10-12-2015, 09:34 PM
یک اندیشکده آمریکایی مدعی شد که ایران به طرق گوناگون در تمامی آشفتگیهای منطقه خاورمیانه نقش دارد و تمامی تقصیرها را به متوجه ایران ساخت.
به گزارش اشراف، اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا در یادداشتی به قلم ری تکیه، عضو ارشد مطالعات خاورمیانه این اندیشکده نوشت: سخنرانی رییسجمهور ایران در مجمع عمومی سازمان ملل به نظر میرسید چشماندازی باشد برای معرفی ایران به عنوان یک متحد جدید در مسیر آرام کردن وضعیت در خاورمیانهای که روز به روز آشفتهتر میشود. روحانی با اشاره به این که دیپلماسی سرانجام توافق هستهای را ممکن ساخت، به نحوی از احتمالِ گسترش همکاریها [میان ایران و غرب] خبر داد. وی در سخنرانی خود اظهار داشت: “با در نظر گرفتن این واقعیت که این توافق پایه و اساسی معقول و عینی و الگویی مناسب پدید آورده است، میتواند به عنوان پایه و اساسی برای ایجاد تغییرات بنیادین در منطقه عمل کند.”
مرکز رصد راهبردی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه کامل آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان، کارشناسان، پژوهشگران، دانشجویان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر میکند و دروغ پراکنیها، اطلاعات نادرست، اتهامات و القائات این گزارش مورد تأیید اشراف نمیباشد.
روحانی در سخنرانی خود در سازمان ملل بدونِ نشان دادن هرگونه احساس ناراحتی آشکارا عنوان داشت که “ما همانگونه که به استقرار دموکراسی در عراق و افغانستان کمک نمودیم، آمادهایم که به استقرار دموکراسی در سوریه و یمن نیز کمک کنیم.” تمامی این سخنان تنها در یک صورت عقلانی خواهد بود، و آن این که ما این ادعای روحانی را بپذیریم که دلیل خشونت و بینظمی در خاورمیانهی امروز “اشغال نظامی افغانستان و عراق به دست ایالات متحده و پشتیبانی غیرموجه آن کشور از اقدامات غیرانسانی رژیم صهیونیستی علیه ملّت ستمدیدهی فلسطین بوده است.”
• خاورمیانه در حال تجربه یک مرحله گذار بیسابقه •
امروزه خاورمیانه در حال تجربهی یک مرحلهی گذار بیسابقه است که به موجب فروپاشی حکومتها، ظهور ایدئولوژیهای تندرو و افراطی، و گسترش احتمالی فنآوریهای هستهای شکل گرفته است. و ایران به طرق گوناگون در تمامی آشفتگیهای منطقه نقش دارد. و تنها به این دلیل که ایران بخشی از مشکل است، نباید فکر کرد که میتواند بخشی از راهحل نیز باشد.
• عوامل مؤثر در سقوط برخی دولتهای عرب منطقه •
– دورنمایی از آشوب و ناآرامی
دولتهای عرب در دوران پس از استعمار همواره خودرأی، فاسد، و ناکارآمد به شمار رفتهاند اما این گونه تصور میرفت که بتوانند بر قلمروهای خود حکمرانی کنند. نمیتوان انکار کرد که منطقه از ظهور سازمانهای تروریستی کوچکِ غیرمذهبی و پس از آن از جنبشهای اسلامی تندرو، متحملِ آسیبهای فراوانی شد، اما دولتهای مرکزی [عرب] اغلب میتوانستند کنترل اوضاع را در دست گیرند و با خشونت و سنگدلی مردم [خود] را اداره کنند. اما امروزه حکومتهای بسیاری از دولتهایی که زمانی در منطقه محوری به شمار میآمدند – مانند عراق، لیبی، و سوریه – دیگر کنترلی بر بخشهای وسیعی از سرزمین خود ندارند. با درگیر شدن دولتهای مرکزی در جنگهای داخلی، گروههای تندرو و افراطی مانند گروه خودخواندهی دولت اسلامی (داعش) خلأ دولتهای مرکزی را پر کردند.
• عوامل مؤثر در فروپاشی نظم منطقهای •
عوامل بسیاری در فروپاشی نظم منطقهای نقش داشتهاند، اما یکی از این عوامل دخالت عامدانهی ایران در منطقه است. در عراق، این سیاست ایران است که ملّت عراق را دو دسته نگه داشته است تا بدین ترتیب از هرگونه اعتراض و مبارزهی عراقیها در برابر بلندپروازیهای هژمونیک ایران جلوگیری به عمل آورد. و در سوریه نیز پشتیبانی ایران از رییسجمهور بشار اسد تنها موجب شده است که جنگ داخلی در آن کشور تداوم داشته باشد و منجر به یکی از بزرگترین فجایع بشری در تاریخ خاورمیانه شود.
• عربستان سعودی منشأ اصلی ناآرامیها در منطقه •
مسئلهای که بیش از هر چیز به چشم میآید این واقعیت است که منطقه به طور روزافزون درگیرِ تفکرات فرقهگرایانه و در نتیجه چندقطبی شده است. دو قدرت بزرگ خلیج [فارس]، یعنی ایران و عربستان سعودی، در حال تشدیدِ شعلههای این درگیریهای فرقهگرایانه میباشند. سعودیها دیرزمانی است که منبع کمکرسانی به طیف گستردهای از جنبشهای تندرو و افراطی سنّی بودهاند. ایران نیز سهم خود در ناآرامیهای منطقه را دارد. در عراق، ایران از نفوذ خود در آن کشور سوءاستفاده نموده است تا سلطهی جمعیت شیعه بر عراق را به بار آورد و از سوی دیگر نیز به گروههای شبهنظامی شیعه کمک میکند که سهم بزرگی در نارضایتی سنّیها [ی عراق] داشتهاند. در منطقهی خلیج [فارس]، ایران در مسائل داخلی کشورهای شیخنشین دخالت میکند و از جمعیت [اقلیت] شیعهی آنها به منظور تضعیفِ حاکمان سنّی عرب آن کشورها بهره میگیرد.
• حزبالله لبنان و بشار اسد ابزارهای ایران در منطقه •
حزبالله لبنان تنها یکی از ابزارهای ایران برای به راه انداختن جریانات منطقهای نیست، بلکه همچنین لبنان را دو دسته کرده و در برابر مردم خود نگه میدارد. و خونریزیهای بشار اسد – که عامل ایران است – در سوریه، در واقع مهمترین و بزرگترین عامل تحریککنندهی بهکارگیری از خشونت توسط سنّیها است. و بدیهی است که جمعیت سنّی در طول خاورمیانه که از دست رفتن نفوذ خود در نواحی حساس و تحلیل رفتن قدرت سنّیها را میبینند، بسیاری از آنها به گروههای تندرو و افراطی مانند دولت اسلامی میپیوندند که نویدِ رسیدن به رستگاری به بهای ارزان را میدهند. و با توجه به شرایط امروزِ خاورمیانه، هرگونه زوال و فروپاشی دولت اسلامی به احتمال فراوان با بهپاخیزی یک گروه ستیزهجوی خطرناک دیگر همراه خواهد بود. در واقع باید گفت که دولت اسلامی [داعش] دلیل ناآرامیهای منطقه نیست، بلکه یکی از دردآورترین نشانههای آن است.
• نگرانی غرب از گسترش رقابت تسلیحاتی میان ایران و دولتهای عرب سنی •
– رقابت تسلیحاتی؟
در بحبوحهی این ناآرامیها شاهد برنامهی جامع اقدام مشترک (برجام) بودیم، یک توافقنامهی کنترل تسلیحات که حق غنیسازی را به ایران میدهد و قید میکرد که پس از گذشتِ مدتی، قابلیت غنیسازی [ایران] میتواند صنعتی شود. با توجه به شدت رقابت میان ایران و حاکمان سنّی به رهبری عربستان سعودی، این احتمال وجود دارد که آنها نیز به دنبال این باشند که با فراهم آوردن فنآوری هستهای برای خود، با قابلیتهای [هستهای] ایران مقابله کنند.
• تلاش عربستان و دولتهای عرب سنّی برای دنبال کردن مسیر هستهای ایران •
در بیشتر زمان سپریشده در دههی گذشته ایالات متحده از برنامههای هستهای صلحآمیز که متکی بر غنیسازی داخلی نباشد پشتیبانی نموده است. در واقع، برنامهی هستهای غیرنظامی دقیقاً گونهای از ابزار هستهای است که امارات متحده عربی پذیرفت که در کشور خود پیاده سازد. با توجه به برنامهی جامع اقدام مشترک که حق برخورداری از برنامهی هستهای در ابعاد صنعتی را به ایران واگذار نمود، امارات متحده عربی هماکنون در حال بازنگری در مورد برنامهی هستهای خود است. و نمیتوان باور کرد که سعودیها و دیگر دولتهای عرب سنّی در پی این نباشند که از برنامه [ی هستهای] ایران دنبالهروی کنند. چراکه عقب ماندن از قافلهی هستهای به معنای از دست دادن اهرم فشاری مهم در خاورمیانهی امروز است.
• تصمیم ایالات متحده در قبال ناآرامیهای خاورمیانه چه خواهد بود؟ •
ایالات متحده در یک نقطهی عطف قرار گرفته است که ارزش بحث کردن را دارد. بازنویسی نحوهی ادارهی حکومتها و دولتها در خاورمیانه و متوقف ساختن موج جنگهای داخلی که در منطقه به راه افتاده است مستلزم صرف بودجههای هنگفت و بهکارگیری نیروهای نظامی در جاهایی مانند عراق و سوریه است. و در این شرایط است که با دیدنِ امکان دستیابی به کورسوی موفقیت در خاورمیانه و افتادن ثمرهی آن به دست یک کشور دیگر [مانند شرایط به وجود آمده در عراق]، افکار عمومی آمریکا ممکن است نسبت به دخالت گسترده از سوی آن کشور واکنش منفی نشان دهد. اما به هر ترتیب، این بحثی است که آمریکاییها باید خیلی سریع به آن بپردازند.
به گزارش اشراف، اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا در یادداشتی به قلم ری تکیه، عضو ارشد مطالعات خاورمیانه این اندیشکده نوشت: سخنرانی رییسجمهور ایران در مجمع عمومی سازمان ملل به نظر میرسید چشماندازی باشد برای معرفی ایران به عنوان یک متحد جدید در مسیر آرام کردن وضعیت در خاورمیانهای که روز به روز آشفتهتر میشود. روحانی با اشاره به این که دیپلماسی سرانجام توافق هستهای را ممکن ساخت، به نحوی از احتمالِ گسترش همکاریها [میان ایران و غرب] خبر داد. وی در سخنرانی خود اظهار داشت: “با در نظر گرفتن این واقعیت که این توافق پایه و اساسی معقول و عینی و الگویی مناسب پدید آورده است، میتواند به عنوان پایه و اساسی برای ایجاد تغییرات بنیادین در منطقه عمل کند.”
مرکز رصد راهبردی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه کامل آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان، کارشناسان، پژوهشگران، دانشجویان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر میکند و دروغ پراکنیها، اطلاعات نادرست، اتهامات و القائات این گزارش مورد تأیید اشراف نمیباشد.
روحانی در سخنرانی خود در سازمان ملل بدونِ نشان دادن هرگونه احساس ناراحتی آشکارا عنوان داشت که “ما همانگونه که به استقرار دموکراسی در عراق و افغانستان کمک نمودیم، آمادهایم که به استقرار دموکراسی در سوریه و یمن نیز کمک کنیم.” تمامی این سخنان تنها در یک صورت عقلانی خواهد بود، و آن این که ما این ادعای روحانی را بپذیریم که دلیل خشونت و بینظمی در خاورمیانهی امروز “اشغال نظامی افغانستان و عراق به دست ایالات متحده و پشتیبانی غیرموجه آن کشور از اقدامات غیرانسانی رژیم صهیونیستی علیه ملّت ستمدیدهی فلسطین بوده است.”
• خاورمیانه در حال تجربه یک مرحله گذار بیسابقه •
امروزه خاورمیانه در حال تجربهی یک مرحلهی گذار بیسابقه است که به موجب فروپاشی حکومتها، ظهور ایدئولوژیهای تندرو و افراطی، و گسترش احتمالی فنآوریهای هستهای شکل گرفته است. و ایران به طرق گوناگون در تمامی آشفتگیهای منطقه نقش دارد. و تنها به این دلیل که ایران بخشی از مشکل است، نباید فکر کرد که میتواند بخشی از راهحل نیز باشد.
• عوامل مؤثر در سقوط برخی دولتهای عرب منطقه •
– دورنمایی از آشوب و ناآرامی
دولتهای عرب در دوران پس از استعمار همواره خودرأی، فاسد، و ناکارآمد به شمار رفتهاند اما این گونه تصور میرفت که بتوانند بر قلمروهای خود حکمرانی کنند. نمیتوان انکار کرد که منطقه از ظهور سازمانهای تروریستی کوچکِ غیرمذهبی و پس از آن از جنبشهای اسلامی تندرو، متحملِ آسیبهای فراوانی شد، اما دولتهای مرکزی [عرب] اغلب میتوانستند کنترل اوضاع را در دست گیرند و با خشونت و سنگدلی مردم [خود] را اداره کنند. اما امروزه حکومتهای بسیاری از دولتهایی که زمانی در منطقه محوری به شمار میآمدند – مانند عراق، لیبی، و سوریه – دیگر کنترلی بر بخشهای وسیعی از سرزمین خود ندارند. با درگیر شدن دولتهای مرکزی در جنگهای داخلی، گروههای تندرو و افراطی مانند گروه خودخواندهی دولت اسلامی (داعش) خلأ دولتهای مرکزی را پر کردند.
• عوامل مؤثر در فروپاشی نظم منطقهای •
عوامل بسیاری در فروپاشی نظم منطقهای نقش داشتهاند، اما یکی از این عوامل دخالت عامدانهی ایران در منطقه است. در عراق، این سیاست ایران است که ملّت عراق را دو دسته نگه داشته است تا بدین ترتیب از هرگونه اعتراض و مبارزهی عراقیها در برابر بلندپروازیهای هژمونیک ایران جلوگیری به عمل آورد. و در سوریه نیز پشتیبانی ایران از رییسجمهور بشار اسد تنها موجب شده است که جنگ داخلی در آن کشور تداوم داشته باشد و منجر به یکی از بزرگترین فجایع بشری در تاریخ خاورمیانه شود.
• عربستان سعودی منشأ اصلی ناآرامیها در منطقه •
مسئلهای که بیش از هر چیز به چشم میآید این واقعیت است که منطقه به طور روزافزون درگیرِ تفکرات فرقهگرایانه و در نتیجه چندقطبی شده است. دو قدرت بزرگ خلیج [فارس]، یعنی ایران و عربستان سعودی، در حال تشدیدِ شعلههای این درگیریهای فرقهگرایانه میباشند. سعودیها دیرزمانی است که منبع کمکرسانی به طیف گستردهای از جنبشهای تندرو و افراطی سنّی بودهاند. ایران نیز سهم خود در ناآرامیهای منطقه را دارد. در عراق، ایران از نفوذ خود در آن کشور سوءاستفاده نموده است تا سلطهی جمعیت شیعه بر عراق را به بار آورد و از سوی دیگر نیز به گروههای شبهنظامی شیعه کمک میکند که سهم بزرگی در نارضایتی سنّیها [ی عراق] داشتهاند. در منطقهی خلیج [فارس]، ایران در مسائل داخلی کشورهای شیخنشین دخالت میکند و از جمعیت [اقلیت] شیعهی آنها به منظور تضعیفِ حاکمان سنّی عرب آن کشورها بهره میگیرد.
• حزبالله لبنان و بشار اسد ابزارهای ایران در منطقه •
حزبالله لبنان تنها یکی از ابزارهای ایران برای به راه انداختن جریانات منطقهای نیست، بلکه همچنین لبنان را دو دسته کرده و در برابر مردم خود نگه میدارد. و خونریزیهای بشار اسد – که عامل ایران است – در سوریه، در واقع مهمترین و بزرگترین عامل تحریککنندهی بهکارگیری از خشونت توسط سنّیها است. و بدیهی است که جمعیت سنّی در طول خاورمیانه که از دست رفتن نفوذ خود در نواحی حساس و تحلیل رفتن قدرت سنّیها را میبینند، بسیاری از آنها به گروههای تندرو و افراطی مانند دولت اسلامی میپیوندند که نویدِ رسیدن به رستگاری به بهای ارزان را میدهند. و با توجه به شرایط امروزِ خاورمیانه، هرگونه زوال و فروپاشی دولت اسلامی به احتمال فراوان با بهپاخیزی یک گروه ستیزهجوی خطرناک دیگر همراه خواهد بود. در واقع باید گفت که دولت اسلامی [داعش] دلیل ناآرامیهای منطقه نیست، بلکه یکی از دردآورترین نشانههای آن است.
• نگرانی غرب از گسترش رقابت تسلیحاتی میان ایران و دولتهای عرب سنی •
– رقابت تسلیحاتی؟
در بحبوحهی این ناآرامیها شاهد برنامهی جامع اقدام مشترک (برجام) بودیم، یک توافقنامهی کنترل تسلیحات که حق غنیسازی را به ایران میدهد و قید میکرد که پس از گذشتِ مدتی، قابلیت غنیسازی [ایران] میتواند صنعتی شود. با توجه به شدت رقابت میان ایران و حاکمان سنّی به رهبری عربستان سعودی، این احتمال وجود دارد که آنها نیز به دنبال این باشند که با فراهم آوردن فنآوری هستهای برای خود، با قابلیتهای [هستهای] ایران مقابله کنند.
• تلاش عربستان و دولتهای عرب سنّی برای دنبال کردن مسیر هستهای ایران •
در بیشتر زمان سپریشده در دههی گذشته ایالات متحده از برنامههای هستهای صلحآمیز که متکی بر غنیسازی داخلی نباشد پشتیبانی نموده است. در واقع، برنامهی هستهای غیرنظامی دقیقاً گونهای از ابزار هستهای است که امارات متحده عربی پذیرفت که در کشور خود پیاده سازد. با توجه به برنامهی جامع اقدام مشترک که حق برخورداری از برنامهی هستهای در ابعاد صنعتی را به ایران واگذار نمود، امارات متحده عربی هماکنون در حال بازنگری در مورد برنامهی هستهای خود است. و نمیتوان باور کرد که سعودیها و دیگر دولتهای عرب سنّی در پی این نباشند که از برنامه [ی هستهای] ایران دنبالهروی کنند. چراکه عقب ماندن از قافلهی هستهای به معنای از دست دادن اهرم فشاری مهم در خاورمیانهی امروز است.
• تصمیم ایالات متحده در قبال ناآرامیهای خاورمیانه چه خواهد بود؟ •
ایالات متحده در یک نقطهی عطف قرار گرفته است که ارزش بحث کردن را دارد. بازنویسی نحوهی ادارهی حکومتها و دولتها در خاورمیانه و متوقف ساختن موج جنگهای داخلی که در منطقه به راه افتاده است مستلزم صرف بودجههای هنگفت و بهکارگیری نیروهای نظامی در جاهایی مانند عراق و سوریه است. و در این شرایط است که با دیدنِ امکان دستیابی به کورسوی موفقیت در خاورمیانه و افتادن ثمرهی آن به دست یک کشور دیگر [مانند شرایط به وجود آمده در عراق]، افکار عمومی آمریکا ممکن است نسبت به دخالت گسترده از سوی آن کشور واکنش منفی نشان دهد. اما به هر ترتیب، این بحثی است که آمریکاییها باید خیلی سریع به آن بپردازند.