امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
چالش‌های سیاست خارجی چین در خاورمیانه و بحران یمن
#1
آیا بحران کنونی در یمن بر روی سیاست عدم مداخله چین در خاورمیانه تأثیر شگرفی خواهد گذاشت؟ چالش‌ها و پیامدهای جنگ یمن برای سیاست خارجی چین عموماً در خاورمیانه چه هستند؟ آیا تحول قابل‌ملاحظه‌ای در سیاست خارجی چین در چارچوب جنگ یمن مشاهده می‌شود؟



به گزارش اشراف، اندیشکده مرکز پژوهش امور بین‌الملل روبین در گزارشی با عنوان « سیاست خارجی چین در خاورمیانه و بحران یمن: چالش‌ها و پیامدها ‌» به قلم دکتر مردخای خازیزا به بررسی پیامدهای کلی جنگ داخلی یمن برای سیاست خارجی خاورمیانه‌ای چین پرداخته است. یافته‌های این مقاله نشان می‌دهد که بحران کنونی یمن چالشی برای راهبرد عدم مداخله سیاست خارجی چین در خاورمیانه پدید می‌آورد و بنابراین شاید پکن وادار به کنار گذاشتن تدریجی راهبرد ملایم مدیریت روابط خود با کشورهای خاورمیانه شود.



مرکز رصد راهبردی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه کامل آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان، کارشناسان، پژوهشگران، دانشجویان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی منتشر می‌کند و دروغ پراکنی‌ها، اطلاعات نادرست، اتهامات و القائات این گزارش‌ مورد تأیید اشراف نمی‌باشد.



• احتمال تغییر رویکرد چین در قبال خاورمیانه به دنبال تحولات منطقه•

– مقدمه

جنگ داخلی یمن که در سال ۲۰۱۴ شروع شد، یکی از رویدادهای پیچیده‌تری به شمار می‌رود که از هنگام آغاز «بهار عربی» پدیدار شده است. در این نبرد عوامل متعددی مانند منافع اقتصادی، افراط‌گرایی مذهبی، جنگ نیابتی ( پروکسی )، تنش‌های فرقه‌ای، فعالیت تروریستی و سیاست زور گسترده دخیل هستند. بحران کنونی در یمن و مجموعه‌ای از جنگ‌های داخلی که از هنگام آغاز «بهار عربی» در منطقه (عراق، سوریه و لیبی) شعله‌ور شده‌اند، چالشی را برای سیاست خارجی چین در خاورمیانه به وجود آورده است. پکن که به طور سنتی در این منطقه سیاست عدم مداخله را در پیش گرفته است، شاید به منظور حفظ رابطه‌اش با کشورهای خاورمیانه وادار به کنار گذاشتن سیاست مزبور شود. بنابراین چین شاید به آهستگی به سوی یک رویکرد پیشرفته‌تر، انعطاف‌پذیرتر و عملگرایانه‌تر در قبال تغییرات منطقه‌ای مذکور حرکت کند.



•چالش‌ها و پیامدهای جنگ یمن برای سیاست خارجی چین•

این مقاله با توجه به پیچیدگی‌های نبرد فرقه‌گرایانه در یمن و منافع ملی متضاد در منطقه می‌کوشد پیامدهای کلی‌تر جنگ داخلی یمن را برای سیاست خارجی خاورمیانه‌ای چین مورد بررسی قرار دهد. آیا بحران کنونی در یمن بر روی سیاست عدم مداخله چین در خاورمیانه تأثیر شگرفی خواهد گذاشت؟ چالش‌ها و پیامدهای جنگ یمن برای سیاست خارجی چین عموماً در خاورمیانه چه هستند؟ آیا تحول قابل‌ملاحظه‌ای در سیاست خارجی چین در چارچوب جنگ یمن مشاهده می‌شود؟ پاسخ به این پرسش‌ها پیامدهای گسترده‌ای هم برای سیاست خارجی چین در خاورمیانه و هم برای اصول و اقدامات این کشور در [عرصه] سیاست جهانی به دنبال خواهد داشت.



•تلاش چین برای دستیابی به امنیت انرژی در منطقه خاورمیانه•

– راهبرد عدم مداخله چین و جنگ داخلی یمن

به طور کلی سیاست خارجی چین در خاورمیانه تحت تأثیر منافع ملی گسترده‌تر این کشور – به عبارت دیگر تداوم رشد اقتصادی، حفظ سیستم سیاسی تحت رهبری یک حزب کمونیست، دفاع از حاکمیت چین در برابر تهدید خارجی و دیگر مداخلات در امور داخلی این کشور و گسترش نفوذ جهانی چین به مثابه یک قدرت اقتصادی و سیاسی در حال ظهور – شکل می‌گیرد. با این حال همکاری چین با کشورهای خاورمیانه عمدتاً تحت تأثیر تلاش‌های این کشور برای دستیابی به امنیت انرژی صورت می‌گیرد. این منافع ملی گسترده در اهداف مهم خاورمیانه‌ای چین انعکاس پیدا می‌کند: تقویت روابط اقتصادی، حمایت از اهداف این کشور برای دستیابی به امنیت انرژی، ایجاد رابطه دوستانه با تمامی کشورهای خاورمیانه و تقویت ثبات منطقه‌ای که به سود منافع اقتصادی، سیاسی و امنیتی خود چین باشد.



•نگرش و اقدامات چین در رابطه با سیاست عدم مداخله•

هرچند رگه‌های متعددی از پیوستگی در سیاست خارجی چین مشاهده می‌شود، اما سیاست خارجی این کشور از زمان پایان «جنگ سرد» در زمینه‌های بسیاری تغییر کرده است. نگرش و اقدامات در حال تحول چین در رابطه با سیاست عدم مداخله این کشور برجسته‌ترین مورد به شمار می‌رود. این سیاست بخشی از راهبرد عالی چین که برای دفاع از این کشور در برابر [هرگونه] مداخله خارجی در طول (و پس از) «جنگ سرد» تدوین شد، به شمار می‌رفت. در مجموع نگرش چین به [مسئله] مداخله هرگز سازش‌ناپذیر نبوده و طبق تغییرات بین‌المللی و منطقه‌ای متحول شده است. مسلماً چین با دیدگاه مداخله مخالفت می‌نماید، اما این کشور به دلایل مختلف در اقدامات مداخله‌جویانه مختلفی در منطقه خاورمیانه مشارکت کرده است. برای نمونه رأی موافق چین به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد در خصوص لیبی یک انحراف از اصل عدم مداخله این کشور در «امور داخلی» دیگر کشورها به شمار می‌رود.



• چالش‌های ژئوپلیتیک راهبرد عدم مداخله چین •

سیاست عدم مداخله چین در خاورمیانه و مناطق دیگر به شیوه‌ای انعطاف‌پذیر، عملگرایانه و گاهی اوقات خلاقانه به اجرا گذاشته می‌شود. در واقع چین در امور دیگر کشورها مداخله می‌کند، مگر اینکه چنین مداخله‌ای برای منافع ملی و یا اقتصادی خودش زیان‌بخش باشد. رهبران چین خاورمیانه را «قبرستان قدرت‌های بزرگ» قلمداد می‌کنند و آن‌ها درصدد اجتناب از درگیر شدن در بحران و یا جنگ در منطقه مزبور و ایجاد این تصور که [چین] به متحد کشورها و یا سهامدارانی خاص مبدل شده است، می‌باشند. هرچند اصل عدم مداخله چین از آغاز رویدادهای «بهار عربی» با چالش‌های ژئوپلیتیک متعددی که این کشور را وادار به کنار گذاشتن تدریجی سیاست مذکور در حفظ رابطه‌اش با کشورهای خاورمیانه نموده، مواجه شده است.



•مداخله‌ای یک‌جانبه و فرامنطقه‌ای در جنگ‌های داخلی•

غالباً منافع در دستیابی به یک راه‌حل نهایی و یا مدیریت مؤثر – به جای انجام کوششی بین‌المللی برای پیچیده کردن نبرد و یا جنگ داخلی – به سیاست عدم مداخله چین شکل می‌بخشد. بنابراین پکن ترجیح می‌دهد که قدرت‌های خارجی از مداخله در «امور داخلی» دیگر کشورها اجتناب ورزند. هرچند چنانچه طرفین درگیر قادر به حل‌وفصل مستقیم نزاع نباشند، سپس چین با [ورود] یک سازمان منطقه‌ای مورد پذیرش طرفین موافقت خواهد کرد. تنها درصورتی‌که این سازمان در حل‌وفصل نزاع مذکور ناکام باشد، چین با اکراه برای حل‌وفصل نزاع مورد نظر خواستار مداخله شورای امنیت سازمان ملل متحد خواهد شد. از دیدگاه چین مداخله‌ای یک‌جانبه و فرامنطقه‌ای در جنگ‌های داخلی بدترین سناریو به شمار می‌رود.



•نگرش رسمی محتاطانه و اقدام متوازن‌کننده پکن•

از ابتدا پکن [موضع] بی‌طرفانه‌ای در قبال مداخله نظامی عربستان علیه شورشیان حوثی اتخاذ نمود و این کشور خواستار ایجاد یک آتش‌بس شد و جامعه جهانی را به حل‌وفصل جنگ داخلی یمن از طریق دیپلماسی ترغیب کرد. جنگ داخلی یمن به تعبیری یک نبرد نیابتی به شمار می‌رود؛ چونکه این نبرد میان دولت یمن که از حمایت عربستان سعودی و متحدانش برخوردار است و شورشیان حوثی مورد حمایت ایران در حال وقوع است. هم ایران و هم عربستان سعودی شرکای اقتصادی منطقه‌ای مهم پکن و به ویژه منابع حائز اهمیت نفتی برای امنیت انرژی چین محسوب می‌شوند. بنابراین نگرش رسمی پکن محتاطانه و اساساً یک اقدام متوازن‌کننده برای حفظ بی‌طرفی این کشور و اجتناب از ناراحت کردن هر یک از طرفین است.



•رویکرد دوسویه پکن در قبال جنگ داخلی یمن•

از یک سو پکن از محکوم کردن مداخله نظامی عربستان در یمن خودداری می‌کند و از قطعنامه ۲۲۱۶ سازمان ملل در مورد یمن که ارسال تسلیحات به مبارزان حوثی را منع می‌کند، حمایت به عمل می‌آورد. از سوی دیگر چین خواستار ایجاد آتش‌بس بوده است و از ایفای نقشی سازنده توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد به منظور حل‌وفصل این جنگ از طریق راه‌حل‌های سیاسی حمایت می‌کند. شی جین پینگ، رئیس‌جمهور چین در تماسی تلفنی با ملک سلمان، پادشاه عربستان سعودی نگرانی خود را در مورد بحران یمن و گسترش بی‌ثباتی در منطقه ابراز داشت و از همتای عربستانی خود خواست تا درصدد یافتن یک راه‌حل سیاسی برای درگیری مزبور باشد. با این وجود گونگ شیا شننگ، نماینده ویژه چین در امور خاورمیانه در دیدار با حسین امیرعبداللهیان، معاون عربی و آفریقای وزارت امور خارجه ایران بر لزوم احترام به حاکمیت کشورها و همکاری منطقه‌ای برای حل‌وفصل بحران منطقه‌ای از طریق راه‌حل‌های سیاسی تأکید کرد.



•پکن از هیچ یک از طرفین درگیر در جنگ یمن جانبداری نکرد•

بنابراین مقامات رسمی چین [در دیدار با] نماینده عربستان از یک راه‌حل سیاسی دفاع کردند، اما آن‌ها از مداخله عربستان سعودی به طور مستقیم انتقاد نکردند. در عین‌حال آن‌ها به ایران اطلاع دادند که پکن دیپلماسی را که با حاکمیت یمن در تضاد نباشد، ترجیح می‌دهد. این پیام‌های مکمل بخشی از رویکرد محتاطانه و اقدام متوازن‌کننده‌ای به شمار می‌رود که نشان می‌دهد که پکن از هیچ یک از طرفین جانبداری نکرد، بلکه این کشور بر اهمیت [یافتن] راه‌حلی صلح‌آمیز از طریق مذاکرات سیاسی در محیطی چندجانبه تأکید نمود. شی جین پینگ، رئیس‌جمهور چین که قرار بود از خاورمیانه و پاکستان در ماه آوریل ۲۰۱۵ دیدار کند، در یک اقدام متوازن‌کننده دیگر وادار به لغو سفرش به عربستان سعودی شد. تصمیم رئیس‌جمهوری چین برای دیدار از مصر و عربستان سعودی در منطقه خاورمیانه از اهمیت این دو کشور برای پکن حکایت می‌کند. هرچند بحران یمن برنامه دیدار از خاورمیانه شی جین پینگ، رئیس‌جمهور چین را با اختلال مواجه کرد: دیدار از عربستان سعودی این تصور را به وجود می‌آورد که پکن از مداخله نظامی عربستان در یمن – که برای ایران غیرقابل‌پذیرش می‌بود و همچنین برای سیاست بی‌طرفانه و متوازن‌کنند چین در رابطه با بحران یمن زیان‌بخش به شمار می‌رفت – حمایت می‌کرد.



•تلاش چین برای حفظ رابطه حسنه با ریاض و تهران•

بحران کنونی در یمن آزمون دشواری برای [سنجش] توانایی چین در تقبل یک نقش جسورانه‌تر بدون جانبداری از طرفین و یا کشاندن بیشتر منطقه خاورمیانه به آشوب‌های فرقه‌ای به شمار خواهد رفت. به طور معمول رویکرد میانجی‌گرایانه چین در [حل‌وفصل] درگیری‌های منطقه‌ای و یا جنگ‌های داخلی مستلزم صرف حجم قابل‌ملاحظه‌ای از منابع انسانی و امکانات نیست. این رویکرد به ویژه در خاورمیانه – جایی که نفوذ چین در مسائل منطقه‌ای، حتی با توجه به وابستگی روبه رشد [بخش] انرژی این کشور به ایجاد شراکت‌های عمیق‌تر با کشورهای خاورمیانه، به طور تعجب‌آوری محدود است – مشهود است. مشکل آنجاست که پکن تمایلی به جانبداری از طرفین در منطقه‌ای‌که به طور پیوسته نیازمند انجام چنین کاری است، ندارد. بنابراین تلاش برای حفظ رابطه حسنه با ریاض و تهران در بحبوحه رقابت روبه گسترش منطقه‌ای و فرقه‌ای دشوارترین اقدام متوازن‌کننده چین در آینده به شمار می‌رود.



•تأثیر منفی جنگ یمن بر روی طرح جاده ابریشم جدید چین•

– چالش‌ها و پیامدها

جنگ داخلی یمن به وضعیت بسیار متشنجی در خاورمیانه انجامیده است که شاید چالش‌ها و پیامدهایی برای امنیت و ثبات منطقه به دنبال داشته باشد و منافع ملی گسترده‌تر چین را – از جمله منافع اقتصادی، راهبردی و امنیتی – تحت تأثیر قرار دهد. پیش از همه درگیری در یمن شاید تأثیر منفی بر روی ابتکار پیشنهادی رئیس‌جمهوری چین [موسوم به] «یک کمربند، یک جاده» بر جای بگذارد. این طرح بناست چین، آسیای مرکزی، روسیه و اروپا (حوزه بالتیک) را به هم متصل نماید؛ همچنین چین را از طریق آسیای مرکزی و غربی و آسیای جنوب شرقی، آسیای جنوبی و اقیانوس هند به خلیج فارس و دریای مدیترانه پیوند دهد. ابتکار « جاده ابریشم جدید » کنترل راهبردی چین را بر عالی‌ترین باریکه بزرگراه تجارت جهانی میسر می‌سازد و رابطه [چین] با اروپا (مهم‌ترین شریک تجاری) را تسهیل می‌نماید. گسترش نفوذ اقتصادی و راهبردی چین به سوی غرب از طریق آسیای مرکزی و خاورمیانه به بهای برتری آمریکا پیامد [اجرای چنین طرحی] خواهد بود. به علاوه ابتکار «یک کمربند، یک جاده» به ابزار ارزشمندی برای راهبرد متوازن‌کننده چین در قرن بیست و یکم تبدیل خواهد شد. این طرح ابتکاری همکاری چندجانبه را که در آن واشنگتن به حاشیه رانده می‌شود و رابطه دوجانبه [چین] با کشورهایی که یا در حال حاضر رابطه سردی با آمریکا دارند و یا کشورهایی به شمار می‌روند که به طور بالقوه و یا از روی اختیار متمایل به فاصله گرفتن از نفوذ آمریکا هستند، پدید می‌آورد. در نهایت ابتکار « جاده ابریشم جدید » به عنصر کلیدی راهبرد پکن برای ایجاد نظم بین‌المللی این کشور و متوازن‌ساختن برتری آمریکا مبدل خواهد شد.



•ابعاد اقتصادی و راهبردی تحولات جنگ داخلی یمن•

همچنین ابتکار « جاده ابریشم جدید » به پکن کمک می‌کند تا وابستگی‌اش به مسیر حمل‌ونقل غربی را که آسیب‌پذیری راهبردی برای تجارت و امنیت انرژی چین پدید می‌آورد، کاهش دهد. این پروژه « جاده ابریشم جدید » به چین امکان می‌دهد تا عرضه انرژی را از کشورهای صادرکننده انرژی در آسیای مرکزی تضمین نماید. همچنین پروژه مزبور به چین امکان می‌دهد تا مسیرهای عرضه واردات نفت خود را تضمین و بهبود بخشد و تأثیرات بالقوه کاهش عرضه را از خاورمیانه، آفریقا و روسیه تسهیل نماید. طرح ابتکاری « یک کمربند، یک جاده » ابعاد اقتصادی و راهبردی به تحولات جنگ داخلی یمن بخشیده است؛ چونکه « جاده ابریشم جدید » با عبور تنگه باب المندب -که تحت کنترل یمن است- به دریای سرخ راه پیدا می‌کند. یمن به سبب موقعیت جغرافیایی خود برای ابتکار « یک کمربند، یک جاده » چین حائز اهمیت است. این اهمیت نزدیکی یمن به [منطقه] شاخ آفریقا که جای پای اقتصادی چشمگیر پکن محسوب می‌شود و موقعیت این کشور در بندر عدن را که مکانی راهبردی برای [دسترسی به] کانال سوئز به شمار می‌رود، در بر می‌گیرد.



•بحران یمن شاید یکی از مهم‌ترین گلوگاه‌های نفتی جهان را با خطر مواجه سازد•

بحران کنونی یمن شاید یکی از مهم‌ترین گلوگاه‌های نفتی جهان را با خطر مواجه سازد. بر طبق «اداره اطلاعات انرژی آمریکا» روزانه ۳.۸ میلیون بشکه نفت و فرآورده‌های خالص نفتی از تنگه باب المندب روانه اروپا، آسیا و آمریکا می‌شود و [به همین دلیل] این تنگه چهارمین گلوگاه شلوغ جهان به شمار می‌رود. بنابراین اعمال کنترل شورشیان حوثی بر شهر بندری عدن و مسدود کردن راه‌آبی حمل‌ونقل در خلیج عدن و یا بستن تنگه راهبردی باب المندب در دریای سرخ بدترین سناریوی ممکن برای چین به شمار خواهد رفت. از دیدگاه چین بستن تنگه باب المندب شاید تانکرهای خلیج فارس را از رسیدن به کانال سوئز و یا خط لوله سومید بازدارد که [متعاقباً] ممکن است فعالیت‌های تجاری مربوط به فرآورده‌های انرژی با اختلال همراه شود. از آنجا که تقریباً نیمی از واردان نفتی چین از خلیج فارس عبور می‌کند، این‌ها سناریوهای پرهزینه و خطرناکی برای امنیت انرژی چین قلمداد می‌شوند. به علاوه پکن وابستگی روبه رشدی به واردات نفت خام از حوزه خلیج فارس و رابطه گسترده‌ای با کشورهای حاشیه خلیج فارس که به طور پیوسته در حال گسترش و عمیق‌تر شدن بوده است، دارد. در چنین سناریویی شاید چین برای حفظ منافع روبه رشد اقتصادی خود ملزم به کنار گذاشتن اصل عدم مداخله شود.



•پیامدهای تشدید جنگ داخلی یمن برای اقتصاد چین•

ثانیاً درگیری در یمن شاید سرمایه‌گذاری اقتصادی پکن و ایمنی شهروندان چینی در آنجا را با خطر مواجه سازد. بر طبق وزارت بازرگانی چین پکن – با توجه به پروژه‌های تجاری متمرکز بر استخراج، مخابرات، ساخت‌وساز، جاده‌ها و پل‌ها و شیلات – ۱۴ شرکت و ۴۶۰ پرسنل در یمن دارد. به علاوه یمن ماهانه در حدوداً ۱.۴ تا ۱.۵ میلیون بشکه ماسیلای خام عمدتاً به چین صادر می‌کند. هرچند که این حجم از صادرات نسبتاً ناچیز به شمار می‌رود، اما واردات نفت خام چین از یمن در دو ماهه نخست سال ۲۰۱۵ ۳۱۵ درصد نسبت به دو ماهه نخست سال ۲۰۱۴ افزایش پیدا کرد. با این وجود شاید تنش‌های ژئوپلیتیک در یمن به افزایش قیمت نفت بیانجامد و [متعاقباً] به راهبرد امنیت اقتصادی و انرژی چین زیان وارد کند. هرچند یمن جزء تولیدکنندگان بزرگ منطقه خاورمیانه به شمار نمی‌رود، اما اساساً این موقعیت یمن به مثابه یک کانون تجاری است که شاید به اختلال در فعالیت‌های تجاری مربوط به فرآورده‌های انرژی بیانجامد. مادامی‌که بحران یمن کنترل شود، بعید به نظر می‌رسد که قیمت نفت افزایش پیدا کند و یا در فعالیت‌های تجاری مربوط به فرآورده‌های انرژی اختلال ایجاد شود. با این وجود تشدید جنگ فرقه‌ای در منطقه خاورمیانه ممکن است به پیامدهای مذکور بیانجامد و همچنین صادرکنندگان اصلی نفت خاورمیانه (ایران و عربستان سعودی) را به چین مورد تهدید قرار دهد.



•پیامدهای مأموریت فوری خارج ساختن شهروندان چینی از یمن•

به علاوه نیروی دریایی چین در واکنش به جنگ داخلی یمن ۲۲۵ شهروند خارجی و تقریباً ۶۰۰ شهروند چینی را از بند عدن در جنوب این کشور خارج کرده است. این نخستین باری بود که نیروی دریایی چین برای نجات شهروندان خارجی گسیل شد و تنها دومین باری بود که پکن از ناوهای جنگی برای خارج ساختن شهروندانش از یک منطقه جنگ‌زده استفاده کرد؛ هرچند این نخستین مأموریت تخلیه نیروی دریایی چین در خارج از این کشور نبود. چین چندین مأموریت را از دهه ۱۹۹۰ برای خارج ساختن شهروندانش در خارج از این کشور آغاز کرده است. برای نمونه در سال ۲۰۱۱ چین شهروندانش را از لیبی خارج کرد که بزرگ‌ترین مأموریتی که این کشور تا آن زمان تقبل کرده بود، محسوب می‌شد. درحالی‌که شاید [مأموریت] تخلیه چین طوری قلمداد شود که گویا چین در حال کاهش زیان‌هایش است، اما در واقع ممکن است این اقدام به مثابه یک هدف راهبردی مهم عمل کند. از نظر داخلی [مأموریت] خارج ساختن فوری شهروندان چینی از یمن توسط نیروی دریایی این کشور نشان داد که دولت چین مسئولیت حفاظت از تمامی شهروندانش را در سرتاسر جهان بر عهده دارد. از نظر بین‌المللی عملیات موفقیت‌آمیز و خبرساز نیروی دریایی چین در یک منطقه جنگ‌زده منافع پکن در حفظ وجهه قدرت عالی چین و قدرت جهانی روبه رشد این کشور را به نمایش گذاشت.



•جلوگیری از آموزش و تحریک مسلمانان جدایی‌طلب در غرب چین•

جلوگیری از آموزش و تحریک مسلمانان جدایی‌طلب در غرب چین توسط عناصر افراطی چالش دیگر به وجود آمده – پس از جنگ داخلی یمن- برای چین به شمار می‌رود. عموماً کنترل تکفیری‌های تروریست عنصری کلیدی که سیاست خارجی چین را در خاورمیانه رهنمود می‌دهد، به شمار می‌رود. پکن از ابتدای دهه ۱۹۹۰ ادعا کرده که فعالیت‌های تروریستی در [استان] شین جیانگ به سازمان القاعده مرتبط بوده است و آشکارا از این نگرانی -که اویغورهایی که به «گروه دولت اسلامی (داعش)» پیوسته‌اند، به منظور مشارکت در افراط‌گرایی و انجام فعالیت‌های تروریستی به چین بازخواهند گشت – سخن به میان آورده است. همچنین از دیدگاه پکن بحران یمن اجرای توافق هسته‌ای با ایران را – به دلیل نزاع میان شورشیان حوثی مورد حمایت ایران و ائتلاف به رهبری عربستان که از حمایت آمریکا برخوردار است – با خطر مواجه می‌کند. بنابراین این نگرانی وجود دارد که مبادا نزاع یمن توافق هسته‌ای از قبل شکننده ایران را تحت تأثیر قرار دهد.



•توانایی پکن در حفظ روابط حسنه با ریاض و تهران به دنبال جنگ داخلی یمن•

همچنین ائتلاف نظامی به رهبری عربستان واکنشی به آنچه‌که عربستان به سازش آمریکا با تهران به دنبال توافق هسته‌ای تعبیر می‌کند و برداشت این کشور مبنی بر اینکه واشنگتن در حال عقب‌نشینی و برجای گذاشتن خلأ [قدرتی] در حوزه خلیج فارس است، به شمار می‌رود. ایران و عربستان سعودی شرکای سیاسی و اقتصادی چین محسوب می‌شوند و به ویژه دو کشور منابع مهم نفتی برای امنیت انرژی چین به شمار می‌روند. هرچند چین به دومین شریک تجاری ایران تبدیل شده، تقریباً نیمی از کل صادرات نفت خام ایران را خریداری نموده و تنها بازیگر بزرگ فعال کنونی در صنعت نفت ایران – از هنگام تشدید تحریم‌ها علیه این کشور در سال ۲۰۱۲ – به شمار می‌رود. در عین‌حال عربستان سعودی مهم‌ترین منبع [واردات] نفت پکن از خاورمیانه محسوب می‌شود. نفوذ سیاسی و اقتصادی ریاض این کشور را به حیاتی‌ترین شریک پکن در حوزه خلیج فارس و مناطق آسیای غربی – شمال آفریقا تبدیل می‌کند. بنابراین درگیری در یمن آزمون دشواری برای [سنجش] توانایی پکن در حفظ روابط حسنه با ریاض و تهران به طور همزمان خواهد بود.



•جنگ داخلی یمن خاورمیانه را به سوی یک آتش گسترده‌تر منطقه‌ای سوق می‌دهد•

– نتیجه‌گیری

جنگ داخلی یمن خاورمیانه را به سوی یک آتش گسترده‌تر منطقه‌ای سوق می‌دهد و یک لایه جدید غیرقابل‌پیش‌بینی بودن را به نزاع‌های فراملیتی متعددی که بخش عظیمی از خاورمیانه را به مناطق جنگ‌زده مبدل کرده، افزوده است. پیچیدگی نزاع فرقه‌ای یمن به طور کامل در نحوی کوشش سیاست عدم مداخله چین برای متوازن ساختن منافع مزبور بروز پیدا کرده است. از یک سو چین همچنان از ایران و متحدانش در خاورمیانه برای کنترل نفوذ واشنگتن و متحدانش در منطقه مزبور حمایت می‌کند. از سوی دیگر چین در حال اتخاذ یک اقدام متوازن‌کننده محتاطانه به منظور اجتناب از چندپارگی و بی‌ثباتی یمن است که [متعاقباً] به تشدید درگیری و تروریسم در خاورمیانه خواهد انجامید.



•درگیری در یمن مستلزم انجام تغییری بزرگ در رویکرد عدم مداخله پکن نیست•

در این مقاله احتمال تأثیرگذاری چشمگیر تداوم جنگ داخلی یمن بر سیاست عدم مداخله چین در منطقه خاورمیانه مورد بررسی قرار گرفته است. یافته‌های [این مقاله] نشان می‌دهد که هرچند درگیری در یمن چالش‌های مشخصی برای سیاست خارجی خاورمیانه‌ای چین پدید می‌آورد، اما درگیری مذکور هنوز مستلزم انجام تغییری شگرف در رویکرد عدم مداخله پکن نیست. با این وجود طولانی شدن جنگ داخلی یمن شاید منافع ملی کلی‌تر اقتصادی، راهبردی و امنیتی چین را – که پکن را وادار به کنار گذاشتن تدریجی سیاست عدم مداخله خواهد کرد- مورد تهدید قرار دهد. مسلماً چین همواره در [امور] خاورمیانه مداخله کرده و می‌کند؛ [اما این مداخله] عمدتاً به حفظ صلح، حل‌وفصل درگیری‌ها و پیگیری امنیت منطقه‌ای مربوط می‌شود. مسلماً پکن از امکانات لازم برای مداخله در [امور] خاورمیانه برخوردار است، اما این کشور تمایلی به درگیر شدن گسترده در نبردهای نظامی در منطقه خاورمیانه – همانند دیگر نقاط جهان- ندارد. چین همچنان تعهد رسمی خود را به اصل عدم مداخله (دست‌کم به طور لفظی) به نمایش خواهد گذاشت.



•چین به سهام‌داری مسئولیت‌پذیر در منطقه خاورمیانه تبدیل شده است•

واکنش پکن به جنگ داخلی یمن شاید پاسخ دیگر قدرت‌های بزرگ و کشورهای منطقه خاورمیانه را به دنبال داشته باشد. هرچند دست‌کم تاکنون از دیدگاه چین اجرای توافق هسته‌ای با ایران و ثبات منطقه‌ای برای جامعه جهانی از اولویت بسیار بالاتری نسبت به بحران یمن برخوردار است. بنابراین موضع چین در قبال درگیری در یمن و بحران کنونی خاورمیانه در واقع به موضع قدرت‌های بزرگ بسیار نزدیک‌تر است. تشدید بحران یمن چالش‌هایی برای منافع چین و اصل سیاست عدم مداخله‌اش در خاورمیانه به وجود خواهد آورد. پکن در طول مدت‌زمانی طولانی تصور نمی‌کرد که وقوع درگیری‌ها در خاورمیانه تأثیر مستقیمی بر روی منافعش بر جای بگذارد، اما به دلیل ظهور چین به مثابه یک شریک تجاری مقتدر و تمایل این کشور برای ایجاد یک حوزه نفوذ، چین به سهام‌داری مسئولیت‌پذیر در منطقه خاورمیانه تبدیل شده است. به معنای دقیق کلمه چین تصدیق می‌کند که این کشور در مسئولیت سنگین تضمین صلح و امنیت خاورمیانه سهیم است.



•چین باید به طور عملی در منطقه خاورمیانه درگیر شود•

هنگامی‌که چین برای جلوگیری از پیوستن پاکستان به ائتلاف نظامی به رهبری عربستان برای مبارزه با شورشیان حوثی – که به طور اجتناب‌ناپذیری به تشدید درگیری در یمن می‌انجامید- وارد عمل شد، یک گام عملی در مسیر مزبور برداشته شد. بر طبق [اظهارات] مقامات رسمی پاکستانشی جین پینگ، رئیس‌جمهور چین به همتای پاکستانی خود اطمینان داد که چین در صورت از هم پاشیدن رابطه پاکستان با جهان عرب در کنار اسلام‌آباد باقی خواهد ماند. تعهد چین در خصوص ارائه کمک و انجام سرمایه‌گذاری ۴۶ میلیارد دلاری در پاکستان یکی از دلایلی بود که اسلام‌آباد – به رغم اعمال فشار شدید از طرف ریاض- متقاعد شد تا به درخواست عربستان برای [پیوستن پاکستان به] عملیات نظامی این کشور علیه شورشیان حوثی پاسخ منفی بدهد. بنابراین تقریباً مبرهن است که چین باید از اعمال سختگیرانه سیاست عدم مداخله‌اش چشم‌پوشی نماید و به طور عملی در منطقه خاورمیانه درگیر شود.
پاسخ
تشکر شده توسط:


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان