هنوز کوچههای مدینه از خاطره گامهای آهسته تو سرشار است.
هنوز سایههای آرام شب، از وزش نسیم حضور تو بیدارند.
هنوز خانههای بینور و تهی از عطر مهر مادر و پدر، به لحن دلگشای تو مشتاق مانده است. کسی چه میدانست که آن شعر شبانه نان و طعام، از قلب غزل سرای نوازش توست که میتراود؟!
Read More »