امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نقش لژهاي مافيايي فرماسونري در نهادهاي فرهنگي
#1
خبرگزاري فارس: گروه هاي فراماسونري كه به تازگي در ايران دسته بندي هاي مافيايي ساخته اند در بسياري از نهادهاي فرهنگي كشور نفوذ كرده اند.
هجدهم اسفند سال گذشته پس از درگذشت مرحوم ايرج افشار يزدي بسياري از رسانه هاي كشور دچار اشتباه فاحشي شدند و آن استفاده از تصاوير، عناوين و حتي نام كامل يكي از ايران شناسان نامدار كشورمان يعني ايرج افشار سيستاني در اخبار خود بود. برخي از اين رسانه ها حتي روزها پس از درگذشت دكتر افشار باز هم متوجه خطاي خود نشدند و برخي نيز پس از پي بردن به آن هيچ تلاشي براي تصحيح اين خطا و يا عذرخواهي از دكتر افشار سيستاني انجام ندادند. امروز پس از روزها از درگذشت دكتر ايرج افشار يزدي به سراغ دكتر ايرج افشار سيستاني رفتيم تا از آن روزها و دغدغه هايش بشنويم، اما او در ضمن اين گفتگو به نكات ديگري نيز اشاره كرد كه مطالعه آن را به شما پيشنهاد مي كنيم:

آقاي دكتر گويا همنامي شما با دكتر ايرج افشار يزدي مشكلات و مسايل زيادي را برايتان به همراه داشته است. درست است؟

بله، بارها گروههاي خاص و دوستان مرحوم افشار يزدي عنوان ها و يا شهرتهاي علمي و پژوهشي اينجانب از جمله ايرانشناس، قوم شناس بزرگ، نويسنده و پژوهشگر برجسته را كه در پيمايش بيش از 40 سال با سختي و تلاش بسيار از سوي دانشگاه ها و... به دست آورده ام در مقالات و سخنراني ها به نام مرحوم افشار يزدي اعلام مي كنند، در صورتي كه ايرانشناس كسي است كه بارها استانهاي ايران را ديده و پژوهشهاي ميداني را در آن مناطق انجام داده باشد و به انگيزه سفرهاي بسيار، ايران را بخوبي بشناسد. من براي نگارش ايلات و چادرنشينان و كتابهاي بسياري كه براي تمامي استانها نوشته ام ونگارش كتاب سال دو جلدي " ايلها " عنوان ايرانشناس برجسته را به دست آوردم.
براي نگارش كتاب " كولي هاي ايران و جهان " در چند كشور پژوهش ميداني كرده و خط سير مهاجرتها را دنبال كردم و هيچ كمكي از هيچ كسي براي هزينه اين سفرها دريافت نكردم و بنابراين مجبور شدم زمين و خانه اي را بفروشم و خرج اين سفرها كنم. اين كتاب يكي از كتابهاي نادر جهان است و به تازگي تلويزيون فرانسه با همكاري ايران درصدد است آن را به فيلم تبديل كند.


چرا با آنكه به پدر خليج فارس شناخته شديد در اين جشنواره از شما دعوت به عمل نيامد؟!

همه اينها به حضور گروه هاي فراماسونري كه به تازگي در ايران دسته بندي هاي مافيايي ساخته اند بر مي گردد. اين عده در خانه كتاب، ميراث فرهنگي، معاونت فرهنگي جهاد دانشگاهي، دانشكده ادبيات و دانشكده جغرافياي دانشگاه تهران حضور دارند. آنها اولاً كتاب من را به نام فرد ديگري اعلام كردند و ديگر اينكه عده اي از اينها جزو داوران بودند و يا خودشان، خودشان را انتخاب كردند. جالب آنكه انتخاب شوندگان همه فراماسون هستند و يكي از آنها نيز از روساي لژفراماسونري زمان شاه و از ايادي خاندان علم بوده است. بعضي از عربها مي گويند اين فرد ابتدا از ما، بعد از ايران و بعد از انگليس پول مي گيرد. وجود اين گروه ها ثابت شده و حقيقت دارد، سند و مدرك آن نيز وجود دارد.
متاسفانه اين لژها در كشور به دسته بندي مافيايي و گروهي تبديل شده اند افرادي مثل خانم " ن. الف " كه پدرش وزيرزمان رژيم پهلوي و جزو فراماسون هاي بزرگ بوده و يا فرد ديگري كه مشاور حقوقي هويدا بوده است. روزنامه... لانه اينها شده است و در آنجا تمامي القاب و عناوين بنده را براي ايشان مي گويند.
آنها با راديو فردا، راديو انگليس و صداي آمريكا مصاحبه مي كنند و تيمي را در لندن به نام علي اصغر رمضانپور كه معاون فرهنگي وزارت ارشاد در زمان آقاي مسجد جامعي بوده و امروز سخنگو و مجري بي. بي. سي نيز هست درست كرده اند.
ما اگر در كار فرهنگي دغدغه اي داريم تنها به خاطر كشورمان و مذهبمان است. چه دليلي دارد رودي را كه فردوسي در شاهنامه بارها از اين رود ايراني به نام اروندرود ياد مي كند بارها در كتاب خود شط العرب بنامد و چه دليلي دارد كه اين فرد در كتاب جغرافياي تاريخي خود بارها از خوزستان عزيز ما به نام عربستان ياد كند.

مقصودتان آقاي مجتهدزاده است؟

بله. حرفهاي من سند است و به جز سند صحبت نمي كنم. اين كتاب مورد اعتراض ما قرار گرفت و به جمع آوري آن منجر شد. از همه مهمتر اينكه يكي از داوران جشنواره خليج فارس دانشجويي بوده است كه جزوه اي از شعري كه استحكام علمي ندارد را جايگزين اثر انتخابي من كرده و به عنوان اثر برگزيده معرفي مي كنند. اين داور در همان روزها به يكي از مسؤولان جشنواره تبديل مي شود.
من تمام ايران را پيموده ام و براي تمام آن كتاب نوشته ام. مثلاً براي سيستان و بلوچستان 20 جلد، براي خوزستان 7 جلد، آذربايجان غربي، اردبيل، آذربايجان شرقي هشت جلد، كرمانشاه (باختران)؛ براي انجام پژوهشهاي ميداني به جزاير ايران رفتم. اين مهم است كه من زماني كه جزيره كيش هنوز زيبا نشده بود و زيبا نبود براي پژوهش به آن منطقه رفتم. در آن زمان تمام موهاي سر من ريخت، چون هر روز از حمام آب شور استفاده مي كردم. صبح و هنگام سحر با يك قايق تندرو به جزاير هندورابي، فارور، فارورگان و لاوان مي رفتم و مدت زيادي در آنجا زندگي و پژوهش مي كردم.
مثلاً وقتي كه در جزيره فارور مي رفتم تنها نيروي انتظامي در آنجا حضور داشت. آنها چند سوله را براي معتادان مي ساختند. در اين جزيره دو مامور نيروي انتظامي كه وظيفه اي هم نداشتند تنها به لحاظ انساني من را با چوب اسكورت مي كردند تا از گزند مارهاي سمي كه جزيره را پر كرده بود در امان بمانم. پس از مدتي كه مي ديدند شبها به كيش مي روم و برمي گردم چند كيسه تنباكو از جهرم آوردند و مقابل لانه هاي مارها ريختند تا با خيال راحت پژوهشم را انجام دهم. من براي نخستين بار در جهان براي جزيره كيش و درياي فارس، جزيره هندورابي و جزاير فارور و فارورگان و جزيره ابوموسي و تنب بزرگ و كوچك كتاب نوشتم كه به چاپ پنجم رسيده و در سازمان ملل مورد تأييد قرار گرفته است.
27 سال پيش وقتي با راننده اي كه براي بررسي وضعيت ياسوج به كهكيلويه و بوير احمد مي رفتم. دامنه " دنا " بهمن آمده بود و راه بازگشت نداشتيم. پشت سر ما نيز معاون استاندار كهكيلويه رسيد و ما دو نفر به اتفاق دو راننده دو شبانه روز در آغل گوسفندان در زير زمين زندگي كرديم.


آقاي دكتر! پژوهشهاي ميداني به همان شكل سابق اجرا مي شود؟

بله، امروز نيز فرهيختگان و دانشجويان بسيار باهوشي وجود دارند كه كارهايي را انجام مي دهند، اما در اقليت هستند. از طرفي ندانم كاري ها و دسته بندي هاي مافيايي در وزارتخانه هاي متولي فرهنگ مشكلات را زياد كرده است. مجوز كتاب را دير مي دهند و بررسي هاي ناجور انجام مي دهند كه همه دلسرد شده اند.
كجاست پژوهشهاي ميداني با اين هزينه هاي گزاف؟ كجا وزارت ارشاد به نويسنده، ناشر، شاعر و هنرمند يارانه مي دهد؟ اين كارها بيشتر آبكي است. من كتابي را سراغ دارم كه همه آن رونويسي همان كتاب ايلات و عشاير من و يا از كتاب مرحوم نادر افشار نادري است. من پايان نامه دكتري را در دانشگاه اصفهان ديدم كه دكتراي جغرافياي علوم انساني را اخذ كرده و تمام كتاب سيستان نامه من بود.
نمونه اين مسأله زياد است و همين موضوعات و مشكلاتي كه حوزه نشر دارد نارضايتي همگاني را در بين هنرمندان، نويسندگان، شاعران و نويسندگان ايجاد كرده است. شما پاي درد دل همه اينها بنشينيد مشكلات آنها را درك مي كنيد. اينها با انقلاب و نظام ما مشكلي ندارند و اگر مسايل خود را طرح مي كنند براي بهتر شدن وضع فرهنگ است. وزارت ارشاد متولي فرهنگ و هنر كشور است.
آيا درست است كه سازمان چاپ و انتشارات خود را به سازمان اوقاف دولتي واگذار كند كه مغاير اصل 44 قانون اساسي است و نويسندگان و پژوهشگران طرف قرارداد سازمان چاپ و انتشارات سرگردان شوند؟ من كتاب سه جلدي دايرَ المعارف شهرهاي ايران را در هزار و چند صفحه نوشته ام، كتابي كه نزديك سه سال است بلاتكليف مانده و سازمان چاپ و انتشارات كه به اوقاف داده شده است رعايت احترام نويسندگان و قراردادهايي كه با وزارت ارشاد دارند را نمي كند. بارها به آنجا مراجعه كردم و حتي به توصيه هاي مديرعامل آنجا وقعي ننهاده اند و اين كتاب كه اكنون بايد به چند چاپ مي رسيد بلاتكليف است. چرا اين گروه هاي مافيا دست از سر كشورما بر نمي دارند؟


حالا كه صحبت به اينجا رسيد بد نيست به سياستهاي متوليان فرهنگي ما در خصوص نشر هم اشاره اي داشته باشيد.

مجوز چاپ كتاب دير صادر مي شود بطوري كه شش ماه تا يكسال طول مي كشد. معاون فرهنگي وزارت ارشاد در فروردين امسال گفته بود ما مجوز چاپ كتاب را چند روزه صادر مي كنيم، چنين چيزي وجود ندارد، اگر هست بگويند مقصودشان كدام كتاب است. در همين ارتباط خطاب به سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران مي گويد ما مجوز كتاب را دو روزه مي دهيم شما چرا مجوز ده روزه مي دهيد؟
گروه هاي خاص كارهايشان نه بر مبناي شايسته سالاري كه بيشتر بر مبناي دوستي و خويشاوندي است. مجريان كتاب و ارزيابي كتاب تخصص و تجربه كافي در كار كتاب ندارند و حتي يك يا دو عنوان كتاب را در كارنامه علمي شان ثبت نكرده اند. آنها از ناشران و نويسندگان ناتوان كتاب نمي خرند، بلكه از آنهايي كه پارتي دارند كتاب مي خرند. بررسي هاي خريد كتاب كارشناسي نيست. خدمات دهي به ناشران و نويسندگان مطلوب نيست. براي كتابي كه غيرمجاز شناخته مي شود نامه اي به ناشر و نويسنده نمي دهند و او را صدها بار مي آورند و مي برند و آخر هم به او مي گويند ما جوابت را شفاهي مي دهيم. آمارهايي نيز كه درخصوص بيست و چهارمين نمايشگاه بين المللي كتاب تهران ارايه شده است واقعي نيست. آماري كه وزير ارشاد در مورد بازديد كنندگان ارايه داده مبني بر اينكه 66 درصد بازديد كنندگان مجردند درست نيست. براي نوروز 90 سالنامه اي توسط وزارت ارشاد با كاغذ گلاسه، چهار رنگ، گران قيمت چاپ شده است، اين در حالي است كه ادعاي محروميت زدايي دارند و دبيران هنرستانهاي موسيقي چند ماه حق التدريس خود را دريافت نكرده اند و زندگي شان دچار مشكل است.


منبع : سايت روزنامه قدس
پاسخ
تشکر شده توسط:


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان