به نوشته نیویورک تایمز، چه مقامهایی که در این مانور مرکزی شرکت داشته و چه کسانی که در جریان نتایج آن مانور قرار گرفته بودند، عقیده داشتند که عواقب این مانور جنگی بهویژه برای ژنرال جیمز ان ماتیس که فرماندهی تمامی نیروهای امریکایی در خاورمیانه، خلیجفارس و آسیای جنوب غربی را بر عهده دارد، مشکلآفرین خواهد بود. به گفته این مقامها، وقتی این مانور اوایل این ماه به پایان رسید، ژنرال مایتس به مشاوران گفت: احتمالاً حمله اولیه اسرائیل میتواند عواقب وحشتناکی در سراسر منطقه و نیز برای نیروهای ایالاتمتحده در آنجا به دنبال داشته باشد. این پیام آشکار بود، احتمال حمایت امریکا از حمله اسرائیل کم است.
امیر اُرِن، از نویسندگان هاآرتص به این نتیجه رسید که آن مانور جنگی به همراه تعهدات مکرر امریکا به تامین بودجه سیستم دفاعی موشکی Iron Dome اسرائیل، ضمانت میکند که اسرائیل تا بهار سال آینده به ایران حمله نمیکند.
اما بهدنبال انتشار این خبر و سناریوهایی که برخی رسانههای امریکایی در مورد تبعات وحشتناک حمله به ایران بررسی کردند، در روزهای گذشته خبر جدیدی منتشر شده، مبنی بر اینکه رژیم صهیونیستی به تعدادی از پایگاههای جمهوری آذربایجان در شمال ایران دسترسی دارد و این گمانه بهصورت جدی مطرح شده است که این ادعا از سوی برخی مقامهایی امریکایی به رسانهها درز داده شده است تا موضوع تهدید حمله به ایران در آستانه مذاکرات با ۱+۵ همچنان داغ نگه داشته شود و در مذاکرات، از اسرائیل بهعنوان یک خطر فوری و غیرقابل پیشبینی یاد شود که هر لحظه ممکن است بدون هماهنگی با سایر کشورها دست به یک دیوانگی بزند، بنابراین، ایران باید درخواستها در قبال برنامهی هستهایش را بپذیرد.
اگرچه ادعای دسترسی به پایگاههای آذربایجان که اولین بار نشریه فارین پالیسی منتشر کرد، با واکنش فوری و صریح مقامهای آذری مواجه شد و یک سخنگوی دفاعی آذربایجان روز جمعه در یک کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت: اسرائیل برای حمله به ایران اجازه استفاده از خاک این کشور را ندارد. وی همچنین افزود، هدف از این گزارشهای مطبوعاتی نامشخص، تشدید تنشها میان ایران و آذربایجان است.
در عین حال، اکنون طرف امریکایی نیز فهمیده است که ایران بلوفهای امریکا و اسرائیل را جدی نمیگیرد. روز جمعه گری سیک که مسوول هماهنگی واکنش کاخ سفید به بحران گروگانگیری ایران در ۸۰-۱۹۷۹ و کسی بود که در زمان ریاست جمهوری فورد، کارتر و ریگان در شورای امنیت ملی خدمت میکرد، به بررسی علت نگرانی امریکا از اقدام یکجانبه اسرائیل پرداخت. وی گفت: چنین جنگی به نقش بر آب شدن تحریمهایی منجر میشود که توسط رئیسجمهور بوش و رئیسجمهور اوباما علیه ایران طراحی شدهاند. ضمناً این اقدام، امریکا را به دردسر انداخته و این کشور در پیش چشم دنیا به عنوان یک متجاوز تلقی میشود.
به نوشته سیک، “چه امریکا در خصوص ایران یا هر کشور دیگری به اسرائیل چراغ سبز نشان داده باشد و چه نه، واقعیت این است که آنها باید بدانند اغلب هواپیماها و بمبهای اسرائیل در امریکا ساخته شدهاند. وی ابراز کرد: در آن روز، شورای امنیت سازمان ملل به منظور بررسی قطعنامهای در محکومیت حمله اسرائیل، جلسه فوری تشکیل میدهد. اگر ایالاتمتحده آن قطعنامه را وتو کند، هرگونه شبههای از بابت همدستی امریکا از بین خواهد رفت. گرچه مساله چشمگیرتر حمایت اروپا از این قطعنامه است و این موضوع حکایتگر نابودی تحریمهایی است که در طول چندین سال گذشته با زحمت زیاد ترتیب داده شده بودند. امریکا و اتحادیه اروپا به گونهای رفتار کردهاند که گمان میرود تحریمهای فلج کننده جایگزین جنگ است. اما با وقوع جنگ، این فرضیه دیگر معتبر نیست. البته در حال حاضر هیچ چیز مشخص نیست. بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل و بسیاری دیگر در این کشور اصرار دارند که ایران یک تهدید جدی برای موجودیت این کشور یهودی است. اما چیزی که معلوم است، این است که به این زودیها از جنگ خبری نیست.”
در عین حال، آنتونی کردزمن نیز در گزارشی که در سایت مرکز پژوهشهای استراتژیک بینالمللی منتشر کرد، روایت جالبی از تبعات حمله به ایران را عنوان کرد.
در این سناریو (یا گزارش) دربارهی واکنشهای ایران آمده که ایران همین حملهی نظامی را دستاویزی قرار میدهد برای نظامی کردن برنامهی اتمیاش و باز گذاشتن پروندهی اسلحهی اتمیاش، البته پس از گردآوردن آنچه که پس از حملات هوایی برایش باقی مانده است؛ و نیز واکنش دیگرش حمله به تلآویو و پایگاههای نظامی اسرائیل و مراکز شهری و مراکز اتمی اسرائیل با موشکهای بالستیک «شهاب ۳» خواهد بود.
کردزمن، احتمال میدهد که تهران حملهی اسرائیل را در نتیجهی چراغ سبز امریکا بداند و از همینرو حملهی سیاسی وسیعی علیه رژیمهای عرب دوست امریکا به راه خواهد انداخت که چرا آنها برای جلوگیری از تجاوز اسرائیل هیچ کاری نمیکنند. گروههای همپیمان ایران مثل حزبالله و حماس، اسرائیل را هدف حملات خود قرار خواهند داد. ایران به منافع امریکا در خلیجفارس حمله میکند و شاید بکوشد که عبور نفت از تنگه هرمز را متوقف کند و نفوذ خود را در عراق و سوریه و لبنان گسترش دهد تا دولتهای این کشورها را با اسرائیل دشمنتر کند.
کردزمن معتقد است که ایران از نظر جغرافیایی بر کشورهای خلیجفارس برتری استراتژیک دارد. کوههای نزدیک به ساحل ایران میتواند پوشش راداری عملیات نظامی را محدود کند. اهداف واقع در خاک ایران بیش از ۵۰۰ مایل از ساحل فاصله دارند و این فاصلهی زیادی برای هواپیماهای جنگنده شکاری است. اهداف دیگر هم فاصلهشان از نزدیکترین نقطهای که اسرائیل از آن میتواند برای حمله پیشگیرانه استفاده کند، بیش از ۵۰۰ مایل است.
وی اضافه میکند، علاوه بر این، ایران مساحت بزرگی دارد و میتواند موشکهای خود را مخفی کند و نیروها و تأسیسات اتمی خود را در آن بپراکند و ۲۴۴۰ کیلومتر ساحل ایران، جای خوبی برای مخفی کردن کشتیهای کوچک و دیگر تجهیزات دریایی است، همچنین تعداد زیادی جزیره و پایگاه دریایی دارد.
او یادآوری میکند که تهدید ایران فقط در زمینهی جنگهای کلاسیک نیست، بلکه در زمینهی دخالت در کشورهای منطقه و انتقال سلحه به گروههایی در این کشورها و ترتیب دادن حملات کوچک و در هم کوبیدن زیرساختهاست.
کردزمن در این زمینه میگوید، وقتی جنگ شروع شود، دیگر نمیتوان تأثیر آن را بر اقتصاد جهانی و اقتصادهای ملی منطقهای به طور دقیق مشخص کرد. با این حال روشن است که کشورهای آسیایی به شکلی استثنایی به نفت و گاز خلیجفارس وابسته هستند و بسته شدن خلیجفارس اقتصاد جهانی را تهدید میکند و قطعاً منجر به واکنش نظامی گسترده برای امنیت صادرات نفت خلیجفارس میشود.
وی معتقد است که خلیجفارس هنوز و همچنان تنها راه صدور نفت است. زیرا خط لولهای که قرار بود نفت عربستان را به شهر صیدا در لبنان برساند، از سال ۱۹۸۴ تا حالا کارش متوقف مانده است. همچنین دو خط لولهای که قرار بود نفت عراق و عربستان را بندرهای سوریه در مدیترانه برساند، نیز متوقف مانده است. علاوه بر این خط لولهی نفت عراق به ترکیه چند بار در سالها تعطیل شده است. خط لولهای هم که اماراتمتحده با کمک چین در تدارک آن است تا نفت را از ابوظبی به نقطهای بعد از تنگهی هرمز برساند نیز ممکن است مورد حملهی ایران قرار گیرد. همینطور خط لولهی واقع در عمان.
کردزمن با ارایه آمار نشان میدهد که تقاضای کشورهای آسیایی برای انرژی به شدت رو به افزایش است و در سایهی این افزایش تقاضا اگر جریان نفت خاورمیانه دچار اختلال شود قیمت نفت سر به آسمان میزند. بنا بر آمارهای رسمی، حتی اگر هیچ بحران سیاسی و نظامی در کار نباشد تا سال ۲۰۲۰ قیمت نفت بشکهای ۱۰۰ دلار و در صورت وضعیت فوقالعاده، بشکهای ۲۰۰ دلار خواهد بود.