امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
آمریکا باید به تحلیل‌های ایران هراسانه پایان دهد
#1
یک اندیشکده آمریکایی بر این باور است که بسیاری از تحلیلگران هم در ایالات متحده و هم در میان هم‌پیمانان برون‌مرزی آمریکا نقش ایران در خاورمیانه را تهدیدکننده توصیف می‌کنند و از نظر آنها ایران در حال پیشروی و سرنگونی پایتخت‌های سراسر منطقه است. این لفاظی‌ها که بطور مرتب توسط اعضای کنگره ایالات متحده مطرح می‌شود، چهره‌ای غلط و ایران هراسانه از نقش ایران در ژئوپلیتیک خاورمیانه را نمایش می‌دهد و باید به آن پایان داد.



به گزارش اشراف، اندیشکده آمریکایی شبکه امنیت ملی در مقاله‌ای به قلم دینا استاستر به ارزیابی سیاست‌های ایران در منطقه پرداخته و مدعی شده آمریکایی‌ها بیش از حد در مورد تهدید منطقه‌ای ایران بزرگ‌نمایی می‌کنند. در این مقاله آمده است: در طی چهار سال گذشته، بهار عربی و تهدیدهای پس از آن برای هم‌پیمانان تهران، ایران را وادار کرده تا از اقدامات خود برای گسترش قدرت منطقه‌ای کاسته و در عوض بر دفاع از حوزه‌ی نفوذ فعلی خود متمرکز شود. به این منظور، این کشور برای بقای متحدان دیرین خود از منابع نظامی، مالی و سیاسی بهره گرفته است. چنین اقداماتی این امکان را برای ایران فراهم کرده تا کنترل خود بر برخی از هم‌پیمانانش، به ویژه دمشق را تقویت کند، اما قدرت این هم‌پیمانان کاهش یافته و واکنش فرقه‌گرایانه تهران به بحران‌های اخیر موجب شده هدف راهبردی و درازمدت آن برای افزایش نفوذ خود در سراسر خاورمیانه خدشه‌دار شود.



مرکز رصد راهبردی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه کامل آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان، کارشناسان، پژوهشگران، دانشجویان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی منتشر می‌کند و دروغ پراکنی‌ها، اطلاعات نادرست، اتهامات و القائات این گزارش‌ مورد تأیید اشراف نمی‌باشد.



• آیا واقعاً ایران به دنبال سرنگونی پایتخت‌های سراسر منطقه است؟•

این واقعیت‌ها در تضاد آشکار با روایت‌های سیاسی جاری قرار دارند. بسیاری از تحلیلگران هم در ایالات متحده و هم در میان هم‌پیمانان برون‌مرزی آمریکا نقش ایران در خاورمیانه را فزاینده توصیف می‌کنند. از نظر آنها ایران «در حال پیشروی» و سرنگون کردن پایتخت‌های سراسر منطقه است. این لفاظی‌ها که بطور مرتب توسط اعضای کنگره ایالات متحده مطرح می‌شود، یک چهره غلط و جنجال‌برانگیز از نقش ایران در ژئوپلیتیک خاورمیانه است. این یادداشت در نظر دارد نگاهی اصلاح‌شده به وقایع داشته و زمینه‌های تاریخی لازم و یک ارزیابی روشن‌بینانه از سیاست منطقه‌ای آن فراهم آورد.



• آمریکا می‌تواند با اتخاذ سیاست‌هایی نفوذ ایران را متوقف کند•

نقش ایران در سوریه، عراق و جاهای دیگر همچنان با منافع ایالات متحده در خاورمیانه در تضاد است و سیاست خارجی تدافعی تهران نباید موجب شود عناصر سیاست خارجی آن از جمله توانمند اسد را به شمار نیاوریم. اما با توجه به شرایط موجود، روشن است که ایران از زمان بهار عربی دستاوردهای چشمگیری نداشته است. با وجودی که تهران تمرکز خود را بر بحرانی‌ترین متحدان خود معطوف کرده، اما امروز شاهد کاهش نفوذ خود در منطقه و از بین رفتن قدرت و حاکمیت هم‌پیمانانش است. به نظر می‌رسد ایالات متحده می‌تواند در زمانی که منافع مشترک با تهران دارد، از جمله در جلوگیری از تهدید دولت اسلامی {داعش} و دست یافتن به یک توافق هسته‌ای سودمند، با اتخاذ سیاست‌هایی، نفوذ بی‌ثبات‌کننده ایران را متوقف کند.



• شالوده محور مقاومت ایران تقریباً بطور کامل بر سوریه تمرکز یافته •

تنها چند سال قبل، ایران بر گسترش نقش خود در خاورمیانه تمرکز کرده بود، از جمله نفوذ در میان سنی‌ها و بهره‌گیری از مقام خود به عنوان رهبر «محور مقاومت» ضداسرائیلی. اگرچه تهران هنوز رویای برتری منطقه‌ای را در سر می‌پرورد، اما چالش‌های پیش‌روی هم‌پیمانانش این کشور را وادار کرده تا مقاومت در برابر اسرائیل را چندان مورد تأکید قرار ندهد: روابط ایران با حماس عمدتاً توسط ترکیه، قطر و حزب‌الله غصب شده و شالوده محور مقاومت ایران تقریباً بطور کامل بر سوریه تمرکز یافته و احتمالاً قادر به تحمل جنگ علیه اسرائیل نیست. امروز ایران و هم‌پیمانانش چنان درگیر نبردهای داخلی فرقه‌ای هستند که دیگر علاقه‌ای برای جنگ کردن نشان نمی‌دهند.



• تحریم‌های بین‌المللی و فشارهای مالی ناشی از اقدامات ایران •

این چالش‌ها نه تنها شرکای ایران، بلکه سیاست‌های داخلی آن را نیز تحت فشار قرار داده است. اقتصاد ایران از تحریم‌های بین‌المللی رنج می‌برد- امروز تولید ناخالص داخلی این کشور یک پنجم برآوردهای انجام شده در سال ۲۰۱۱ است- و فشارهای مالی ناشی از اقدامات آن برای تقویت هم‌پیمانانش وضعیت را وخیم‌تر کرده است. درگیری‌های خارجی پرهزینه آن حتی در حالی روی می‌دهد که ایران به حداقل ۵۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری داخلی نیاز دارد که پس از برچیده شدن تحریم‌ها بلافاصله در دسترس نخواهد بود.



• ایران و سوریه؛ دو کشور مصمم به همکاری بر اساس منافع مشترک•

– سوریه

سوریه از دهه ۸۰ بخش عمده قلمروی نفوذ ایران بوده است، از آن زمان دو کشور مصمم به همکاری بر اساس منافع مشترک شدند، منافعی که در تقویت نمایندگان آنها در لبنان و بی‌اعتمادی مشترک به دولت صدام حسین نهفته بود. این روابط گاهی دچار فرود شده است، اما از یک دهه قبل و به دنبال تهاجم ایالات متحده به عراق، تهران به تقویت دوباره روابط خود روی آورد. ایالات متحده با تشخیص نقش دمشق در سیاست‌های منطقه‌ای- که مارتین ایندیک آن را یک «رکن راهبردی برای پرداختن به ایران و موضوع فلسطین» خوانده- پیش از شروع جنگ داخلی سوریه تلاش‌هایی برای آشتی دوباره با این کشور داشت. حتی در آن زمان، دیپلمات‌ها تردید داشتند که این کار منجر به جدا کردن سوریه از مدار ایران شود.



• جنگ سوریه تنها به تعمیق اتحاد موجود بین ایران و سوریه انجامید•

جنگ داخلی سوریه تنها به تعمیق اتحاد موجود انجامید، اما برای ایران هزینه زیادی داشت. ایران با وجود تحریم‌هایی که اقتصاد این کشور را به ویرانی کشیده، هنوز سالانه میلیاردها دلار- بر اساس گزارش نماینده ویژه سازمان ملل احتمالاً ۶ میلیارد دلار یا طبق برآوردهای مستقل چیزی حدود ۱۵ میلیارد دلار- برای پشتیبانی از این رژیم هزینه می‌کند. به علاوه، این کشور تنها در شش ماه گذشته میلیون‌ها بشکه نفت به ارزش تقریبی ۶۰۰ میلیون دلار به سوریه ارسال کرده است، نفتی که می‌توانست در بازار نفت محدودشده خود در اثر تحریم‌ها به فروش برساند. همچنین ایران در ماه‌های اخیر هزاران نیرو از جمله کارشناس ارشد جنگی خود ژنرال قاسم سلیمانی و واحدهایی از نیروهای نخبه قدس و حتی ۷ هزار سرباز دیگر را به دمشق فرستاده است. علاوه بر این نیروهای دائمی، ایران منابع و اقدامات فوق‌العاده‌ای را صرف آموزش و تجهیز شبکه‌ای از نیروهای نیابتی شبه‌نظامی شیعه کرده است. پنج سال قبل، رژیم اسد کنترل بی‌چون‌وچرایی در قلمروی خود داشت و می‌توانست دسترسی زمینی ایران به شرکای خود در لبنان را فراهم آورد. اما موضوع دیگر این نیست، و ایران با آهنگی ناپایدار در حال صرف هزینه‌های جانی و مالی برای حفظ کنترل کاهش‌یافته‌ی رژیم اسد بر غرب سوریه است.



• ایران نقش خود را در عراق تقویت کرده است•

– عراق

تأکید بر نفوذ ایران در عراق از همان مراحل اولیه تهاجم آمریکا در سال ۲۰۰۳ آشکار بود. ظرف یک ماه پس از ورود نیروهای ایالات متحده به این کشور، ایران کنترل شبکه‌ای از نیروهای نیابتی شیعه را در دست گرفت و در سال‌های بعد، نقش خود را از طریق فراهم کردن منابع مالی، تسلیحات و حمایت سیاسی تقویت کرده است. در اواخر سال ۲۰۱۰، ایران با بهره‌گیری از نفوذ فزاینده خود هم در دولت مستقر در بغداد و هم در شبکه‌های غیررسمی شیعه، به رهبری عراق اولتیماتوم داد که نصیحت تهران را بپذیرد و دولت نوری مالکی، نخست وزیر و هم‌پیمانانش اطاعت کردند.



• داعش و نفوذ ایالات متحده؛ دو نگرانی عمده ایران در عراق•

امروزه ایران از طرف دو نیرو در عراق به درستی احساس خطر می‌کند: کشیده شدن ناآرامی سنی‌ها به غرب این کشور که بیشتر در ارتش دولت اسلامی {داعش} نمود دارد و نفوذ سیاسی و نظامی مجدد ایالات متحده. از زمان سقوط موصل، اقدامات ایران در عراق طوری در نظر گرفته شده که در مرز بین مصالحه برای اطمینان از تداوم دوستی دولت بغداد و در عین حال محافظت در برابر ایالات متحده حرکت کند. در واقع، گروهی توطئه‌اندیش در تهران به اشتباه بر این باورند که ایالات متحده از داعش برای فراهم آوردن فرصتی به منظور ایجاد نفوذ دوباره در عراق استفاده می‌کند. در سال گذشته، ایران از اقدامات ایالات متحده برای وادار کردن {نوری} مالکی، متحد خود به کناره‌گیری حمایت کرد، اما اکنون بر راه‌های دیگری برای اطمینان یافتن از تداوم نفوذ خود متمرکز شده است. ایران در سال گذشته ۱۰ میلیارد دلار تسلیحات جدید به عراق فروخت، از جمله موشک‌هایی که با محموله‌های دیگر تدارکاتی غالباً دو بار در روز وارد این کشور می‌شوند. همچنین این کشور پشتیبانی خود از شبه‌نظامیان شیعه را دو برابر کرده و به استقرار شمار نامعلومی از نیروها پرداخته که بسیاری از آنها به عنوان مشاور توصیف می‌شوند، اما بنا بر روایات داستان‌گونه در خط مقدم جنگ شرکت دارند.



• امروزه نقش ایران در عراق آشکارتر است •

امروزه نقش ایران در عراق آشکارتر است، اما چیز جدیدی نیست. برای نخستین بار تهران ناگزیر است برای پشتیبانی از نفوذ خود در عراق که کار زیادی برای به دست آوردن آن انجام نداده، حمایت مادی داشته باشد. دولتی که این کشور مورد حمایت قرار داده نمی‌تواند بر بیش از یک سوم کشور خود کنترل مطلق داشته باشد و اقدامات ایران برای بسیج نیروهای نیابتی خود به تشدید تنش‌های فرقه‌گرایانه منجر شده و در مناطق راهبردی درگیری بی‌نتیجه بوده است. اکنون ایران به جای بیشتر کردن کنترل خود در عراق، پس از سال‌ها با جدی‌ترین چالش برای نفوذ خود روبروست، هم از طرف جمعیت سنی ناراضی {استان} انبار و هم دیپلمات‌های آمریکایی در بغداد.



• حزب‌الله؛ نماینده ایران و نیروی سرنوشت‌ساز در لبنان•

– لبنان

در ۳۳ سال گذشته و از زمانی که ایران گروهی از نیروهای آموزش‌دهنده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را برای تشکیل یک گروه شبه‌نظامی جدید شیعه به دره بقاع اعزام کرد، تهران نماینده خود یعنی حزب‌الله را به یک نیروی سیاسی و نظامی مهم و سرنوشت‌ساز در لبنان تبدیل کرده است. حزب‌الله همواره خود را به عنوان یک سازمان شبه‌نظامی که برای مقاومت در برابر کشور اسرائیل شکل گرفته توصیف می‌کند، اما به ویژه پس از انقلاب سرو در سال ۲۰۰۵ و زمانی که نفوذ سوریه کاهش یافت، حزب‌الله نقش به مراتب فعال‌تری را در سیاست‌های لبنان ایفا کرده است. این نفوذ، نیروهای ارتشی حزب‌الله و حمایت‌های مردمی از آن همگی توسط ایران تأمین شده است.



• آیا حزب‌الله از اصول مقاومت در برابر اسرائیل تغییر موضع داده است؟•

جنگ داخلی سوریه فشارهای جدیدی را به حزب‌الله وارد آورد. این سازمان توجه خود را از اسرائیل به سوریه معطوف کرده و بهترین جنگجویان و کارشناسان جنگی خود را در آنچه دبیر کل حزب‌الله {سید} حسن نصرالله به عنوان نبرد برای حفظ موجودیت توصیف کرده، برای حمایت از رژیم اسد فرستاده است. این تغییر موضع از اصول مقاومت در برابر اسرائیل به اعتبار آن در لبنان آسیب زد، به خصوص در خارج از پایگاه اصلی هواداران شیعه لبنان. همچنین خطوط تدارکاتی آن بطور فزاینده در معرض تهدید قرار گرفته است: جنگ داخلی (و اثرات دیپلماتیک آن) دسترسی به ایران از راه خشکی را قطع کرده و تلاش‌های سوریه برای تحویل سلاح‌های پیشرفته به لبنان مکرراً از طریق حملات هوایی اسرائیل با شکست مواجه شده است.





• ایران ، فلسطین را عاملی مهم برای حضور منطقه‌ای خود می‌داند•

– غزه

در اوایل دهه ۹۰، ایران در تلاش برای به دست آوردن اعتبار در میان مردم عرب و اختلال در فرآیند صلح اسرائیلی- فلسطینی روابط خود با حماس را شکل داد. استفان سش که در سال ۲۰۰۶ کاردار سفارت ایالات متحده در دمشق بود در گزارشی یادآور شد، «ایران در درازمدت، فلسطینیان را عاملی مهم و ضروری برای پذیرش حضور منطقه‌ای خود در خاورمیانه می‌داند». قبل از بهار عربی، ایران سالانه بیش از ۱۰۰ میلیون دلار به علاوه موشک‌های ایرانی برای حماس ارسال می‌کرد. اما تهدیدهای شکل گرفته نسبت به حوزه نفوذ مستقیم ایران روابط این کشور با گروه {حماس} را پیچیده‌تر کرده و تهران وادار شد از تأکید بر اقدامات درازمدت برای حمایت از بخش گسترده‌تری از جهان عرب (عمدتاً سنی‌ها) دست بردارد.



• تهران نفوذ خود در حماس را به ترکیه و قطر واگذار کرده است•

جنگ داخلی سوریه اتحاد ایران و حماس را هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ مالی تحت فشار قرار داده است. در حالی که لشکرکشی اسد شدت می‌گرفت، حماس حفظ اعتبار خود در میان اکثریت هواداران سنی و در عین حال تکیه کردن بر گشاده‌دستی‌های ایران و سوریه را بطور فزاینده‌ای دشوار یافت. در فوریه ۲۰۱۲، حماس دفتر مرکزی خود در دمشق را ترک کرده و احتمالاً در این فرآیند از دارایی‌های مالی چشمگیری صرف‌نظر نمود. تهران با کاهش کمک‌های خود به این گروه واکنش نشان داد. از آنجایی که ایران از تلاش‌های خود برای پیشروی در بخش گسترده‌تری از جامعه عرب دست کشیده و تمرکز خود را به سمت داخل و حمایت از شرکای خود در عراق و سوریه متمرکز کرده، سودمندی پشتیبانی از حماس کاهش یافته است. اگرچه گمان می‌رود که ایران هنوز حماس را مورد حمایت قرار می‌دهد، اما اجازه داده نفوذ و حمایت آن توسط قطر و ترکیه جایگزین شود، کشورهایی که خود را با جنبش‌های اسلامگرایانه سیاسی در منطقه همراستا کرده و با منافع ایران در سوریه مقابله می‌کنند.



• ایران حمایت‌های سطح پایینی از جنبش حوثی‌های یمن داشته است•

– یمن

از زمان جنگ‌های صعده- یک سلسله درگیری‌هایی که از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ بین دولت یمن و حوثی‌ها درگرفت و گهگاه با مداخله سعودی‌ها نیز همراه بود- شایعاتی گسترش یافت مبنی بر اینکه ایران حمایت‌های سطح پایینی از جنبش حوثی‌های یمن داشته است. این حمایت‌ها که ممکن است به صورت پول نقد و تسلیحات سبک بوده باشد همواره در سطح پایینی نگه داشته شده تا تهران اساساً امکان انکار محتمل اقدامات خود را داشته باشد. از آنجایی که دارایی حوثی‌ها از زمان بهار عربی افزایش یافته، حمایت ایران بیشتر مشهود است، از جمله پوشش برجسته اخبار آنها در شبکه های خبری ایران.



• عامل سرنوشت‌ساز در اقدامات حوثی‌ها•

اما در مورد نفوذ واقعی ایران در میان حوثی‌ها بطور چشمگیری بزرگ‌نمایی شده است. اگرچه اغلب وانمود می‌شود که حوثی‌ها توسط ایران مورد حمایت قرار می‌گیرند- که این تنها به لحاظ فنی واقعیت دارد- اما عامل سرنوشت‌ساز در اقدامات حوثی‌ها برای ادعای کنترل کشور، اتحاد هدفمند آنان با علی عبدالله صالح، رئیس جمهور اخراج شده بوده، کسی که حمایت طیف بزرگی از نظامیان یمنی را حفظ کرده است. بسیاری از یمنی‌ها حوثی‌ها را مبارزان ساده‌لوح یا بنیادگرایان شیعه‌ی مخالف می‌دانند و این گروه فاقد حمایت سیاسی و نظامی یک پایگاه گسترده در کشور است. پشتیبانی ایرانی‌ها نمی‌تواند این واقعیت را تغییر دهد، اما گروه هواداران صالح می‌تواند. در سپتامبر سال ۲۰۱۴، ایران به سهم خود رهبران حوثی را از تلاش برای به دست گرفتن کنترل صنعا پایتخت این کشور بر حذر داشت، زیرا احتمالاً تشخیص داده بود که این کار موجب گسترش بیش از حد حوثی‌ها شده و جنگی به راه خواهد افتاد که تهران قصد نداشت خود را در آن درگیر کند. با وجود نصایح تهران، حوثی‌ها با حمایت نیروهای صالح به پیشروی خود ادامه داده و یک جنگ داخلی به راه انداختند که با دخالت {عربستان} سعودی به نمایندگی از دولت برکنار شده صنعا همراه بود. اکنون ایران خود را متعهد به یک هم‌پیمان غیرقابل اعتماد در یک جنگ داخلی می‌بیند که سعی در جلوگیری از آن داشت.



• ایالات متحده باید از بزرگ کردن بیش از حد تهدید سیاست‌های ایران خودداری کند•

– نتیجه‌گیری

دامنه سیاست خارجی ایران از حد قدرت آن فراتر رفته است. این کشور با وجود همه تلاش‌ها برای حفظ قلمروی نفوذ و گسترش قدرتش در خاورمیانه، منافع اندکی از مداخلات خود حاصل کرده است. تهران کنترل خود بر رهبری دمشق و جنوب بیروت را تقویت کرده، اما این هم‌پیمانان تضعیف شده و قدرت و نفوذ خود را کاهش‌یافته می‌بینند. در همین حال، ایران در عراق بطور فزاینده‌ای توسط داعش و دیپلماسی احیاشده ایالات متحده به چالش کشیده شده است. در غزه، ایران نفوذ خود در حماس را به دولت‌هایی واگذار کرده که دشمنان این کشور را در سوریه تجهیز می‌کنند. در نتیجه ایران از یک بازیگر برتر منطقه‌ای فاصله زیادی گرفته و در حال حاضر با بزرگ‌ترین چالشی که از زمان یکپارچه شدن حوزه نفوذ این کشور در دهه ۸۰ قدرت آن را تهدید کرده روبروست. گفتمان ایالات متحده باید این موضوع را در نظر داشته و از بزرگ کردن بیش از حد تهدید سیاست‌های ایران خودداری کند. این هراس‌افکنی خطر واکنش‌های تند و افراطی آمریکایی‌ها را به دنبال خواهد داشت. در عوض، ایالات متحده باید نه تنها بلندپروازی‌های ایران برای به دست آوردن برتری منطقه‌ای، بلکه اثربخشی محدود راهبرد اخیر این کشور را نیز در نظر داشته باشد.



پایان
پاسخ
تشکر شده توسط:


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان