار شهید مطهری، ج 23،انسان كامل؛ قم: ملاصدرا، 1384، ج 2،ص 182 ـ 195.
[9] . ر. ك: توضیح المسائل مراجع، عروه الوثقی، سید محمد كاظم یزدی و دیگر منابع فقهی مثل تحریر الوسیله امام خمینی.
[10] . همان.
[11] . مؤمنون / 7.
[12] . علی اسلامی نسب؛رفتارهای جنسی انسان؛ تهران: حیان، 1376، ص 200، به نقل از بحارالانوار.
[13] . ر. ك: قانون، ابن سینا، فن بیستم.
[14] . ر. ك: همان، ص 200 و 201 و مشكلات جنسی جوانان؛ ناصر مكارم شیرازی، چاپ 34، قم: نسل جوان، 1379، ص 123 ـ 135 و دنیای نوجوانی؛ محمد رضا شرفی؛ قم: تربیت.
[15] . مشكلات جنسی جوانان، ص 139 و 140.