امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
فضای مناسب مهدکودک
#1
بسیاری از والدین هموز تصور می کنند یادگیری کودکان از هنگام مدرسه آن ها آغاز می شود ، حال آنکه شش سال اولیه زندگی کودک به خاطر رشد و تحول پرشتاب در بسیاری از زمینه ها ، در واقع حساس ترین سال های زندگی آدمی شناخته شده است ( گوپالان . ک ) .
پیشرفت های فن آوری در زمینه بررسی مغز در سال های اخیر ، جنبه های شگفتی از رشد معجزه آسای مغز نوزاذان را آشکار ساخته و نشان داده نخستین سال های زندگی انسان یکی از حساس ترین و پربار ترین دوره های رشد هستند . اینک محققان به روشنی می دانند هر نوزاد با پیرامون ۱۰۰ بیلیون سلول مغزی متولد می شود . این تعداد دو برابر شمار سلول های مغز بزرگسالان ، و بسیار بیشتر از آن است که آدمی برای زیستن و زنده ماندن نیاز دارد (دوهان و جنسن ، ۲۰۰۳) .
تعداد فراوان سلول های مغزی تضمینی است برای اینکه [علیرغم آسیب های گوناگون] نوزادان با مغز لازم به دنیا بیابند و بتوانند هر آنچه برای بقا در محیط زیست ویژه خود نیاز دارند بیاموزند ( رستاک ، ۲۰۰۱ ، ص ۵ ) .در عوض ، سلول های عصبی مغز نوزاد نسبت به وضع آن ها در بزرگسالی ، تعدادبسیار کمی دندریت و سیناپس دارد . در طول اولین ماه های زندگی ، آکسون ها دندریت ها و سیناپس های سلول های عصبی به خصوص در کرتکس به سرعت رشد یافته و سازمان پیدا می کنند . رشد دندریت ها عامل اصلی سه برابر شدن وزن مغز در دو سال اول زندگی است .


شمار دندریت های سلول عصبی بخش کرتکس در ۲۴ ماه اول بعد از تولد به حدود ۵ برابر می رسد ؛ حدود ۱۰۰ تریلیون سیناپس تا دوسالگی به وجود می آیند ( اسچوارتز و بیگلی ، ۲۰۰۲ ) . هر ۱۵۰۰۰ ارتباط یک یاخته عصبی یا نورون را می سازند ( تامسون ، ۲۰۰۰) .این رشد اولیه فراوانی گذرا نامیده می شود ، زیرا در پی رشد دندریت ها ، فرآیند هرس ( شاخه زنی ) فرا می رسد که طی آن نورون های استفاده نشده و دندریت هایی که به اشتباه پیوند خورده اند ، تحلیل می روند و می میرند (بارینگا ، ۲۰۰۳ ). و وجود دوره فراوانی گذرا باعث می شود هر نورون با تعداد بسیار بیشتر نورون مغزی پیوند بخورند و مرتبط شوند .
این پیوند ها و اتصالات ، ضروری هستند چون برای فکر کردن و یادگرفتن ، ارتباط داشتن و ارتباط یافتن بسیاری از قسمت های مغز به هم لازم است . فرآیند هرس کردن نورون های نافعال هم ضروری است ؛ باغبانان نیز شاخه های بدون گل درخت گل سرخ را هرس می کنند تا گل های بیشتر و بیشتری شکفته شوند . دوهان و جنسن معتقدند(( افزایش پیچیدگی شناختی کودکان ، بیشتر در گرو از دست رفتن این نورون های اضافی است تا ناشی از ایجاد سیناپس های جدید ( دوهان و جنسن ، ۲۰۰۳ ،ص ۸ ) .
سیناپس هایی که ایجاد می شود وقتی پیوسته فعال باشند ،ماندگار می شوند بنابراین پیوند های مغزی که در سال های اولیه بوجود آیند و پا بگیرند سیم کشی یا اتصالات فیزیکی مغزی دوران بزرگسالی را شکل می دهند ( راکیک ،بورجیو ،گلدمن –راکیک ،۱۹۹۴ ) .
در طول اولین سال زندگی ، وزن مغز کودک شیر خوار به حدود ۷۰% اندازه مغز افراد بزرگسال می رسد ؛ تاسه سالگی این نسبت به ۹۰% می رسد و بیشتر ساختار هایی که جهت دهنده عملکردهای بعدی هیجانی، رفتاری ،اجتماعی و جسمانی فرد است را شکل می دهد .
ساختار خاص مغز و رشد آن نه تنها به قابلیت ها و عملکرد های سلولی از پیش تعیین شده بلکه به تجاربی که باعث افزایش سیناپس ها می شود نیز بستگی دارد ( دوهان و جنسن ، ۲۰۰۳ ، ص ۵۰ ) وجود بزرگسالان برای تضمین بقای نوزادان از راه کسب تجارب مناسب از دنیایی که به آن پا گذاشته اند ضروری است . با وجود این ف نوزادان دریافت کنندگان منفعلی نیستند و نیازشان به غذا و آسایش را نشان داده و ابراز می کنند .
همچنین علاقه ی آشکاری به تجارب حسی ( شنیدن ، بوییدن ، دیدن ، لمس کردن و چشیدن ) و تجارب ارتباطی ( در آغوش گرفته شدن ، غان و غون کردن ، لبخند زدن ، احساس آرامش و راحتی کردن ) نشان می دهند . برای بیشتر کودکان شیرخوار تجارب حسی و ارتباطی به صورت همزمان روی می دهد . این تجربه ها به فعالیت شکل یافته عصبی تبدیل می شود و تکوین پیش رونده مغز را تدارک می کند .
مغز کودکان شیرخوار احتمالا بیشتر سیناپس هایی را که بر اثر تکرار تجربه ها همراه با روابط معنا دار هیجانی کسب می شود حفظ می کنند . نقش بزرگسالان ف به ویژه والدین و مربیان و مراقبان ، دادن پاسخ به موقع به نیاز های فیزیکی و عاطفی کودکان شیرخوار و خمچنین فراهم کردن محیطی برانگیزنده و مساعد برای آنان است تا بشتر در معرض اینگونه تجارب قرار گیرند و رشد همه جانبه پیدا کنند . یافته های جدید علمی توجه صاحب نظران آموزش و پرورش را بیش از پیش به آموزش یال های اولیه زندگی و به ویژه از بدو تولد تا سه سالگی معطوف کرده و سبب شده کارشناسان با حساسیت فراوان به شاخص های آموزشی و پرورشی این گروه سنی بپردازند و به سرمایه گذاری بسیار در زمینه پرورش نیروی انسانی از بدو تولد دست بزنند .
از سویی دیگر ، همگام با افزایش مادران شاغل بر جمعیت کودکان شیرخوار و نوپای مراکز مراقبت از کودکان نیز افزوده شده است . این خود به تهیه و تدارک فضاهای مختص کودکان شیرخوار و نوپا با هدف های آموزشی و پرورشی ویژه آنان انجامید .
فضای فیزیکی یکی از عوامل نقش آفرین در تعیین هدف های آموزشی پرورشی ، یادگیری و رشد کودکان است .فضاهای فیزیکی در گروه های مراقبتی از کودکان ، تاثیر چشم گیری بر خود آنان مربیان و تعاملات آنان با هم دارد .در اتاق های مختص کودکان شیرخوار و نوپا که بدون در نظر داشتن موازین پشتیبانی رشد کودکان طراحی شده باشند ، آنان بیشتر وقتشان را بدون هدف و سرگردان می گذرانند یا درفعالیت های معلم – محور کم بازده نیز بد اثر شرکت می کنند . در اتاق هایی که طراحی سنجیده نداشته باشد ، کودکان کمتر به اکتشافات خود – گردان دست می زنند و بازی های متمرکز آنان به شکل صحیح و کاملی انجام نمی گیرد .
هر اندازه فعالیت های مناسب کودکان کمتر باشد رفتار های پرخاشگرانه آنان افزایش می یابد طوری که مراقب و مربی گاهی به خود می آید و متوجه می شود که کلمه های ((نه )) یا ((نکن)) را بیش از اندازه به کار می برد . مربی در این قبیل محیط ها و فضا ها به جای اینکه نیازهای فردی و گروهی کودکان را برطرف کند همچون ماموران نظامی و انتظامی و پلیس باید رفتار کودکان را کنترل کند و یا مانند شعبده بازان و بازیگران رفتار کند ( تورلی و دورت ، ۲۰۰۲ ) .


فضاهای آموزشی کم خطر و امنکه برانگیزنده نیز باشد ، پایگاهی زیربنایی است برای احساس آرامش و آسایش کودکان ، تقویت رفتار اجتماعی مثبت آنان و تهیه فرصت های یادگیری از طریق بازی ( کاترین . ایی و آلن ، ۲۰۰۲ ).
کودکان در فضاهایی که به طور مناسبی طراحی شده باشند شادتر و خوشحال ترند ، از قابلیت شناختی و اجتماعی بیشتری برخوردار می شوند ، مدت زمان طولانی تری کار می کنند ، مهارت های کلامی بیشتری به کار می برند و بیشتر در بازی های مشارکتی شرکت می کنند ( تراویک – اسمیت ، ۱۹۹۲) .
فضا های فیزیکی غنی فضاهایی است که کودک می تواند به کند وکاو و جستجو بزند ، آزمایش کند و بیاموزد . این قبیل فضاها تاثیر به سزایی روی توانایی یادگیری و مهارت آموزی کودکان و نیز بر رفتار ها و نگرش های آن ها دارد .برای اینکه محیط بتواند رشد بهینه کودک را تامین کند ، باید فضا و جایی باشد که در آن ، چیزها به طور منطقی سازماندهی شده و در دسترس باشند . چنین فضاهایی سبب ایجاد و تقویت اعتماد به نفس در کودکان می شود و آن ها را مستقل بار می آورد .واکنش کودکان به منابع برانگیزنده ، به صورت فوری و آنی است و به همین دلیل فضای فیزیکی به اندازه ی کتاب ها اسباب بازی ها و طرح درس ها مهم است ( سانوف ، ۲۰۰۰ )
وقتی فضا مناسب باشد ، محتوا و سازماندهی آن ( به شرط نبود مشکلات ویژه ) به دو طریق در برآوردن اهداف آموزشی و پرورشی کمک می کنند . نخست اینکه چنین فضایی ، ابزار رفتار های هدفمند را تسهیل می کند و دیگر اینکه ، از بروز رفتار های ناهمخوان با اهداف جلوگیری می کند . یعنی موجب حذف رفتارهایی می شود که در حقیقت کوششی است برای مقابله با رفتارهای منفی و نامطلوب حاصل از سازماندهی ضعیف محیط ( مفیدی ، ۱۳۸۴) .
در کتاب حاظر ابتدابه طور مختصر به ویژگی های کودکان از بدو تولد تا سه سالگی اشاراتی می شود . سپس درباره فضاهای مناسب ، وسایل و تجهیزات لازم و چگونگی چینش آن ها برای این گروه سنی جهت بهره وری بهینه مطالب مشروحی ارائه می گردد .
درس فضاسازی در مراکز پیش دبستانی ( در مقطع کارشناسی ارشد ) انگیزه ای چندان برای مطالع ی بیشتر و جمع آوری اطلاعات در زمینه فضاسازی مراکز پیش دبستانی و به خصوص گروه سنی زیر سه سال در من ایجاد کرد که به تهیه مطالب حاضر انجامید .
مساعدت و یاری بی دریغ سرکار خانم دکتر مفیدی مرا دلگرم کرد و مشوقی برای جستجوی بیشتر در این زمینه و تهیه مطالب کتاب حاضر شد . از راهنمایی های ایشان سپاس گزاری و قدر دانی می کنم و امیوارم گامی در جهت غنی سازی مراکز پیش دبستانی بردارم . همچنین امیدوارم این کتاب کوچک راه گشایی برای طراحان ، مدیران و مربیان مهد های کودک جهت طراحی فضاهای مراقبتی-آموزشی کودکان زیر سه سال باشد و زمینه ای برای نگاهی جدید به طراحی فضاهای آموزشی این گروه سنی ایجاد کند .
پاسخ
تشکر شده توسط:


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان