امام صادق(علیهالسلام) حكایت فرمود:
روزى پیغمبر اکرم(صلى الله علیه و آله) در بین كوههاى مكه قدم مىزد، چشمش به مردى بلند قامت افتاد، به او فرمود: تو از جنّیان هستى، اینجا چه مىكنى؟
اسفند ۱۲, ۱۳۸۸ حکایات و داستانهای زیبا دیدگاهها برای گفتگوی نبیره شیطان با پیامبر اکرم بسته هستند 0
روزى پیغمبر اکرم(صلى الله علیه و آله) در بین كوههاى مكه قدم مىزد، چشمش به مردى بلند قامت افتاد، به او فرمود: تو از جنّیان هستى، اینجا چه مىكنى؟
اسفند ۱۲, ۱۳۸۸ حکایات و داستانهای زیبا دیدگاهها برای حکایتها و هدایتها بسته هستند 1
گناهان كبيره
عمروبن عبيد معتزلى به نزدامام صادق(عليه السلام) مشرف شد، وقتى رسيد اين آيه را تلاوت نمود:
(الذين يجتنبون كبأرالاثم و الفواحش)
سپس ساكت شد. امام صادق(عليه السلام) فرمودند: چرا ساكت شدى؟
گفت: خواستم كه شما از قرآن گناهان كبيره را يكى پس از ديگرى براى من بيان نمايى.
حضرت شروع كرد وبه ترتيب از گناه بزرگ تر يكى پس از ديگرى را بيان نمود.
از بس كه امام خوب وعالى پاسخ عمر وبن عبيد راداد كه در پايان عمرو بن عبيد بى اختيار گريست و فرياد زد: هر كه به رأى خويش سخن بگويد و در فضل و علم با شما منازعه كند، هلاك مى شود.
اسفند ۸, ۱۳۸۸ حکایات و داستانهای زیبا دیدگاهها برای داستان چهار کس که زبان هم را نمی فهمیدند بسته هستند 1
بهمن ۲۳, ۱۳۸۸ حکایات و داستانهای زیبا دیدگاهها برای داستانی زیبا از استاد شریعتی بسته هستند 0
داستانی زیبا از استاد شریعتی دکتر شریعتی : «کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم – که از …
Read More »آذر ۴, ۱۳۸۸ حکایات و داستانهای زیبا دیدگاهها برای چه وقت میشود به حضور آقا امام زمان رسید؟ بسته هستند 0
شهریور ۱۴, ۱۳۸۸ حکایات و داستانهای زیبا, یادداشت دیدگاهها برای جواب شش موضوع مبهم بسته هستند 2
روزى یك نفر از بلاد روم خدمت امام علىّ علیه السلام وارد شد و اظهار داشت : من یك نفر از رعیّت تو و از اهالى این شهر هستم .
Read More »مرداد ۳۱, ۱۳۸۸ حکایات و داستانهای زیبا, یادداشت دیدگاهها برای چه وقت میشود به حضور آقا امام زمان رسید ؟ بسته هستند 1
فرمودند: با تقوا باشید؛ وقتی كه بین شما و حضرت سنخیّت باشد.
Read More »مرداد ۲۰, ۱۳۸۸ حکایات و داستانهای زیبا, یادداشت دیدگاهها برای اناری که حقانیت شیعه را اثبات کرد بسته هستند 2
جمعی از موثقین نقل کردند: « مدتی بحرین تحت نفوذ خارجیان بود. آنها مردی از مسلمانان را حاکم بحرین کردند تا شاید به علت حکومت کردن شخصی مسلمان، آنجا آبادتر شود و به حالشان مفیدتر واقع گردد. آن حاکم از ناصبیان (کسانی که با اهل بیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم دشمنی می ورزیدند) بود.
مرداد ۱۲, ۱۳۸۸ حکایات و داستانهای زیبا, یادداشت دیدگاهها برای داستان هایی از جوانان نمونه تاریخ بسته هستند 0
هنوز بیش از بیست و پنج سال از عمر مبارک علی علیهالسلام نگذشته بود و از ازدواج پر برکتش با زهرا علیهاالسلام زمانی نرفته بود، که جنگ احد پیش آمد.
معمولاً مردان جوان پس از ازدواج، بیشتر در اندیشه زندگانی مشترک خویشند و به همسر و معاش و آینده خانواده خود میاندیشند، ولی علی علیهالسلام درست در چنین هنگامی، خانه و خانواده را رها کرد و به دستور پیامبر صلی الله علیه وآله روی به میدان جنگ نهاد.
تیر ۲۱, ۱۳۸۸ حکایات و داستانهای زیبا, یادداشت دیدگاهها برای بهشت و جهنم بسته هستند 0
فردی از پروردگار درخواست کرد
تا بهشت و جهنم را به او نشان دهد
خداوند پذیرفت.
او را وارد اطاقی نمود
Read More »خرداد ۲۱, ۱۳۸۸ حکایات و داستانهای زیبا, یادداشت دیدگاهها برای داستان قشنگ شیطان ونمازگذار بسته هستند 1
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند.
لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد،
خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.
خرداد ۲۰, ۱۳۸۸ حکایات و داستانهای زیبا, یادداشت دیدگاهها برای گنجشک و خدا بسته هستند 1
روزها می گذشت و گنجشک با خدا هیچ نمی گفت .
فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند
و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت :
Read More »اردیبهشت ۱, ۱۳۸۸ حکایات و داستانهای زیبا, یادداشت دیدگاهها برای تبدیل نقاط ضعف به قوت بسته هستند 2
کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود
Read More »فروردین ۲۷, ۱۳۸۸ حکایات و داستانهای زیبا, یادداشت دیدگاهها برای تاجر و ماهیگیر بسته هستند 1
یک تاجر آمریکایی نزدیک یک روستای مکزیکی ایستاده بود.در همان موقع یک قایق کوچک ماهیگیری رد شد که داخلش چند تا ماهی بود. از ماهیگیر پرسید: چقدر طول کشید تا این چند تا ماهی رو گرفتی؟
Read More »فروردین ۲۷, ۱۳۸۸ حکایات و داستانهای زیبا, یادداشت دیدگاهها برای خدایا چرا من ؟ بسته هستند 0
“آرتور اشی”قهرمان افسانه ای تنیس ویمبلدون به خاطر خونِ آلوده ای که در جریان یک عمل جراحی درسال ۱۹۸۳ دریافت کرد، به بیماری ایدز مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد. او از سراسردنیا نامه هایی از طرفدارانش دریافت کرد. یکی از طرفدارانش نوشته بود: چرا خدا تورا برای چنین …
Read More »فروردین ۱۴, ۱۳۸۸ حکایات و داستانهای زیبا, یادداشت دیدگاهها برای حضرت سلیمان و مورچه ۲ بسته هستند 2
روزی حضرت سلیمان(ع) در کنار دریا نشسته بود، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد. سلیمان(ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید. در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و …
Read More »فروردین ۱۴, ۱۳۸۸ حکایات و داستانهای زیبا, یادداشت دیدگاهها برای حضرت سلیمان و مورچه ۱ بسته هستند 2
در یکی از مسافرت های سلیمان(ع) که جن و انس و پرندگان او را همراهی می کردند، عبورشان به سرزمین مورچگان (سرزمینی در نزدیکی طائف و به قول بعضی در نزدیکی شام) افتاد. یکی از مورچه ها با تعجیل سایر مورچگان را آگاه ساخت و به ایشان گفتبه خانه هایتان …
Read More »فروردین ۲, ۱۳۸۸ حکایات و داستانهای زیبا, یادداشت دیدگاهها برای بهلول بسته هستند 0
بهلول از شاگردان حضرت صادق (ع ) بود. در زمان منصور خليفه عباسى مى زيست . در آن روزها منصور دنبال بهانه اى مى
گشت تا بدان وسيله حضرت صادق (ع ) را به قتل رسانده ، اصحاب و شاگردان آن پيشواى عاليقدر اسلام را متفرق سازد. يكى
از اين بهانه جوئيها اين بود كه از بهلول خواستند گواهى دهد كه امام صادق (ع ) قصد دارد بر ضد بنى عباس قيام كند و خلافت را
تصاحب نمايد تا اين كه با اين تهمت حضرت را بازداشت نموده و شهيد كنند، و بدين گونه بزرگترين مانع حكومت بنى عباس را از
ميان بردارند.بهلول از حضرت كسب تكليف كرد امام صادق (ع ) هم دستور داد خود را به ديوانگى بزند و بى وقار نشان دهد. او نيز
چنين كرد و به ديوانه مشهور شد، ولى در حقيقت عاقل ترين مردم عصر بود.
Read More »