01-13-2018, 07:57 AM
براون كيست؟
براون در ایران همه جا را در جستجوی يافتن بابیها، حوادث، روابط شخصيتها و اعتقادات آنها گشت و مختصری از گزارش سفرش را به مقامات سياسی انگلستان تحويل داد.
براون
«ادوارد گرانويل براون» روز هفتم فوريه 1862 در انگلستان به دنيا آمد. پدرش رئيس يك مؤسسه كشتيسازي و ماشينسازي بود. و... پدرش چون ميلي به مهندسي در او نديد، پسر را به تحصيل طب واداشت و به دانشگاه كمبريج فرستاد... در تابستان 1882 دو ماه در استانبول به سر برد، ... براون از 1884 تا 1887 در لندن در بيمارستانها به تكميل فن طبابت مشغول بود ولي تمام ساعات فراغت خود را به خواندن كتابهاي فارسي همراهش يا به مطالعه كتب فارسي در بريتيش ميوزيوم، يا به معاشرت و گفت و گو با دوستان ايراني خود ميگذرانيد. هرچه با زبان فارسي و مردم ايران آشناتر ميشد علاقه او به ديدار از ايران زيادتر ميشد، تا عاقبت در سال 1887 وقتي كه 25 ساله بود اين آرزوي او برآورده شد. يكي از ايرانيان مشهوري كه براون با او آشنا شد، درويش و موصوف معروف، حاجي پيرزاده بود.
حاجي پيرزاده در سفر دوم فرنگ (1885 ميلادي) با ادوارد براون كه در آن ايام تازه آموختن زبان فارسي را شروع كرده بود، آشنا ميشود. كار اين آشنايي به دوستي ميكشد. آنچنان كه براون از حاجي پيرزاده لقب «مظهرعلي» را اخذ ميكند.
براون قبل از سفر به ايران از وزارت امور خارجه كشورش خواست تا او را به ايران بفرستند چنانچه ميگويد:
نظر به اينكه السنه فارسي و عربي و تركي را ميدانستم، به مقامات رسمي مراجعه نمودم و از آنها درخواست كردم كه مرا به عضويت امور خارجه بپذيرند و با سمت قنسولي و يا عضو سفارت انگلستان به ايران بفرستند.
ورود «ادوارد براون» به ايران مصادف با نهضت معروف بابي بود و «ادوارد براون» چند سال درباره اين نهضت نيز مطالعاتي كرد، بويژه آنكه بابيها در ايران تلفاتي داده بودند. وقتي «ادوارد براون» وارد ايران شد زبان فارسي را طوري صحبت ميكرد كه اروپاييها بعد از چند سال اقامت در ايران نميتوانستند آن طور صحبت كنند. حافظه خارقالعادهاي داشت و تمام مذاكراتي كه با اشخاص مختلف در عرض يك سال اقامت در ايران كرده بود لفظ به لفظ به يادش مانده بود. تقيزاده در خاطرات خود از پذيرايي و سخاوت براون سخن ميگويد. عيسي صديق از خانه شخصي و زندگي خصوصي او ميگويد:
بالاي مدخل عمارت به خط ثلث نوشته شده بود: مرحباً و اهلاً و سهلاً. در خانه مذكور همه چيز ايران را به ياد انسان ميآورد. كتابخانه شخصي براون با چند هزار جلد كتاب و رساله مرقع به فارسي و عربي، اثاثيه خانه از فرش و قلمكار و سفره و پرده و روميزي و ظرف و قليان و تصوير و عكس و امثال آن. انگشتري عقيق با سجع «ادوارد براون» در دست داشت و زنجير ساعتش از دانههاي فيروزه به شكل تسبيح بود. (1)
براون با ذرهبين بابييابي وارد ايران شد و همه جا را در جستجوي يافتن بابيها، حوادث، روابط شخصيتها و اعتقادات آنها گشت و به نظر ما سفرنامهاش مختصري از مشروح گزارشي است كه به مقامات سياسي انگلستان تحويل داده بود و پس از حذف و اضافاتي به نام سفرنامه خود به نام يك سال در ميان ايرانيان به چاپ رسانده است. خدماتي كه ايشان در اين كتاب به بابيها و بهاييان كرده است عبارتند از:
1. اصلاح برداشتها و نظريات گوبينو در اين باره.
2. ثبت و انتشار تاريخ حوادث آنها.
3. بيان اعتقادات آنها در ضمن سفرنامهاش به خصوص ريزهكاريهاي فراواني از عقايد آنها را بيان كرده كه گاه حالت تبلغ به خود ميگيرد.
4. با مظلومنماييهايي از آنها زمينه پذيرش حقانيت آنان را در ضمير ناخودآگاه خواننده فراهم ساخته است.
5. از چهره پارهاي از آنها نظير قرهالعين غبارزدايي كرده او را قهرمان جلوه داده است.
6. چهره علما و بزرگان را ملوث كرده و بدون تحقيق گفتههاي بابيها را عليه آنها در كتاب منعكس كرده است
نقش براون در اندیشههای مذهبی و فرقههای دینی
براون به موضوعات دینی و اجتماعی و جریانهای فکری و اعتقادی توجه خاص داشت، و از همان آغاز مطالعات ایرانی و اسلامی خود، چندین مقاله دربارهٔ باطنیه، حروفیه و شیخیه در جراید علمی اروپا منتشر ساخت. از اواسط قرن نوزدهم درگیری فرقههای بابیه و بهائیه و ازلیّه با یکدیگر به صورت جریانی گسترده و پرآشوب درآمده بود و فضای فکری و سیاسی ایران را فراگرفته بود.
او معروفترین شرقشناس انگلیسی بود که بسیاری از کتب و مقالاتش را در مورد مذهب بابی و بهایی نوشتهاست.
کتاب معروف ادیان و فلسفهها و آسیای مرکزی نوشته آرتور دو گوبینو باعث جلب توجه براون به این موضوع شد. براون طی چند سفر به استانبول وقبرس و فلسطین، و ملاقات با سران بابیه و بهائیه، چون میرزا یحیی صبح ازل و میرزا حسینعلی معروف به بهاءالله و برخی دیگر از منتسبان به این فرقهها، به گردآوری و نشر نوشتههای آنان پرداخت.
محمد عبدالله آل آهاری در مقدمه کتاب فراخوان کامل به بهشت بیان مینویسد:
گر چه او متمایل به سمت ازلیها شده بود، بسیاری از بهائیان (از جمله موژان مؤمن) اظهار داشتند که او بسیاری از ثبتهای تاریخ را که ممکن بود گم و نابود شوند را حفظ کرد. مصاحبههای او با بهاء و صبح ازل در بین ارزشهای دست اول غرب در مورد این رهبران نخستین بابی (بعداً بیانی نامیده شدند) و بهایی، قرار گرفتهاست. نوشتههای او بسیاری از نویسندههای موضوعات بابی، ازلی و بهائی مثل آگوست استنسترندز را تحت تأثیر قرار دادهاست. او همچنین کتاب نقطةالکاف را در حمایت از موقعیت ازلی ترجمه کرد.(2)
براون، پس از بازگشت، در دانشگاه کمبریج به تدریس زبان و تاریخ و ادب فارسی و تحقیق در جریانهای فکری و نهضتهای اجتماعی ایران مشغول شد، و این راهی بود که تا پایان عمر در آن باقی ماند. در ۱۹۰۲، پس از درگذشت ایرانشناس معروف، شارل ریو، ریاست مدرسهٔ زبانهای شرقی به او محول شد.
پی نوشت:
1- شناخت ادوارد براون، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
2- «ادوارد براون و خدمات او به ایران»، مجتبی مینوی، مجلهٔ روزگار نو، شماره 2
براون در ایران همه جا را در جستجوی يافتن بابیها، حوادث، روابط شخصيتها و اعتقادات آنها گشت و مختصری از گزارش سفرش را به مقامات سياسی انگلستان تحويل داد.
براون
«ادوارد گرانويل براون» روز هفتم فوريه 1862 در انگلستان به دنيا آمد. پدرش رئيس يك مؤسسه كشتيسازي و ماشينسازي بود. و... پدرش چون ميلي به مهندسي در او نديد، پسر را به تحصيل طب واداشت و به دانشگاه كمبريج فرستاد... در تابستان 1882 دو ماه در استانبول به سر برد، ... براون از 1884 تا 1887 در لندن در بيمارستانها به تكميل فن طبابت مشغول بود ولي تمام ساعات فراغت خود را به خواندن كتابهاي فارسي همراهش يا به مطالعه كتب فارسي در بريتيش ميوزيوم، يا به معاشرت و گفت و گو با دوستان ايراني خود ميگذرانيد. هرچه با زبان فارسي و مردم ايران آشناتر ميشد علاقه او به ديدار از ايران زيادتر ميشد، تا عاقبت در سال 1887 وقتي كه 25 ساله بود اين آرزوي او برآورده شد. يكي از ايرانيان مشهوري كه براون با او آشنا شد، درويش و موصوف معروف، حاجي پيرزاده بود.
حاجي پيرزاده در سفر دوم فرنگ (1885 ميلادي) با ادوارد براون كه در آن ايام تازه آموختن زبان فارسي را شروع كرده بود، آشنا ميشود. كار اين آشنايي به دوستي ميكشد. آنچنان كه براون از حاجي پيرزاده لقب «مظهرعلي» را اخذ ميكند.
براون قبل از سفر به ايران از وزارت امور خارجه كشورش خواست تا او را به ايران بفرستند چنانچه ميگويد:
نظر به اينكه السنه فارسي و عربي و تركي را ميدانستم، به مقامات رسمي مراجعه نمودم و از آنها درخواست كردم كه مرا به عضويت امور خارجه بپذيرند و با سمت قنسولي و يا عضو سفارت انگلستان به ايران بفرستند.
ورود «ادوارد براون» به ايران مصادف با نهضت معروف بابي بود و «ادوارد براون» چند سال درباره اين نهضت نيز مطالعاتي كرد، بويژه آنكه بابيها در ايران تلفاتي داده بودند. وقتي «ادوارد براون» وارد ايران شد زبان فارسي را طوري صحبت ميكرد كه اروپاييها بعد از چند سال اقامت در ايران نميتوانستند آن طور صحبت كنند. حافظه خارقالعادهاي داشت و تمام مذاكراتي كه با اشخاص مختلف در عرض يك سال اقامت در ايران كرده بود لفظ به لفظ به يادش مانده بود. تقيزاده در خاطرات خود از پذيرايي و سخاوت براون سخن ميگويد. عيسي صديق از خانه شخصي و زندگي خصوصي او ميگويد:
بالاي مدخل عمارت به خط ثلث نوشته شده بود: مرحباً و اهلاً و سهلاً. در خانه مذكور همه چيز ايران را به ياد انسان ميآورد. كتابخانه شخصي براون با چند هزار جلد كتاب و رساله مرقع به فارسي و عربي، اثاثيه خانه از فرش و قلمكار و سفره و پرده و روميزي و ظرف و قليان و تصوير و عكس و امثال آن. انگشتري عقيق با سجع «ادوارد براون» در دست داشت و زنجير ساعتش از دانههاي فيروزه به شكل تسبيح بود. (1)
براون با ذرهبين بابييابي وارد ايران شد و همه جا را در جستجوي يافتن بابيها، حوادث، روابط شخصيتها و اعتقادات آنها گشت و به نظر ما سفرنامهاش مختصري از مشروح گزارشي است كه به مقامات سياسي انگلستان تحويل داده بود و پس از حذف و اضافاتي به نام سفرنامه خود به نام يك سال در ميان ايرانيان به چاپ رسانده است. خدماتي كه ايشان در اين كتاب به بابيها و بهاييان كرده است عبارتند از:
1. اصلاح برداشتها و نظريات گوبينو در اين باره.
2. ثبت و انتشار تاريخ حوادث آنها.
3. بيان اعتقادات آنها در ضمن سفرنامهاش به خصوص ريزهكاريهاي فراواني از عقايد آنها را بيان كرده كه گاه حالت تبلغ به خود ميگيرد.
4. با مظلومنماييهايي از آنها زمينه پذيرش حقانيت آنان را در ضمير ناخودآگاه خواننده فراهم ساخته است.
5. از چهره پارهاي از آنها نظير قرهالعين غبارزدايي كرده او را قهرمان جلوه داده است.
6. چهره علما و بزرگان را ملوث كرده و بدون تحقيق گفتههاي بابيها را عليه آنها در كتاب منعكس كرده است
نقش براون در اندیشههای مذهبی و فرقههای دینی
براون به موضوعات دینی و اجتماعی و جریانهای فکری و اعتقادی توجه خاص داشت، و از همان آغاز مطالعات ایرانی و اسلامی خود، چندین مقاله دربارهٔ باطنیه، حروفیه و شیخیه در جراید علمی اروپا منتشر ساخت. از اواسط قرن نوزدهم درگیری فرقههای بابیه و بهائیه و ازلیّه با یکدیگر به صورت جریانی گسترده و پرآشوب درآمده بود و فضای فکری و سیاسی ایران را فراگرفته بود.
او معروفترین شرقشناس انگلیسی بود که بسیاری از کتب و مقالاتش را در مورد مذهب بابی و بهایی نوشتهاست.
کتاب معروف ادیان و فلسفهها و آسیای مرکزی نوشته آرتور دو گوبینو باعث جلب توجه براون به این موضوع شد. براون طی چند سفر به استانبول وقبرس و فلسطین، و ملاقات با سران بابیه و بهائیه، چون میرزا یحیی صبح ازل و میرزا حسینعلی معروف به بهاءالله و برخی دیگر از منتسبان به این فرقهها، به گردآوری و نشر نوشتههای آنان پرداخت.
محمد عبدالله آل آهاری در مقدمه کتاب فراخوان کامل به بهشت بیان مینویسد:
گر چه او متمایل به سمت ازلیها شده بود، بسیاری از بهائیان (از جمله موژان مؤمن) اظهار داشتند که او بسیاری از ثبتهای تاریخ را که ممکن بود گم و نابود شوند را حفظ کرد. مصاحبههای او با بهاء و صبح ازل در بین ارزشهای دست اول غرب در مورد این رهبران نخستین بابی (بعداً بیانی نامیده شدند) و بهایی، قرار گرفتهاست. نوشتههای او بسیاری از نویسندههای موضوعات بابی، ازلی و بهائی مثل آگوست استنسترندز را تحت تأثیر قرار دادهاست. او همچنین کتاب نقطةالکاف را در حمایت از موقعیت ازلی ترجمه کرد.(2)
براون، پس از بازگشت، در دانشگاه کمبریج به تدریس زبان و تاریخ و ادب فارسی و تحقیق در جریانهای فکری و نهضتهای اجتماعی ایران مشغول شد، و این راهی بود که تا پایان عمر در آن باقی ماند. در ۱۹۰۲، پس از درگذشت ایرانشناس معروف، شارل ریو، ریاست مدرسهٔ زبانهای شرقی به او محول شد.
پی نوشت:
1- شناخت ادوارد براون، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
2- «ادوارد براون و خدمات او به ایران»، مجتبی مینوی، مجلهٔ روزگار نو، شماره 2