۳ نکته درباره اظهارات بی سابقه رییس جمهور در واکنش به منتقدان/

۳ نکته درباره اظهارات بی سابقه رییس جمهور در واکنش به منتقدان/Reviewed by مدیریت پرچم های سیاه شرق on Aug 12Rating:

در سالهای گذشته «ترس» مبنای عملکرد چه جریانی بوده است؟/ اثرات ویران کننده ادبیات رئیس جمهور بر انسجام اجتماعی یک ملت

گروه سیاسی- امیرحسین ثابتی: «ما در منطق کم نمی آوریم. ما دیپلمات های مجربی داریم. امروز در راس وزارت خارجه افرادی هستند که جزو برترین دیپلمات های جهانی هستند، نه منطقه. بروید صورت مذاکرات سالیان دراز گذشته را بخوانید.
من از بس دیدم بعضی ها هراسان زندگی می کنند و چون خود اعتماد به نفس ندارند، – کافر همه را به کیش خود پندارد-  دیگران را هم این چنین می بینند، من ناچار شدم چند مورد مذاکرات خودم را با برترین مقامات اروپایی را در کتاب هسته ای ام عینا بیاورم. با اینکه عرفش این نبود. این کار را کردم تا بخوانند و ببینند ترسوها.
یک عده به ظاهر شعار می دهند اما بزدل سیاسی اند. هر وقت می خواهد مذاکره بشود یک عده می گویند ما داریم می لرزیم. خب به جهنم، بروید یک جای گرم پیدا کنید برای خودتان. چه کار کنیم ما؟ خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده، ما چه کار کنیم؟»

اینها بخشی از سخنان رییس جمهور است که روز گذشته در جمع مسئولان وزارت خارجه بیان شد و در این باره توجه به چند نکته ضروری است:

۱. عده ای معتقدند سخنان روز گذشته رییس جمهور و لحن بی سابقه وی در خطاب قرار دادن منتقدان دولت، تلاش برای تغییر سمت و سوی افکار عمومی از پرونده جنجالی کرسنت است که بر اساس بیانیه چند روز قبل شرکت دانا گاز، دادگاه داوری لاهه این قرارداد را معتبر اعلام کرده و عملا با محکومیت کشورمان در این پرونده، نه تنها ایران باید چند برابر پول های آزاد شده در توافق ژنو را به عنوان غرامت به طرف اماراتی پرداخت کند بلکه تا ۲۵ سال آینده نیز باید گاز کشور را با قیمت بسیار پایین تر از سطح جهانی به امارات صادر کند.

عده ای دیگر نیز معتقدند ریشه این مدل ادبیات و سخنان رییس جمهور، تلاش برای زمینه سازی برخی دیدارهای آینده و پیش بینی نشده رئیس جمهور باشد. اما در هر صورت چه این تحلیل ها درست باشد و چه غلط، تردیدی وجود ندارد که این ادبیات به دور از شان رییس جمهور یک ملت است.

به عبارت دیگر آقای روحانی و حامیان دولت که بعد از انتخابات بارها و بارها بر افزایش  و انسجام «وحدت اجتماعی» و «کم شدن شکاف های اجتماعی» ناشی از عملکرد دولت قبل تاکید می کردند، باید به این نکته اساسی توجه داشته باشند که این مدل ادبیات و این طرز خطاب قرار دادن منتقدان دولت، نه تنها تناسبی با وحدت اجتماعی میان طبقات مختلف جامعه ندارد بلکه در دراز مدت منجر به ایجاد تفرقه بیشتر و افزایش شکاف های اجتماعی در جامعه خواهد شد.

در هر صورت این یک واقعیت است که آقای روحانی ۴۹.۳% از رای شرکت کنندگان در انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ را کسب نکرده است و حتی از منظری دیگر، ایشان از بین نزدیک به ۵۰ میلیون افراد واجد رای در انتخابات، تنها رای نزدیک به ۱۹ میلیون نفر را کسب کرده است و این یعنی رییس جمهور محترم نتوانسته رای بیش از ۳۱ میلیون نفر از ایرانیان واجد شرایط در انتخابات را کسب کند. چه کسانی که در انتخابات شرکت کرده و کاندیدایی غیر از ایشان را برای اداره کشور برگزیدند و چه کسانی که حتی در انتخابات شرکت نکردند. لذا طبیعی است که بکارگیری این مدل ادبیات باز هم بیش از هر چیز به ضرر خود رییس جمهور محترم و دولت یازدهم است چرا که خواسته یا ناخواسته  این مساله به وحدت بیش از پیش منتقدان دولت یازدهم کمک خواهد کرد؛ ضمن اینکه اگر آقای روحانی معتقد است ۹۰% مردم از تیم مذاکره کننده هسته ای کشور دفاع می کنند درست نیست؛ چرا که ۱۰۰% ملت از تیم مذاکره کننده هسته ای کشور حمایت کرده و خواستار موفقیت آنها در برابر دشمنان هستند اما این حمایت دلیلی بر نگرانی و دلواپسی آنها نسبت به برخی اشتباهات بزرگ و عجیب آنها طی مذاکرات نیست.

۲. رییس جمهور در بخش دیگری از سخنان روز گذشته خود،  منتقدان مذاکرات هسته ای و توافق ژنو را «ترسو» توصیف کرد. با این اوصاف اگر قرار به برچسب زنی و مقابله به مثل باشد طبیعتا هیچ نتیجه ی منطقی و درستی عاید طرفین نخواهد شد اما اگر واقعا قرار بر دیدن واقعیات و قضاوت بر مبنای حقایق باشد، آن گاه می توان با نگاه دقیق تری به نتیجه رسید که واقعا «ترس»، مبنای رفتار کدام یک از طرفین تا به امروز بوده است؟

فارغ از حضور پر رنگ بسیاری از منتقدان سیاست خارجی دولت یازدهم در سالهای دفاع مقدس در خط مقدم جبهه های جنگ تحمیلی و همزمان تحصیل بسیاری از عاملان توافق ژنو در آن سالها در آمریکا و اروپا به بهانه ادامه تحصیل، بازخوانی تحولات هسته ای کشورمان بویژه در سالهای ۸۲ تا ۸۴ با استناد به کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای» آقای روحانی به خوبی نشان می دهد که مبنای عملکرد تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان در آن برهه  با سه کشور اروپایی، «ترس» از ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل بوده است.

به عبارت دیگر، این «هراس» از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل باعث شد تا نخست در مذاکرات سعد آباد در تهران و بعد از آن نیز در مذاکرات بروکسل و در نهایت پاریس، تیم مذاکره کننده هسته ای به ریاست دکتر روحانی و با کمک افرادی مانند آقایان ظریف، موسویان و ناصری امتیازات پرشماری را به طرف مقابل بدون حتی بدست آوردن یک امتیار قابل توجه تقدیم طرف مقابل کند.

چنانچه خود آقای روحانی مورخ ۱۰/۵/۱۳۸۴ (اول اوت ۲۰۰۵) طی نامه ای به محمد البرادعی مدیر کل وقت آژانس بین المللی انرژی اتمی از بی نتیجه بودن عقب نشنینی های ایران در آن دوره و به اصطلاح اقدامات اعتمادساز برای طرف غربی سخن می گوید و می نویسد:

«متأسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابه‌ازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قول‌های انجام نشده و درخواست‌های بیشتر روبه رو شد. قول‌های اکتبر ۲۰۰۳[مهر۱۳۸۲] سه کشور اروپایی درباره‌ی همکاری هسته‌ای، امنیت منطقه‌ای و منع گسترش، هنوز حتی بررسی هم نشده‌اند. تعهد فوریه‌ی ۲۰۰۴ [بهمن۱۳۸۲]سه کشور اروپایی که به عنوان مابه ازای گسترش تعلیق به مونتاژ و تولید قطعات ارائه شده بود و بر مبنای آن سه کشور متعهد شده بود که “تلاش فعالانه به عمل آورند تا تلاش‌های ایران در اجلاس ژوئن ۲۰۰۴[خرداد۱۳۸۳] شورای حکام شناسایی شده، به شکلی که شورا بعد از آن تنها بر مبنای گزارش مدیرکل، هرگاه و اگر براساس رویه‌ی عادی اجرای قرارداد پادمان و پروتکل الحاقی ضروری دانست، عمل کند” تحقق نیافت تا اینکه ایران در نوامبر ۲۰۰۴ [آذر۱۳۸۳]موافقت نمود تعلیق داوطلبانه‌ی خود را بیشتر گسترش دهد، به نحوی که تأسیسات تبدیل اورانیوم را که به وضوح توسط دبیرخانه‌ی آژانس به عنوان خارج از شمول هرگونه تعریف از “فعالیت‌های مربوط به غنی‌سازی” تعیین شده بود؛ دربرگیرد.

و سه کشور اروپایی/ اتحادیه‌ی اروپا هنوز به تعهد خود در موافقتنامه‌ی نوامبر ۲۰۰۴[آذر۱۳۸۳] پاریس مبنی بر شناسایی “اجرای بدون تبعیض حقوق ایران براساس معاهده‌ی منع گسترش مطابق با تعداتش براساس این معاهده” عمل نکرده‌اند. پس از گذشت بیش از سه ماه مذاکره بعد از موافقتنامه‌ی پاریس، آشکار شد که سه کشور اروپایی/ اتحادیه‌ی اروپا خواهان تطویل مذاکرات و احتمالاً عدم دستیابی به نتیجه مطلوب هستند و بنابراین، نمی‌خواهند در برابر حق غیرقابل انکار ایران برای از سرگیری فعالیت غنی‌سازی تسلیم شوند و انگیزه یا توانایی ارائه‌ی طرح خود درباره‌ی تضمین‌های عینی ماهیت صلح‌آمیز برنامه‌ی هسته‌ای ایران و نیز تضمین‌های محکم درباره‌ی همکاری‌های اقتصادی، فناوری و هسته‌ای و تعهدات محکم درباره‌ی مسائل امنیتی را نیز ندارند.»

لذا جا دارد از آقای روحانی سوال کرد شما که امروز تاکید می کنید افرادی از جنس برترین دیپلمات های جهان در راس تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان قرار گرفته اند و از این رو جای هیچ نگرانی، دلواپسی و لرزش بابت عملکرد آنها وجود ندارد؛ مگر یک بار در سالهای ۸۲ تا ۸۴ تجربه ای ناکام برای پرونده هسته ای کشور رقم نزدند؟

مگر در همان دوره بر مبنای «ترس» از ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت، اکثر تاسیسات هسته ای ایران تعلیق نشد؟ پس چرا هیچ وقت این مساله موجب اعتمادسازی برای غربی ها نشد و همزمان در همان دوران ضمن اینکه بارها شورای حکام علیه ایران قطعنامه های متعدد صادر کرد، بلافاصله بعد از فک پلمپ UCF اصفهان نیز مقدمات ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل فراهم شد و در نهایت چندی بعد نخستین قطعنامه این شورا علیه پرونده هسته ای ایران تحت عنوان قطعنامه ۱۶۹۶ صادر شد.

لذا جای تعجب دارد که آقای روحانی همچنان ارجاع به کتاب خاطرات هسته ای خودشان را پاسخ منطقی برای منتقدان عملکرد دولت یازدهم در توافق ژنو قلمداد می کنند چرا که هر کس فقط یک بار این کتاب را مطالعه کند، به راحتی متوجه می شود که برخی اشتباهات راهبردی سالهای ۸۲ تا ۸۴ که بارها مورد عتاب رهبر معظم انقلاب نیز قرار گرفته، عینا در توافق ژنو تکرار شده است، از جمله تعهدات کلی و غیر قابل اندازه گیری طرف غربی به ایران در توافق سعد آباد و توافق ژنو در مقابل تعهدات عینی، دقیق و قابل اندازه گیری ایران به طرف مقابل.

۳. نکته دیگری که جا دارد مورد تامل جدی قرار بگیرد، بازتاب گسترده ادبیات رییس جمهور در رسانه های بین المللی است.

طی یک سال گذشته در حالی آقای روحانی و حامیان دولت به کرات از لزوم تعامل با دنیا و ارائه چهره دیگری از ایران به جهان سخن گفته اند که گویا در دوره های گذشته ایران هیچ گفتگویی با جهان در عرصه دیپلماسی نداشته است و تنها در این دوره است که قرار بر تعامل با دنیا گذاشته شده! اما واقعیت اینجاست که وقتی رییس جمهور محترم باراک اوباما را فردی «مودب» و «باهوش» توصیف می کند و در مقابل با ادبیاتی خاص نسبت به منتقدان داخلی و دلسوز دیپلماسی دولت یازدهم می تازد، این مساله چه بازتابی در افکار عمومی دنبا خواهد داشت؟

آیا منطقا می توان پذیرفت رییس جمهوری که هر چند وقت یک بار با تند ترین تعابیر، حتی از تعامل با منتقدان داخلی خود نیز ابا دارد، در عمل می تواند چهره ای متفاوت از ایران به جهانیان نمایش بگذارد؟ یا اساسا این چهره متفاوت را باید در لبخند به جای اخم در برابر دشمنان به نسبت سالهای گذشته معنا کرد؟

حقیقت این است که توجه در سخنان روز گذشته رییس جمهور نشان می دهد بیش از آمریکا و اتحادیه اروپا، منتقدان داخلی توافق ژنو مورد عتاب آقای رییس جمهور قرار گرفته اند و این دقیقا یکی از علل اصلی نگرانی ها درباره آینده دیپلماسی دولت یازدهم است.

منبع؛رجا نیوز

About مدیریت پرچم های سیاه شرق

Check Also

اقتصاد

اشک‌ها و لبخندهای سند چشم انداز ۱۴۰۴؛ امروز کجا هستیم!؟

اشک‌ها و لبخندهای سند چشم انداز ۱۴۰۴؛ امروز کجا هستیم!؟ / افزایش ۵۵ درصدی پرونده‌های …