Tag Archives: فالون دافا + بودیسم + کارما + چین

نقدى بر یک مکتب عرفانى نوظهور فالون دافا (۲)

.. بوديسم در فالون دافا
 لي هينگ جي تناسخ و حقانيت رنج را از بوديسم گرفته است و تاكيد ميكند كه براي افزايش گونگ و تزكيه روان بايد رنج را تحمل كرد و در نهايت از اين راه ميتوان از چرخه تناسخ راهي يافت. گذشته از بي اعتقادي به خدا و خدا انگاري بودا را نيز پذيرفته است. در بوديسم براستي هيچ غايت متعالي كه به آن بپيوندند و به عنوان هستي بخش و مدير عالم باشد نمي شناسد. البته در فرقه مهايانا بودا به جاي خداي اديان توحيدي مينشيند. اما در اينجا نيز نيروانا يعني بي تعيني و بي نام و نشاني رنگ اصلي بوداست. به همين دليل هيچ انديشه او را نمي شناسد حتي نمي تواند براي شناخت او رفع مانع بكند. زيرا او فقط بيتعيني است. نه اوصاف كمالي و نه جلوه جمالي كه قلب را به سوي او جذب كند، هيچ نيست. و اين مشكل دست كم در آغاز سلوك كار را دشوار ميكند. اين مسئله آنجا به وضوح معلوم ميشود كه امور ديگري غير از معرفت جايگزين هدف سير و سلوك معنوي ميشوند. چيزهاي ناپايداري مثل جواني!

Read More »