امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اعتراف عمر
#1
آورده‌اند در دوران خلافتِ عمر، زنى مراجعه کرد و از بُردهاى بیت‌المال خواست که نزد وى بود. همزمان، یکى از دختران عمر نیز وارد شد و از بُردهاى بیت‌المال خواست. عمر به درخواست آن زن جواب مثبت داد؛ ولى خواسته دختر خویش را رد کرد. اطرافیان عمر تعجّب و اعتراض کردند که دختر تو نیز در این بیت المال داراى سهم است. چرا او را مأیوس کردى؟ عمر به اعتراض آنها چنین پاسخ داد: «إنَّ أبا هذِهِ ثَبَتَ یَوْمَ اُُحُد وأبا هذِهِ فَرَّ یَومَ اُحُد وَلَمْ یَثْبُتْ؛[1] [آن زن بر دختر من ترجیح و امتیاز دارد؛] زیرا پدر او در جنگ اُحد فرار نکرد و استقامت ورزید؛ ولى پدر دختر من فرار کرد و پایدار نماند.»



پي نوشت:

[1]. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج15، ص32.
پاسخ
تشکر شده توسط:


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان