Tag Archives: سید مهدی شجاعی

به ما نگفتند . . . سید مهدی شجاعی

راستش‌را به‌ما نگفتند یا لااقل‌همه‌راست‌را به‌ما نگفتند. گفتند:توکه‌بیایی‌خون‌به‌پامی‌کنی‌،جوی‌خون‌به‌راه‌می‌اندازی‌وازکشته‌پشته‌می‌سازی‌و ما را از ظهور تو ترساندند. درست‌مثل‌اینکه‌حادثه‌ای‌به‌شیرینی‌تولد را کتمان‌کنند و تنها از درد زادن‌بگویند. ما از همان‌کودکی‌، تو را دوست‌داشتیم‌. با همه‌فطرتمان‌به‌تو عشق‌می‌ورزیدیم‌و با همه‌وجودمان‌بی‌تاب‌آمدنت‌بودیم‌. عشق‌تو با سرشت‌ما عجین‌شده‌بود و آمدنت‌، طبیعی‌ترین‌وشیرین‌ترین‌نیازمان‌بود. اما … اما کسی‌به‌ما نگفت‌که‌چه‌گلستانی‌می‌شود جهان‌، وقتی‌که‌تو بیایی‌. همه‌، پیش‌از …

Read More »