امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اسرائیل و تغییر قواعد بازی در سوریه
#1
یک اندیشکده صهیونیستی با هشدار دادن در خصوص مداخله روسیه در سوریه عنوان کزد اسرائیل باید به بررسی عمیق تغییر قواعد بازی در بحبوحه مداخله روسیه و عزم این کشور برای شکل‌دادن به آینده سوریه بپردازد. این وضعیت جدید توازن داخلی و خارجی قدرت را در سوریه تغییر می‌دهد و خطر سرایت کردن چنین حوادثی را به اسرائیل افزایش می‌دهد.



به گزارش اشراف، اندیشکده مطالعات امنیت ملی در گزارشی به قلم اودی دکل به بررسی تحولات اخیر سوریه پرداخت. اودی دکل که در سال ۲۰۱۲ به «اندیشکده مطالعات امنیت ملی» پیوست، در دولت اولمرت ریاست تیم مذاکره‌کننده با فلسطینیان را در «کنفرانس آناپولیس» بر عهده داشت. او در این چارچوب فعالیت کارکنان را هماهنگ کرد و دوازده کمیته مذاکره‌کننده را رهبری کرد. او در فوریه ۲۰۱۳ به سمت مدیر کل «اندیشکده مطالعات امنیت ملی» منصوب شد. سرتیپ دکل سمت‌های بلندپایه‌ای را در بخش‌های اطلاعاتی، همکاری نظامی بین‌المللی و برنامه‌ریزی راهبردی در «نیروهای دفاعی اسرائیل» بر عهده داشت. ریاست «واحد برنامه‌ریزی راهبردی» در بخش مدیریت برنامه‌ریزی «ستاد ارتش» آخرین سمت دکل بود و او ریاست «مرکز برنامه‌ریزی راهبردی» را بر عهده دارد. او پیش‌تر به‌عنوان رئیس بخش روابط خارجی «ستاد ارتش [اسرائیل]» و رئیس بخش تحقیقات «لاهاک» (اطلاعات نیروی هوایی اسرائیل) فعالیت کرده است. سرتیپ دکل به‌عنوان رئیس کمیته «اسرائیل – سازمان ملل متحد – لبنان» به‌دنبال دومین جنگ لبنان و رئیس کمیته‌های نظامی با مصر و اردن فعالیت کرده است. به‌علاوه او رهبری گروه کاری مربوط به همکاری راهبردی – اجرایی با آمریکا را در حوزه ایجاد واکنشی در برابر تهدید موشک‌های زمین به زمین و همکاری نظامی بین‌المللی بر عهده داشت. او در کمیسیون ۲۰۰۶ برای نوسازی مفهوم امنیتی اسرائیل و هماهنگ‌ساختن تدوین راهبرد «نیروهای دفاعی اسرائیل» فعالیت کرد.



مرکز رصد راهبردی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه کامل آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان، کارشناسان، پژوهشگران، دانشجویان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی منتشر می‌کند و دروغ پراکنی‌ها، اطلاعات نادرست، اتهامات و القائات این گزارش‌ مورد تأیید اشراف نمی‌باشد.



•وضعیت جدید، توازن داخلی و خارجی قدرت را در سوریه تغییر می‌دهد•

در عمل سوریه از نظر داخلی انشقاق پیدا کرده و به مناطقی تحت نفوذ قدرت‌های خارجی تقسیم شده است. با ورود [نیروهای] روسیه مناطق ساحلی تقریباً تحت کنترل مستقیم آن‌ها درخواهد آمد. شمال سوریه به‌ویژه منطقه کردنشین تحت نفوذ ترکیه قرار دارد. محور مرکزی سوریه – از دمشق تا حمص و حلب – و مرز میان سوریه و لبنان با کمک حزب‌الله تحت نفوذ ایران قرار دارد. شرق سوریه رزمگاهی برای نبرد میان ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا علیه «گروه دولت اسلامی (داعش)» به شمار می‌رود. بنابراین اسرائیل باید به بررسی عمیق تغییر قواعد بازی در بحبوحه مداخله روسیه و عزم این کشور برای شکل‌دادن به آینده سوریه بپردازد. این وضعیت جدید توازن داخلی و خارجی قدرت را در سوریه تغییر می‌دهد و خطر سرایت کردن [چنین] حوادثی را به اسرائیل – برای نمونه این احتمال که نیروهای سلفی تکفیری به جنوب سوریه راه پیدا کنند؛ تنها مناطقی در سوریه که در حال حاضر از نفوذ فعالانه بازیگران خارجی تهی است – افزایش می‌دهد. اسرائیل باید اهداف درازمدت خود را برای شمال – از جمله رغبت به مبارزه برای آزادی عمل عملیاتی و توانایی ایجاد یک منطقه تحت نفوذ اسرائیل در جنوب لبنان، ارتفاعات جولان و جنوب سوریه – تدوین کند.



•اهمیت ارتش و سازوکارهای امنیتی سوریه برای ایجاد وضعیتی باثبات•

سوریه مجدداً به دلیل سیل پناهجویان در حرکت به سوی اروپا – از آنجا که اردن، لبنان، ترکیه دیگر قادر به پذیرش شمار بیشتری از پناهجویان سوری نیستند – و به دلیل تصمیم ولادیمیر پوتین برای افزایش چشمگیر کمک نظامی به حکومت اسد موقعیت ممتازی در عرصه بین‌المللی پیدا می‌کند. ایجاد یک فرودگاه روسی در سواحل سوریه، در نزدیکی لاذقیه (ناحیه‌ای علوی‌نشین و پایگاه اصلی حامیان اسد) شامل کمک‌های جدید روسیه می‌شود. افزایش مداخله مسکو در سوریه به گفتگوهای مقدماتی میان بازیگران مختلف خارجی که درصدد تدوین یک راه‌حل سیاسی بودند که بر طبق آن خود اسد – حتی با وجود حفظ خصایص کنونی حکومت سوریه در طول دوره گذار – از قدرت کناره‌گیری می‌کرد، پایان بخشید. این مسئله منوط بر این ارزیابی بود که ارتش و سازوکارهای امنیتی سوریه برای ایجاد وضعیتی باثبات در طول دوره گذار و برطرف ساختن نیاز به خنثی‌سازی مداخله «گروه دولت اسلامی» و دیگر گروه‌های سلفی تکفیری که امکاناتشان از دیگر جناح‌های در حال نبرد در سوریه بیشتر بود، حیاتی به شمار می‌رفتند.



•اشتراک منافع میان بازیگران خارجی در سوریه•

گروه دولت اسلامی به‌مثابه تهدید اصلی: توافق همه‌جانبه ناکافی است

بازیگران خارجی در سوریه – آمریکا، روسیه، اتحادیه اروپا، ایران، عربستان سعودی، ترکیه، امیرنشین‌های حاشیه خلیج فارس و اردن و همچنین اقلیت‌های متعددی در سوریه (کردها، دروزی‌ها، علوی‌ها و دیگران) – اشتراک منافع بنیادینی – به‌عبارت دیگر نابودی «گروه دولت اسلامی» و جلوگیری از غلبه یافتن این گروه بر سوریه پس از دوران [زمامداری] اسد – دارند. ظاهراً این اشتراک منافع به‌مثابه زمینه‌ای برای ایجاد یک دولت انتقالی در سوریه که به اوضاع ثبات خواهد بخشید و مسیری را برای آینده [این کشور] ترسیم خواهد کرد، عمل می‌کند. اما به نظر می‌رسد که تأکید بر اشتراک منافع میان بازیگران به‌مثابه راهی برای تدوین یک توافق موقتی در سوریه تحت حمایت منطقه‌ای و جهانی دور از دسترس است؛ به همین دلیل است که بازیگران مذکور برای خاتمه بخشیدن به پدیده‌ای به نام «گروه دولت اسلامی» شتابی به خرج نمی‌دهند.



•آمریکا و متحدانش رغبتی برای حمله به داعش ندارند•

قدرت‌های غربی به رهبری آمریکا رغبتی برای پرداختن بهای مورد نیاز جهت نابود ساختن امکانات نظامی «گروه دولت اسلامی» و جایگزینی حکومت اسد – به‌عبارت دیگر گسیل نیروهای زمینی به‌مثابه تنها راه مؤثر برای تغییر اوضاع [در سوریه] – ندارند. رویارویی با «گروه دولت اسلامی» به‌طور تقریباً تعجب‌آوری پیامدهای نسبتاً مثبتی – مانند [ایجاد] کانال‌های هماهنگی و گفتگو با ایران و بازیگران دیگری که متحدان ایالات متحده به شمار نمی‌روند – به‌دنبال داشته است. به‌علاوه در حال حاضر آمریکا و متحدانش رغبتی برای حمله به «گروه دولت اسلامی» با کارایی مورد نیاز ندارند، چونکه شاید فروپاشی «گروه دولت اسلامی» به افزایش اقتدار اسد بیانجامد.



•بهره‌برداری ترکیه تحت رهبری اردوغان از داعش•

ایران که «گروه دولت اسلامی» را به‌مثابه تهدیدی فوری برای هژمونی خود در عراق، سوریه و لبنان قلمداد می‌کند، در خصوص پیامدهای یک ائتلاف در حال نبرد با «گروه دولت اسلامی» به‌ویژه امکان حضور نظامی گسترده آمریکا در منطقه – پیرامون مرز ایران و عراق، در اقلیم کردستان و در شرق ترکیه و همچنین در سوریه و اردن – عمیقاً نگران است. ایران تقویت حکومت اسد را به‌مثابه ابزاری بنیادین جهت توقف گسترش «گروه دولت اسلامی» و جلوگیری از تصرف سوریه توسط عناصر سنی افراطی – به‌ویژه گروه‌های سلفی تکفیری مانند جبهه‌النصره – قلمداد می‌کند. ترکیه تحت رهبری اردوغان، رئیس‌جمهوری این کشور که از «گروه دولت اسلامی» به‌مثابه پوششی برای پنهان‌کردن نابودی پایگاه‌های «گروه پ ک ک» و شبکه‌های زیرزمینی کردها در شمال عراق، شمال سوریه و حتی در داخل خود ترکیه بهره‌برداری می‌کند، دیگر بازیگر کلیدی به شمار می‌رود. اردوغان که دیدگاه‌هایی ناپایدار دارد، برکناری اسد را از صدر فهرست تقاضاهای ترکیه خارج ساخت. اردوغان در رابطه با مبارزه با «گروه دولت اسلامی» روشن ساخت که ترکیه تنها پس از گردآوری نیروهای مورد نیاز – در راستای نیل به آن هدف- توسط ناتو تحت رهبری آمریکا به اقدامی قاطع دست خواهد زد.



•دولت‌های به‌اصطلاح عملگرای سنی به گروه‌های سلفی تکفیری کمک می‌کنند•

همچنان برای عربستان سعودی و امیرنشین‌های حاشیه خلیج فارس ایران خطرناک‌ترین دشمن باقی خواهد ماند. بنابراین سیاست این کشورها بر کاهش نفوذ ایران در خاورمیانه به‌ویژه در عراق، سوریه و لبنان متمرکز است. برخی از این کشورهای عربی جنگ طولانی‌مدت و بیهوده علیه «گروه دولت اسلامی» را در مقایسه با دو احتمال ناخوشایند برای آینده سوریه به‌مثابه زیانی کمتر تلقی می‌کنند: برتری ایران از طریق پروکسی‌هایش مانند حزب‌الله و یا قبضه‌کردن قدرت توسط جناح‌هایی وابسته به «گروه اخوان المسلمین» و یا گروه‌های سلفی تکفیری (دشمن اصلی این کشورها در درون شاخه اهل سنت). بنابراین «گروه دولت اسلامی» راهی را برای انحراف از آنچه‌که این کشورها دو گزینه بدتر – هژمونی ایران و یا یک دولت افراطی اسلامی در سوریه – قلمداد می‌کنند، پیش روی آن‌ها قرار می‌دهد. منطق خاورمیانه حکم می‌کند ایجاد نفوذ با قدرت تخریبی و نه کمک سازنده صورت بگیرد. در نتیجه، در آینده‌ای نزدیک و با توجه به نیاز کنونی برای انتخاب طرفین، دولت‌های به‌اصطلاح عملگرای سنی به گروه‌های سلفی تکفیری و «گروه اخوان المسلمین» که در حال مبارزه با حکومت اسد به سر می‌برند، یا کمک می‌کنند و یا ارائه کمک نظامی و اقتصادی [به این گروه‌ها] را تسهیل می‌نمایند.



•هراس از ایجاد خلأ قدرت در سوریه مانعی بر سر راه براندازی حکومت اسد•

– آینده‌نگری

فاجعه سوریه بیانگر این واقعیت است که حکومت اسد و «گروه دولت اسلامی» نقاط انفجاری برای دو دسته از نبردها در جهان عرب مسلمان به شمار می‌روند: نخست نبرد میان- اقلیتی بین جناح سنی به‌رهبری عربستان سعودی و جناح شیعه به‌رهبری ایران. دوم، رقابت‌های درون اهل سنت که اهمیت آن از مبارزات میان- اقلیتی کمتر نیست؛ رقابت‌های درون اهل سنت شامل دولت‌های به‌اصطلاح عملگرا، بازیگران سلفی تکفیری و «گروه اخوان المسلمین» می‌شود. هم حکومت اسد و هم «گروه دولت اسلامی» ابزارهای در دستان بازیگران مقتدرتر به شمار می‌روند؛ حکومت اسد و «گروه دولت اسلامی» به دلیل فقدان اراده – در میان دشمنان مختلف – برای سرنگونی آن‌ها از مصونیت برخوردارند. موجودیت «گروه دولت اسلامی» در سطح کنونی قدرتش و هراس از ایجاد خلأ [قدرت] در سوریه مانع از براندازی حکومت اسد به‌وسیله مداخله خارجی می‌شود.



•مداخله نظامی روسیه در سوریه و هماهنگی نزدیک میان روسیه و ایران•

پرسش کلیدی ورای مذاکرات پشت پرده طرفین درگیر [در سوریه] این است: آیا اسد وادار به کناره‌گیری از سمت ریاست‌جمهوری خواهد شد و یا او بخشی از توافق بر سر دوره گذاری خواهد بود که پس از اتمام آن مردم سوریه از فرصتی برای تعیین ماهیت توافق دائمی بهره‌مند خواهند بود؟ جناح سنی به‌رهبری عربستان تصمیم گرفته است که به نیروهای ترکیه و قطر – کشورهایی که به «گروه اخوان المسلمین» نزدیک هستند و با هرگونه گزینه‌ای که شامل حفظ موقعیت اسد حتی به‌طور موقتی باشد، مخالفت می‌کنند- ملحق شوند. در مقابل ایران که بقای اسد را به‌مثابه پیش‌شرطی مستحکم قلمداد می‌کند، از حمایت روسیه برخوردار است و این دو کشور اقداماتشان را در راستای نیل به این هدف هماهنگ می‌کنند. روسیه مجدداً موضعش را مستحکم کرده و در حال افزایش چشمگیر صف‌آرایی نظامی و کمک به حکومت اسد – حتی تا مرحله مداخله نظامی فعالانه – است. جناح سنی که براندازی اسد را به‌مثابه هدفی مرکزی تلقی می‌کند، نیروهای شورشی مخالف حکومت اسد را در شمال و جنوب سوریه به‌طور گسترده‌ای تقویت کرده است. حمایت از نیروهای شورشی تا زمانی که اسد به‌شدت مورد مخاطره قرار نگیرد و او برای ایران و سوریه یک نقطه ضعف (و نه امتیاز) قلمداد نشود، تداوم خواهد یافت. در آن صورت خنثی‌سازی قدرت وتوی آن‌ها در برابر یک توافق موقتی بدون حضور اسد در رأس قدرت میسر خواهد بود. در مقابل مداخله نظامی روبه‌گسترش روسیه و هماهنگی نزدیک میان روسیه و ایران به‌منظور ایجاد وضعیتی است که در آن حکومت اقلیت علوی در باریکه ساحلی از شمال – حما تا حمص – تا دمشق و ناحیه هم‌مرز با لبنان پابرجا باقی بماند.



•نگرانی اسرائیل از افزایش مداخله نظامی روسیه در سوریه•

– پیامدها برای اسرائیل

سوریه از نظر داخلی انشقاق پیدا کرده و به مناطقی تحت نفوذ قدرت‌های خارجی تقسیم شده است. با ورود [نیروهای] روسیه مناطق ساحلی تقریباً تحت کنترل مستقیم آن‌ها درخواهد آمد. شمال سوریه به‌ویژه منطقه کردنشین تحت نفوذ ترکیه قرار دارد. محور مرکزی سوریه – از دمشق تا حمص و حلب – و مرز میان سوریه و لبنان با کمک حزب‌الله تحت نفوذ ایران قرار دارد. شرق سوریه رزمگاهی برای نبرد میان ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا علیه «گروه دولت اسلامی (داعش)» به شمار می‌رود.

گستره جنوب سوریه از جمله ارتفاعات جولان تنها ناحیه‌ای که توسط یک نیروی خارجی به‌مثابه منافعی حیاتی مورد ادعا قرار نگرفته به شمار می‌رود. حفظ آزادی عمل عملیاتی اسرائیل در این ناحیه و در لبنان ضروری است. بنابراین اسرائیل به مجرد روشن شدن این مسئله که روسیه در حال گسیل نیروها و ایجاد پایگاه‌های نظامی در سواحل سوریه است، شوکه شد. به‌همین دلیل بود که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر همراه با گادی ایزنکوت، رئیس ستاد مشترک ارتش این کشور – برای تدوین راه‌کارهایی جهت اجتناب از برخورد میان نیروهای اسرائیل و روسیه، به‌ویژه درگیری هوایی و جلوگیری از ورود تسلیحات پیشرفته روسیه مانند موشک‌های زمین به هوایی که شاید آزادی عمل عملیاتی «نیروهای دفاعی اسرائیل» را در لبنان و جنوب سوریه تحت تأثیر قرار دهند – به مسکو شتافت. به‌علاوه اسرائیل نگران است که تسلیحات پیشرفته‌ای که روسیه به سوی نیروهای اسد گسیل می‌دارد نهایتاً در اختیار حزب‌الله به‌ویژه در لبنان قرار گیرند. همچنین شاید اسرائیل در حال آزمودن امکان بکارگیری مسیر روسیه برای دستیابی به راه‌کاری در مورد بازنویسی قواعد بازی در رابطه با محور «ایران – اسد – حزب‌الله» – بر پایه آگاهی از تهدید مشترک نهفته در «گروه دولت اسلامی» – بود.

بنابراین اسرائیل باید به بررسی عمیق تغییر قواعد بازی در بحبوحه مداخله روسیه و عزم این کشور برای شکل‌دادن به آینده سوریه بپردازد. این وضعیت جدید توازن داخلی و خارجی قدرت را در سوریه تغییر می‌دهد و خطر سرایت کردن [چنین] حوادثی را به اسرائیل – برای نمونه این احتمال که نیروهای سلفی تکفیری به جنوب سوریه راه پیدا کنند؛ تنها مناطقی در سوریه که در حال حاضر از نفوذ فعالانه بازیگران خارجی تهی است – افزایش می‌دهد. دولت اسرائیل باید اهداف درازمدت خود را برای شمال [اسرائیل] – از جمله رغبت به مبارزه برای آزادی عمل عملیاتی و توانایی ایجاد یک منطقه تحت نفوذ اسرائیل در جنوب لبنان، ارتفاعات جولان و جنوب سوریه – تدوین کند.
پاسخ
تشکر شده توسط:


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان