جمعی از برادران مورد اطمينان من، خبر دادند كه در اطراف شهر حلّه، شخصي به نام «اسماعيل بن عيسي بن حسن هرقلي» در قريهاي به نام هرقل زندگي ميكرد. او در زمان حسن وفات نمود و من خود او را نديدم. امّا فرزند او، شمسالدين را ديدم و او حكايت پدرش را براي من اينگونه نقل كرد كه: گاهي يك بيماري يا يك گرفتاري در زندگي شخصي، موجب اشتغال ذهن و گرفتاريهايي ميشود كه حال عبادت و لذت مناجات را از انسان ميگيرد. به همين دليل است كه دستور داده شده وقتي انسان ميخواهد به عبادت مشغول شود آنچنان خود را فارغ كند كه گويا هيچ كاري ندارد و توجهي به هيچ كس جز خداي متعال ندارد. در آن صورت است كه فكر آزاد ميشود و مجال ارتباط با خداوند و اتصال به او را مييابد.
Read More »